دموکراسی‌خواهان و دولت روحانی

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

دولت حسن روحانی که از پی انتخابات مهم ۱۳۹۲ برآمد، در حوزه‌های گوناگون پیامدهایی به همراه داشت. در عرصه‌ای که مربوط است به نیروهای سیاسی ـ اجتماعی، تحقق دولت روحانی موجب تکوین دست‌کم دو تفکیک و گروه‌بندی عمده در بین دموکراسی‌خواهان (یا شاید به تعبیری دقیق‌تر، مدعیان دموکراسی) شد.

تفکیک نخست، شکاف محسوس و موضع متفاوت میان کسانی بود که از برآمدن دولت اعتدال‌گرا استقبال کردند، و کسانی‌که تکوین دولت روحانی را به زیان گذار به دموکراسی دانستند.

تفکیک دیگر، گروه‌بندی محسوس میان رضایت‌مندان از تحقق دولت اعتدال‌پیشه بود. از این طیف، گروهی به همراهی تمام قد با دولت روحانی پرداخته‌اند، و گروهی ضمن حمایت از برخی کارویژه‌های دولت، مطالبات خود و نگاه انتقادی را کنار نگذاشته‌اند.

توضیح موکد آنکه در این بررسی، نیروهای اقتدارگرا یا مخالفان محافظه‌کار و اصول‌گرای دولت مورد اشاره قرار نمی‌گیرند، و نگارنده در مورد صحت ادعای گروه‌هایی که خود را دغدغه‌دار گذار به دموکراسی می‌دانند، داوری نمی‌کند.

 

الف ـ مخالفان و موافقان برآمدن دولت روحانی

رییس جمهور شدن روحانی چنان‌که قابل پیش‌بینی بود با نارضایتی اغلب مخالفان جمهوری اسلامی همراه شد. تمامی کسانی‌که مشهور به مخالفت ماهوی با نظام سیاسی مستقر در ایران هستند، و “براندازی” آن‌را در دستور کار قرار داده‌اند، از روند و فرجام انتخاب ‌ات ۹۲ ابراز ناخشنودی کرده‌اند.

افزون بر اینان، بخش اندکی از فعالان سیاسی تبعیدی پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ نیز از روند و نتیجه انتخابات ۱۳۹۲ ابراز ناخرسند کردند. در این گروه بودند کسانی‌که از منظر خود و با قرائت خویش، با “جنبش سبز” نیز ابراز همدلی می‌کردند و می‌کنند.

این همه، برآمدن دولت روحانی را ترمز و مانعی برای تقویت جنبش اعتراضی و تغییرخواهی یا گذار به دموکراسی ارزیابی می‌کنند. نیز دولت اعتدال را بازتولیدکننده‌ی نظم مستقر و نظام اقتدارگرا و موجبی برای تداوم وضع موجود می‌دانند. بخش‌هایی از این طیف نیز به‌دلیل بهبود مناسبات تهران و غرب، کاهش فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی را به نفع پیشبرد راهبرد خود نمی‌دانند. همچنین افزایش مصالحه در حوزه‌ی انرژی اتمی را به‌معنای به حاشیه رفتن مقوله‌ی حقوق بشر و دموکراسی در نگاه دولت‌های غربی ارزیابی می‌کنند.

در برابر این مخالفان، طیف متکثری از نیروهای سیاسی وجود دارند که به اشکال گوناگون و به میزان‌های مختلف، در پیروزی روحانی شریک بودند یا از رییس جمهور شدن وی خرسند شدند و به نسبت‌های متفاوتی تغییر ترکیب قوه مجریه را به نفع دموکراتیزاسیون ارزیابی می‌کنند. تفکیک دوم، در متن همین طیف رخ داده است.

 

ب ـ همراهان تام و تمام، و حامیان منتقد دولت

تفکیک اخیر اگرنه بیش از تفکیک نخست، به همان میزان قابل توجه و اهمیت است. با تحقق دولت اعتدال، بخشی از کنشگران سیاسی یک‌سره حامی و همراه دولت شدند. اغلب اینان پیش از پیروزی روحانی نیز برای توفیق او ـ به‌ویژه در چند روز مانده به انتخابات ـ کوشیدند. اکثر فعالان این طیف با مطالبه‌گری یا انتقاد از عملکرد دولت، ناهمدلی نشان داده‌اند.

آنان معتقدند که چون مهمترین برنامه و وعده‌ی دولت، ترمیم مناسبات با غرب ـ به‌ویژه در حوزه‌ی انرژی هسته‌ای ـ، و نیز خروج از بحران اقتصادی است، طرح مواضع انتقادی نسبت به دولت یا مطالبه‌گری از آن، به معنای اتلاف وقت و انرژی دولت خواهد بود، که البته موجب مأیوس‌سازی و ریزش بدنه‌ی اجتماعی حامی دولت نیز خواهد شد. در این گروه، بخشی از همدلان جنبش سبز نیز قرار دارند.

صرف‌نظر از انگیزه‌ی اقدام آنان (اعم از تصمیم برای برگشتن به ایران ـ درصورتی‌که مهاجرند ـ، یا مقابله با تهدیدهای امنیتی و درگیر نشدن با سیستم قضایی، یا همراهی با ساختار بوروکراتیک دولت و اشتغال در متن یا حاشیه‌ی آن ـ درصورتی‌که در داخل کشورند ـ، یا…) انگیخته و تحلیل و خروجی ارزیابی آنان، ابراز حداکثری همدلی با دولت، چشم فروبستن بر اشتباهات و کاستی‌های دولت، پرهیز از طرح مطالبات سیاسی و اجتماعی، و خودداری از نقد سیاست‌ها و برنامه‌های دولت، و حتی عدم‌پرسشگری از روحانی در مورد میزان تحقق وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی‌اش است.

اما در این طیف، بخش مهم دیگری نیز هستند: حامیان منتقد یا منتقدان حامی. کسانی‌که یا برای پیروزی روحانی کوشیدند و به وی رأی دادند، یا به دلایل گوناگون برای توفیق “نامزد کلید به دست” گامی برنداشتند یا به وی رأی ندادند اما از پیروزی او خشنود شدند. این بخش، کابینه‌ی اعتدال‌گرای روحانی را در متن دولت نفتی ـ ایدئولوژیک مستقر، شانسی برای تقویت جامعه مدنی و جان گرفتن طبقه متوسط فرهنگی و نیز گسترش و تعمیق دموکراتیزاسیون ارزیابی می‌کند. نیز افزایش مصالحه با غرب و فروکاهش بحران اتمی را به‌سود گذار دموکراتیک می‌دانند و از این زاویه نیز تحرک دولت روحانی را به سود منافع ملی می‌بینند.

بخش مزبور، رییس جمهور شدن روحانی را در فضای سرکوب پس از کودتای انتخاباتی 1388، مجالی برای تنفس دوباره‌ی فعالان سیاسی و کنشگران جامعه مدنی می‌داند و کاسته شدن از فشار پیوسته و سنگینی که متوجه آنهاست.

این بخش همچنین دولت روحانی را نه دولت مطلوب خود (به‌ویژه در شرایط ادامه‌ی حصر موسوی و کروبی) که دولت ناگزیر در بستر واقعیت‌های سیاسی ـ امنیتی مستقر ارزیابی و از حضور آن در متن شرایط ناگوار مسلط استقبال می‌کند.

افزون بر اینها، کنشگران مستقر در این بخش (حامیان منتقد یا منتقدان حامی دولت) به سیاست‌های داخلی روحانی و به‌ویژه بی‌عنایتی دولت وی به توسعه سیاسی نقد دارند، قرار دادن همه‌ی “تخم‌مرغ”‌های کامیابی را در “سبد” انرژی اتمی نادرست می‌دانند، معتقد به طرح مطالبات دموکراتیک خود در متن وضع مستقرند، نقد دولت را لازم و نیز به سود اصلاح رویه‌ها و رویکردهای دولت می‌دانند، و دفاع تام و تمام از دولت بنفش را به دلایل متعدد (ازجمله و به‌ویژه وضع حقوق بشر و توسعه سیاسی) فاقد توجیه می‌خوانند.

 

واکنش به ظریف؛ تبلور کشاکش راهبردها

اظهارنظر اخیر ظریف در مورد برخوردهای قضایی با روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و عقیدتی، عرصه‌ای برای چالش دیدگاه‌ها و گروه‌های پیش گفته شد. هر سه گروه مزبور (مخالفان دولت روحانی و نظام سیاسی، همراهان تام و تمام دولت بنفش، و حامیان منتقد یا منتقدان همراه دولت اعتدال‌گرا) هر یک از منظر خود و مبتنی بر ارزیابی و نسبتی که با دولت تعریف و برقرار کرده‌اند، به اعلام موضع پرداختند. طرفه آنکه اظهارنظرها، در متن دو شکاف و تفکیک کلی توصیف شده، بروز و ظهور یافت.

به‌عنوان نمونه، بخش مهمی از همراهان تمام قد دولت، در دفاعی یک‌سره، کوشیدند مخالفت‌ها و انتقادهای گوناگون را نفی کنند و پاسخ دهند، یا حتی با توجیه و تبیین، در متن مذاکره‌ اتمی، نابجا و بی‌موقع توصیف کنند. چنان‌که از سویی دیگر، بخش مهمی از مخالفان نظام و دولت روحانی، تلاش کردند بی‌نتیجه بودن و آثار منفی دولت روحانی را در تمام عرصه‌ها مورد تاکید قرار دهند و دولت اعتدال‌گرا را فاقد هرگونه فایده، و بلکه واجد آثار مخرب جدید، توصیف نمایند و بر عدم‌تفاوت آن با وضع قبل از انتخابات ۱۳۹۲ اصرار کنند.

دیدگاه حامیان منتقد و مطالبه‌گر دولت، به نوعی از دو سو مورد هجمه و انتقاد واقع شد. دو سوی کلی، که یکی تاکید داشت سخنان ظریف ادامه‌ی دروغ‌گویی تیپ احمدی‌نژادی است؛ و سوی دیگری که حتی انتقاد از ظریف را با هم‌موضع شدن با جنگ‌طلبان و صلح‌ستیزان، یک‌پارچه توصیف می‌کرد. و البته این توضیح برکنار از پرداختن به انگیزه‌های شخصی و گروهی فعالان سیاسی، به ماجرا اشاره دارد.

تبیین صورت‌بندی شده در بالا، برای کنشگران ملی، صلح‌طلب و دغدغه‌دار گذار به دموکراسی دست‌کم واجد دو ملاحظه است:

۱. راه دشوار و طولانی دموکراسی در ایران، به‌خاطر راهبرد‌ها و ویژگی‌های نیروهای سیاسی آن (مستقل از واقعیت‌های ساختار سیاسی قدرت و وضع فرهنگی ـ اقتصادی جامعه)؛

۲. اهمیت تأمل در روش‌ها و راهبردهایی که موجب کاستن از افتراق‌ها و شکاف‌ها و سوء‌تفاهم‌ها می‌شود، و به تکوین حوزه‌های مشترک و همکاری دموکراسی‌خواهان یاری می‌رساند.