کمکم مهمانیهای پرتکلف و تعارفات معمول میان دولت و هنرمندان رو به پایان است. دیدار در تالار وحدت احتمالا نقطه اوج ماه عسل هنرمندان بود. حالا با نزدیک شدن به زمان جشنواره فیلم فجر و اتمام جشنواره تئاتر، طعمی که به دهان هنرمندان میماند، همان طعم تلخ همیشهگی حذف، اعمال نظر و سانسور است. دیگر نظراتی مثل حذف سانسور و سپردن ممیزی به هنرمندان، جای خود را به واقعیت حضور کارمندان و مدیران دولتی میدهد که مثل تمام این سالها، براساس سلیقه شخصی افرادی را بر صدر مینشانند یا به زیر میکشند. مرور اخبار مربوط به جشنواره فجر در همین چند روز، نشان میدهد که در همچنان بر پاشنه سابق میچرخد. عدهای از تغییر دولت و آمدن مدیران همسو خوشحال هستند و در انتظار نمایش آثارشان و گرفتن جوایز و عدهای دیگر پشت سد نباید و نشدن ایستادهاند. چیزی که تغییر نکرده اما رابطه همیشهگی ارباب و رعیت است. هنوز نگاه حکومتی، هنرمندان را رعیتهایی تصور میکند که باید طبق خواسته کارفرما فکر و خلق بکنند تا مورد تکریم و ستایش قراربگیرند. به جز این اگر باشد سهمشان چیزی جز حذف نخواهد بود.
نظر نهایی با دبیر جشنواره است!
با اینکه هیات داوران تقریبا ترکیبی غیردولتی دارد اما گویا نظر نهایی را باز مدیران دولتی میدهند. در نگاه اول، داوران برگزیده شده برای بخش مسابقه سینمای ایران، ترکیب غیردولتی و محترمی دارد. انتخاب فیلمسازانی مثل پرویز شهبازی و کیانوش عیاری در کنار یک بازیگر خوشسابقه- فرامرز قریبیان- و محسن شاهابراهیمی به عنوان یکی از بهترین طراحان صحنه و لباس سینمای ایران، فرهاد توحیدی فیلمنامهنویسی که در جریان خانه سینما در جبهه مقابل معاونت سینمایی وقت حضور داشت، محمد داوودی فیلمبردار شناخته شده و هوشنگ گلمکانی روزنامهنگاری که حداقل سبقه دولتی ندارد، ترکیبی را ایجاد کرده که حضور مجتبی راعی به عنوان فیلمساز متعهد و انقلابی در بینشان به چشم نمیآید. اما کنار هم قرار گرفتن این آدمهای کم و بیش خوش سابقه یک ایراد بزرگ دارد. تعداد اعضای هیات داوران برخلاف معمول تمام هیاتهای داوران در دنیا، زوج است. هشت داوری که اگر در موضوعی و بر سر فیلمی آرایشان چهار به چهار مساوی باشد، معلوم نیست نظر و داوری کدام گروه ارجح خواهد بود. همین موضوع باعث شده که در بین اهالی سینما نظری به شکل شوخی و جدی مطرح بشود به این صورت که آخرین نظر که سرنوشت را تعیین میکند، متعلق به رضاداد دبیر جشنواره فیلم فجر است. گفته میشود اگر هیات داوران بر سر فیلمی به نتیجه نرسیدند، نظر نهایی را به عهده رضاداد خواهند گذاشت. جالب اما توجیه رضاداد در این زمینه است که نظرات مدیران احمدینژاد را به یاد میآورد. رضاداد در دفاع از زوج بودن تعداد داوران جشنواره گفته است اگر تعداد داوران 9 نفر هم باشد، ممکن است نظراتشان به سه قسمت مساوی تقسیم بشود!
رضاداد مدیری دیکتاتور!
سینماگران عموما خاطرات خوشی از دوران مسئولیت رضاداد ندارند
علیرضا رضاداد یکی از مدیران دولتی باسابقه در جمهوریاسلامی است. او فعالیتش را از دهه شصت در تلویزیون و شبکه دوم سیما آغاز کرد و بعدها در مراکز مختلف دولتی مثل بنیاد فارابی و سیما فیلم به عنوان مدیر حضور داشته است. دبیری این دوره از جشنواره فجر، پنجمین حضورش در این سمت محسوب میشود. این سوابق بیش از هر چیزی رضاداد را به عنوان یک مدیر امتحان پس داده معرفی میکند. امتحانی که از دید دولت و حکومت موفقیتآمیز بوده و از دید اکثر هنرمندان مردود. سینماگران زیادی هستند که از دوره فعالیت رضاداد در مسئولیتهای گوناگون خاطره خوشی ندارند. هوشنگ میرزایی- مستندساز شناخته شده- رضاداد را مدیری با اخلاق دیکتاتوری میداند که معمولا مسائل و مشکلات شخصی در تصمیمگیریهایش تاثیرگذار است. میزرایی که در صدا و سیما مدیریت رضاداد را تجربه کرده، در فیسبوک مینویسد او از فیلمسازانی نظیر جعفر پناهی و محسن امیریوسفی متنفر است و کنار گذاشتن فیلم “آشغالهای دوستداشتنی” - ساخته “محسن امیریوسفی”- هم به دلیل همین مشکلات شخصی است. چیزی که اما مشخص است، در این دوره جشنواره فجر هم مثل دورههای پیشین فیلمهایی هستند که علیرغم شایستهگی با دلایل واهی و بعضا ناگفته از نمایش محروم شدهاند و معلوم نیست بعدها هم فرصت اکران عمومی داشته باشند و احتمالا دوباره باید منتظر تغییر دولت باشند تا شاید فیلمشان به حق طبیعیاش که نمایش در سینماهای کشور است برسد.
فیلمهای دوستنداشتنی!
نمایی از فیلم “آشغال های دوست داشتنی” که به “جریان فتنه” منتسب شده و در جشنواره فجر حضور ندارد.
با اینکه رسانهها و نشریات دولتی مثل ماهنامه 24 این دوره جشنواره را با عنوان “بازی بزرگان” معرفی کردهاند و حضور فیلمسازانی نظیر مهرجویی، کیمیایی، حاتمیکیا، بنیاعتماد، افخمی، درویش و… را نشان حضور تمام سینمای ایران دانستهاند اما به نظر میرسد زیر سایه این بزرگان و نمایش پر سر و صدایشان، هنوز صدای پای سانسور و حذف و اعمال نظر به گوش میرسد. دانهدرشتترین فیلمی که تا امروز وضعیت نمایشش در جشنواره مشخص نیست، فیلم “آشغالهای دوستداشتنی” است. فیلمی به کارگردانی محسن امیریوسفی که ساخته قبلیاش “آتشکار” بعد از گذشت مدت زیادی از ساختش با اعمال سانسور بالاخره موفق به اکران شد. “آشغالهای دوستداشتنی” بدون اینکه تا امروز نمایشی داشته باشد، از طرف رسانههای تندرو به عنوان فیلم جریان فتنه معرفی شده است و حتی مجلس شورای اسلامی پیشاپیش وارد ماجرا شده و به وزارت ارشاد هشدار داده که از نمایش فیلمهای حامی فتنه در جشنواره جلوگیری کند. این فیلم که با مشارکت بنیاد فارابی ساخته شده، بعد از تغییر و تحولات در این سازمان، تمام حقوق مادیاش توسط کارگردان فیلم خریداری شد تا توقیف توسط تهیهکننده فیلم صورت نگیرد. اما این کار هم فایدهای نداشت و “آشغالهای دوستداشتنی” بدون هیچ دلیلی امکان حضور در هیچ کدام از بخشهای جشنواره فیلم فجر را پیدا نکرد. دلیل توقیف غیررسمی “بلوک 9 خروجی 2” ساخته “علیرضا امینی” را میتوان اثر مستقیم سخنان رئیسجمهور در تالار وحدت دانست. حسن روحانی از هنرمندان درخواست کرد که تولید آثار یاسآور را متوقف کنند و از امید سخن بگویند و چند روز بعد، “علی معلم” یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر فیلم “علیرضا امینی” را به خاطر اینکه “مخاطب را نابود میکند”، شایسته حضور در جشنواره ندانست. فیلم “پاپ” به کارگردانی “احسان عبدیپور” هم اثر دیگری است که به دلایل واهی امکان حضور در بخشهای متعدد جشنواره فجر را پیدا نکرده است. “عبدیپور” که ساخته اولش “تنهای تنهای تنها” مورد توجه طیف اصولگرا قرار گرفته بود و حتی جلیلی در دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری از فیلم یاد کرد، برای نمایش دومین فیلمش گویا به در بسته اعمال نظر و سلیقههای شخصی خورده است. نازنین مفخم- تدوینگر باسابقه سینمای ایران- که تدوین فیلم را به عهده داشته، در صفحه شخصیاش در فیسبوک عدم انتخاب فیلم برای نمایش را “نداشتن ویترین” عنوان کرده. گویا هیات انتخاب عدم حضور بازیگران مشهور و شناخته شده را در فیلم، دلیل انتخاب نشدنش عنوان کردهاند که دلیلی عجیب و غیرمنطقی به نظر میرسد. فیلمهای “گس”- کیارش اسدزاده-، “مهمونی کامی” - علی احمدزاده- “لرزاننده چربی”- محمد شیروانی- و “پرویز” -مجید برزگر- هم فیلمهای دیگری هستند که علیرغم حضور در جشنوارههای بینالمللی و نمایشهای خصوصی امکان نمایش برای طیف وسیعیتری از مخاطبان را ندارند. جالب اینکه یکی از این فیلمها- لرزاننده چربی- حتی اجازه نمایش خصوصی و محدود در خانه سینما را هم پیدا نکرد و مسلما حضورش پیشاپیش در جشنواره فیلم فجر منتفی شده بود.
سور دولتی و زخم ناسور سانسور!
در کنار فیلمهایی که ساخته شدهاند و امکان نمایش ندارند، باید یادی هم کرد از فیلمسازانی که هنوز شرایط برای ادامه فعالیتشان در سینما مهیا نشده است. جعفر پناهی هنوز ممنوعالکار است و ناصر تقوایی شرایط را برای کار مناسب نمیداند. طیف وسیعی از فیلمسازان جوان که اولین فیلمشان را به سختی جلو دوربین بردهاند، امکان حضور بیشتر و مستمر را ندارند. حضور کیمیایی و مهرجویی که هر دو سال یکبار فیلم ساختهاند یا نمایش فیلمهای کارگردانهایی مثل بنیاعتماد و درویش و تبریزی که تفکری همسو با دولت دارند، دلیل خوبی برای پایان دوران حذف و سانسور نیست. در این مهمانی گویا بزرگ و باشکوه، هنوز جاهای خالی فراوان است. به مدیران دولتی حرجی نیست که میخواهند ابعاد جشنشان را بزرگتر از واقعیت به نمایش بگذارند اما هنرمندانی که در جشنواره حضور دارند، هم میتوانند از بودن خودشان در جشن لذت ببرند، هم یادی بکنند از کسانی که پشت در این ضیافت ماندهاند و نصیبی از این سفره سور نمیبرند. چون حتما یادشان است که در همین هشت سال اخیر خودشان هم جزو حذفشدهگان بودهاند و این شتر که در حکومت جمهوریاسلامی در ِ خانه اکثر هنرمندان خوابیده، بعید نیست دوباره و با یک فعل و انفعال ساده سیاسی دوباره به سراغ خودشان هم بیاید.