بدترین خبر صد سال گذشته برای ایران

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

۱۰۵ سال پیش اولین چاه نفت جهان در مسجد سلیمان فوران کرد. ۳۰ سال بعد از ایران در سوم مارس ۱۹۳۸ اولین چاه عربستان سعودی در دمام به نفت رسید و مملکت پادشاهی ملک عبدالعزیز با امضای دهها قرارداد، جواهر نفتی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه شد.از آن زمان تاکنون ایران و عربستان در مرکز نگاه خاورمیانه ای آمریکا قرار داشته اند. ضمن اینکه تامین امنیت خطوط نفتی آبی خاکی حوالی این دو کشور تا سطح امنیت قلمرو خود امریکا اهمیت پیدا کرد. بدترین خبر این است که آمریکا تا دو دهه دیگر نه به نفت ایران احتیاج خواهد داشت و نه به نفت عربستان سعودی یا عراق یا هر کشور دیگری. بدترین خبر صد سال گذشته برای ایران و همه کشورهای تک محصول نفتی خاورمیانه این است که از هم اکنون آمریکا واردات نفت و گاز را کاهش داده و با تکیه بر تکنیک های جدید بهره برداری از نفت های اندک منابع بسیار عظیم سنگ های رسوبی به احتمال زیاد به منابع ابدی نفت و گاز دست یافته است.

 تا چندی پیش هیچ شرکتی حاضر نبود سرمایه خود را صرف بهره برداری از نفت سنگ های رسوبی کند اما قیمت بالای نفت، سرمایه گذاری در این بخش را مقرون به صرفه کرد تا حدی که تا ده سال دیگر آمریکا واردات نفت و گاز را متوقف می کند و در آینده کشورهایی مانند ایران یا عربستان سعودی یا حتی عراق را، مشروط به اینکه مشکلی برای آمریکا ایجاد نکنند، وا می گذارد تا به هر راهی که می خواهند بروند.

 اما یک خبر بدتر هم وجود دارد و آن اینکه بین ۲۰ تا ۳۰ سال آینده آمریکا بزرگترین صادر کننده نفت و گاز جهان خواهد شد و بازار اوپک را احتمالا برای صد سالی کساد خواهد کرد یا حداقل اوپک دیگر اصلی ترین بازیگر بازار انرژی جهانی نخواهد بود. مهمتر از همه اینکه نگاه آمریکایی ها به خاورمیانه و به تبع آن به احتمال زیاد اسراییل، تغییر خواهد کرد و اصلاح خواهد شد. زیرا تعریف امنیت منطقه خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا تاکنون بشدت نفتی بوده است اما متناسب با تغییرات دنیای جدید دوباره تعریف خواهد شد.

بی تردید نفت ایران و عربستان سعودی بدون مشتری باقی نخواهد ماند و اقتصادهای رو به رشد چین و قدرت های نو ظهوری مانند هند به هر بشکه نفتی که در خاورمیانه نفتی تولید شود احتیاج خواهند داشت اما این کشورها دیگر خلا های ناشی از عدم حضور آمریکایی ها را پر نخواهند کرد، ضمن اینکه تولید انبوه آمریکا قیمت نفت و گاز را به احتمال بسیار زیاد کاهش خواهد داد.

 

پایان تمرکز پایگاههای آمریکا در منطقه خاورمیانه

تضمین امنیت مبادی ورود و خروج انرژی به منطقه خاورمیانه و نیز تضمین امنیت کشورهایی که نقش مهمی در تولید و تامین نفت بازی می کرده اند همواره اولویت سیاست خارجی آمریکا بوده است. حداقل طی 35 سال گذشته و از زمان انقلاب ایران، منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مهمترین قلمروی بوده که کل دولت آمریکا را به خود درگیر کرده است. در همین ارتباط یکی از متراکم ترین شبکه های نظامی ارتش آمریکا در همین منطقه شکل گرفت. کویت به تنهایی تا کنون میزبان ۱۴ پایگاه نظامی آمریکا بوده که ۸ مرکز آن تا سال ۲۰۰۶ تعطیل شدند. بحرین مرکز ناوگان پنجم آمریکا و نیز مرکز فرماندهی نیروهای دریایی آمریکا در منطقه خاورمیانه و نیز دارای دو پایگاه هوایی آمریکاست.افغانستان ۹ مرکز نظامی و ۷ پایگاه هوایی را در خود جا داده است.اسراییل مرکز ناوگان ششم و محل استقرار پایگاه رادار غرب آسیاست. پایگاههای نظامی آمریکا در امارات، قطر، عربستان، پاکستان، اینجرلیک ترکیه و حتی پایگاه مناس قرقیزستان همگی درگیر تامین امنیت، جمع آوری اطلاعات یا هماهنگی برای تضمین امنیت منطقه کشورهای تولید کننده نفت بوده اند. اما با برقراری شرائط جدید و بی نیازی آمریکا به نفت خاورمیانه می توان احتمال داد که نقشه مراکز و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه با تحولی جدی مواجه و بسیاری از آنها برچیده شوند. در چنین شرائطی می توان انتظار داشت که آمریکا ضمن اینکه با حداقل نیرو در منطقه حضور خواهد داشت به احتمال زیاد خود را درگیر مسائل داخلی کشورهای منطقه نیز نخواهد کرد و هزینه چندانی را برای برقراری امنیت در منطقه نخواهد پرداخت.

 

جزئیات تحول در صنایع نفتی آمریکا

واردات انرژی همواره یکی از بزرگترین دغدعه های آمریکا طی یک قرن گذشته بوده و هر قدر رشد اقتصادی این کشور افزایش یافته نیاز به واردات نیز افزایش یافته است. در واقع می توان گفت که نیاز فراوان به واردات نفت از نقاط ضعف همیشگی اقتصاد آمریکا بوده است.

آمریکا دارای منابع گاز و نفت عظیمی است که از لایه‌های سنگی متورق زمین (Slate) تشکیل شده است. این لایه‌ها معمولا ترکیبی از سنگ‌های آتش‌فشانی و سنگ‌های تغییر شکل یافته‌ی رسوبی هستند. بهره‌برداری از این منابع، به دلیل سنگینی آن‌ها و بالابودن هزینه استخراج‌شان، تاکنون مقرون به‌صرفه نبوده، اما تکنولوژی‌های مدرن، بحران جهانی انرژی و افزایش بهای انواع مواد خام در سطح‌جهان، اکنون بهره‌برداری از این‌منابع را سودآور کرده است.

در واقع آمریکا در آستانه یک انقلاب عظیم مواد خام قرار گرفته است که می‌تواند زمینه ساز انقلابی در اقتصاد آمریکا و تجارت جهانی شود.

ماهنامه اکتشاف و تولید در مقاله ای پیرامون انقلابی عظیم در صنایع استخراج نفت آمریکا می نویسد که آمریکایی ها با ترکیب ﺩﻭ ﺭﻭﺵ ﺣﻔﺎﺭﻱ ﺍﻓﻘﻲ ﻭ عمودی، با کاربرد یک ﻣﺍﺩه ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ ویژه ﻭ تزریق آب بسیار زیاد با فشار بالا ﺑﻪ مخازن و سنگ هایی که حاوی مقدار کمی نفت هستند توانستهﺍند سنگ ها را در زیر زمین ﺧﺮﺩ ﻛﻨند و نفت آن را استخراج کنند. با این شیوه که اخیرا تکمیل شده و کارایی آن افزایش یافته امکان ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﻨﺘﻘﻞ کردن صد ها هزار بشکه نفت امکان پذیر شده که قبلا توجیه اقتصادی نداشت. ﻃﺒﻖ ﺗﺨﻤﻴﻦ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺑﺸﻜﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﻧﻔﺖ ﺧﺎﻡ ۵۰ ﺩﻻﺭ است که ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻔﺖ ﺍﺯ ﺷﻦ ﻫﺎﻱ ﻧﻔﺘﻲ یا استخراج نفت از ﻧﻮﺍﺣﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭﻋﻤﻴﻖ ﺩﺭﻳﺎﺳﺖ. در حال حاضر ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﺘﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ توسعه ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺳﻌﻪ این نوع از ﻣﻴﺎﺩﻳﻦ شده اند. جالب اینکه این نوع نفت و گاز یک ماده نفتی بسیار با ارزش به نام NGL را همراه خود دارند که خوراک صنایع پتروشیمی است و به همین دلیل بهره برداری از این منابع را به صرفه می کند.

بر اساس آخرین اکتشاف ها کل شرق و منطقه میانی آمریکا از شمال تا به جنوب دارای این منابع بسیار عظیم سنگ رسی است. بهره برداری از پنج حوزه نفتی که بزرگترین آنها باکن و بارنت هستند طی هر دو سال دو برابر شده است. شرکت های نفتی آمریکا بشدت درگیر گسترش ﺗﺎﺳﻴﺴﺎﺕ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻳﻲ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻭ ﺻﺎﺩﺭﺍﺕ ﻣﺎﻳﻌﺎﺕ ﺗﻮﻟﻴﺪﻱ ﺍﺯ این ﻣﻨاﻄق به بنادر و مراکز مصرفی هستند که توسعه نیافته اند. ﺭﺷﺪ ﺳﺮﻳﻊ ﻳﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﺩﺭ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺭﺳﺎﻧﻲ ﺑرای ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ، ﻛﻤﺒﻮﺩ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻠﻲ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻧﻴﺰﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﻣﺸﻜﻞ پیش روی این صنعت در آمریکاست. دکتر فریدون فشارکی رییس موسسه بین المللی Fact Globa Energy در مصاحبه دو سال پیش با روزنامه شرق احتمال داده است که با توجه به گستردگی این منابع در آمریکا بعید نیست در آینده هزینه تولید این مخازن حتی از هزینه تولید نفت ایران هم کمتر شود. در آن صورت شاید بتوان انتظار داشت که شرکت های بزرگ نفتی به جای سرمایه گذاری در صنایع نفت ایران یا مثلا ونزوئلا ترجیح دهند در میادین نفتی آمریکا سرمایه گذاری کنند.

بهره برداری از منابع گاز و نفت لایه‌های ‌سنگی در مقایسه با انرژی‌های فسیلی، برای محیط زیست بسیار زیان‌بار است و سفره ها و منابع آب را بشدت آلوده می کند. اما حفاظت از محیط زیست هیچگاه مانعی بر سر راه رشد اقتصادی آمریکا نبوده است. شرکت های نفتی فرانسوی و آلمانی چند بار تلاش کردند تا مانع قانونی بهره برداری از این نوع منابع را برطرف کنند اما با نفوذ جریان های طرفدار محیط زیست در اروپا تاکنون بهره برداری از چنین منابعی در اروپا امکان پذیر نبوده است

گزارش آژانس بین المللی انرژی حاکی از این است که آمریکا تا سال ۲۰۱۷ به احتمال زیاد به بزرگترین تولید کننده نفت جهان تبدیل خواهد شد و تا سال ۲۰۱۵ در تولید گاز طبیغی رکورد خواهد زد و بزرگترین تولید کننده گار جهان نیز خواهد بود. همین منبع می افزاید که تا سال ۲۰۲۰ صادرات گاز از واردات و نیز از سال ۲۰۳۵ صادرات نفت آمریکا از واردات فزونی می گیرد. مفهوم عبارت فوق این است که تا ۲۷ سال آینده آمریکا بزرگترین اقتصاد انرژی تاریخ بشر خواهد بود و دیگر هیچ.

بی‌نیازی آمریکا به واردات نفت و گاز به‌عنوان مصرف کننده حدود ۲۰ درصد از انرژی جهان، قیمت نفت و گاز را کاهش خواهد داد و کشورهای منطقه از اکنون باید در فکرجایگزینی برای این مشکل باشند. به این ترتیب می توان انتظار داشت که سردار فیروزآبادی یا سردار جعفری یا هر فرمانده دیگر نظامی در ایران تهدید به بستن تنگه هرمز را تا هر زمانی که صلاح می بینند ادامه دهند یا برای ادامه شعار مرگ بر آمریکا اصرار کنند. رهبران ایران نیز بازهم مانند سی سال گذشته در شرائط بحرانی می توانند تهدید کنند که غرب روی نفت را نخواهد دید اما دیگر این تهدید ها به کاری نخواهد آمد.

تاکنون کشورهای نفت خیز در حال توسعه مانند ایران تا می توانستند بر منابع نفتی خود تاکید و مانورهای بین المللی خود را بر اساس آن هماهنگ می کردند. از یکی دو دهه دیگر و در شرائطی که احتمالا آمریکا خود تبدیل به یک عربستان قدرتمند نفتی می شود و نفت و گاز بسیاری از مشتریان را در اطراق و اکناف جهان تامین خواهد کرد این فقط دمکراسی و شفافیت سیاسی، مدیریت مدرن و سالم، رضایت مندی شهروندان،جریان آزاد قدرت سیاسی و آزادی بیان و مذهب و اندیشه،،گسترش سازمان های غیر دولتی و کنترل عطش سیری ناپذیر رهبران به قدرت سیاسی است که برتری یک کشور بر کشورهای دیگر را تعریف می کند. از یک نگاه، ایران به دلیل موقعیت استراتژیکی که در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس و جنوب آسیای میانه دارد همچنان از نقشی محوری در منطقه برخوردار خواهد بود، اما دارا بودن منابع و صنایع و تاسیسات نفتی که حداقل سی سال از دانش روز اکتشاف و بهره برداری عقب هستند مانند گذشته یک برتری مطلق نخواهد بود.