مسئول نظام

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

اول که می خوانیم که احمد خاتمی گفته است « من جزو مسئولان نظام نیستم.» آدم فکر می کند این احمدآقا علیرغم آن صدای نخراشیده و چشمان بیرون جهیده، آدمی است خجالتی، و مثل اینکه سر شام تعارفش کردند که بیا فسنجان بخور، می گوید خیلی ممنون الآن صرف شده، ولی بعد که به حرفهایش گوش می دهی، می بینی این آدم وقتی پشت میکروفون قرار می گیرد، شرق و غرب و مخالف و منافق را جروواجر می کند و همه را زیرورو. پس ایشان دچار خجالت نیست و تعارف هم نمی کند، حرف غلطی هم نزده، واقعا جزو مسئولین نظام نیست. چرا؟ به چند دلیل:

اول اینکه جمهوری اسلامی نظام نیست. یک نظام یا بقول خارجی ها سیستم، وقتی نظام است که سروتهش به هم بخورد، بالایش با پائینش ربط داشته باشد و یک هویت واحد داشته باشد. مثلا یکی رئیس باشد که بقیه حرفش را قبول داشته باشند. اما در جمهوری اسلامی چنین چیزی وجود ندارد. مثلا در همین مذاکره با آمریکا و کشورهای پنج باضافه نمی دانم چند که هی کم و زیاد می شود. قوه مقننه که طرح سه فوریتی داده برای به هم ریختن مذاکره و نمایندگان مجلس همه تب نوبه کردند که هر چه زودتر مذاکرات را به هم بزنند، قوه قضائیه خشن هم که دایم ظریف را تهدید می کند، ائمه جمعه هم که یک هفته می خواهند اسرائیل را نابود کنند، هفته دیگر می خواهند پرچم اسلام را بالای کاخ سفید آویزان کنند، و هر جمعه عزای مذاکره را دارند می گیرند، صدا و سیما هم که سخنگوی نظامی است که قرار بود وجود داشته باشد، هر روز با مارش عزا درباره توافق هسته ای مجلس ختم برگزار می کند. سپاه هم که هر روز آمریکا و اسرائیل را تهدید می کند و خودش وزارت خارجه دارد، هاشمی هم که مثلا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، مصلحت خودش را نمی تواند تشخیص بدهد و همین هفته محسنی اژه ای تهدیدش کرده که « بعضی ها فکر نکنند نمی توانیم دستگیرشان کنیم.» یعنی جمهوری اسلامی به هر چیزی شبیه است جز نظام، پس هرطور که فکر کنیم به این نتیجه می رسیم که اصولا نظامی وجود ندارد و وقتی نظامی وجود نداشته باشد، طبیعتا نمی تواند مسئولی داشته باشد، پس نه فقط احمد خاتمی، بلکه هیچکس دیگری مسئول نظام نمی تواند باشد، چون نظامی وجود ندارد.

دوم هم اینکه حتی اگر فرض کنیم نظامی وجود دارد، این نظام مسئول ندارد. مسئول یعنی کسی که می شود از او سئوال کرد. در جمهوری اسلامی مگر می شود از کسی سئوال کرد. مجلس خبرگان که باید از رهبری سئوال کند، خودش تا حالا دوهزار بار اعلام کرده که رهبر هرکاری می کند درست است، حتی اگر خودش بعدا بگوید غلط است، باز هم آن کار درست است. از مجلس هم که نمی شود سئوال کرد. همین الآن 170 نماینده مجلس که از دولت سابق پول گرفتند، اعلام کردند کسی حق ندارد درباره پول تمیز و کثیف سئوال کند، درباره سه تا نماینده مجلس هم که پول خیلی کثیف از بابک خان گرفتند کلا بیخیال پاسخ دادن هستند. قوه قضائیه هم که تکلیفش معلوم است. قاضی مرتضوی عضو ارشد سابق قوه قضائیه که به اتهام قتل در کهریزک باید دادگاه برود، در کمال پررویی از وزیر کار شکایت کرده و وقتی هم که دیروز رفتند دادگاه نه تنها کسی از مرتضوی سئوال نکرده، بلکه مرتضوی از وزیر کار سئوال کرده است. در واقع تنها کسی که باید  به سئوال پاسخ بدهد، دولتی است که کل نظام آن دولت را قبول ندارد. در واقع هیچ کسی در نظام مفروض وجود ندارد که مسئول باشد، یعنی کسی حق داشته باشد از او سئوال کند، یا او موظف باشد  به سئوال آن کسی که حق ندارد از او سئوال کند، جواب دهد. پس نه تنها نظامی وجود ندارد، مسئولی هم وجود ندارد. بیچاره احمد خاتمی حق دارد که بگوید من جزو مسئولان نظام نیستم، چون در واقع نه نظامی وجود دارد و نه مسئولی. یعنی اصلا ما مسئول نظام نداریم.

البته این دلیل نمی شود که چون مسئول نظام وجود ندارد، کسی دستور نمی دهد، اتفاقا همه دستور می دهند، همه دعوا می کنند، همه سئوال می کنند، یعنی عکس قضیه درست است، کسانی که قدرت دارند، کسی حق ندارد از آنها سئوال کند و کسانی که می شود از آنها سئوال کرد، هیچ قدرتی ندارند. شیرفهم شد؟

خاورمیانه، خرتوخر عظما

فعلا در خاورمیانه همه دعواها سر یک چیزی است که معلوم نیست چیست، حالا لحاف ملاست، یا تشک یکی دیگر، روشن نیست.

از یک طرف کشورهای عرب، جمع شدند در کمپ دیوید و از اوباما می خواهند به آنها ضمانت بدهد که ایران به آنها و اسرائیل حمله نمی کند، آن هم از آمریکایی که دارد با ایران نزدیک می شود تا علیه عربستان و کشورهای عربی که دارند توسط داعش و عربستان منطقه را به هم می ریزند، بجنگد. آمریکا هم چنین تضمینی نداده، چون تازه بعد از 37 سال دارد با ایران احتمالا آشتی می کند.

اسرائیل هم با عربها و ترکیه متحد شده که با ایران بجنگد چون ایران تنها کشوری است که برای حمایت از فلسطین و عربها می خواهند با اسرائیل بجنگد، آن هم فلسطینی که در حمله عربستان با یمن علیه ایران موضع گیری کرده، چون ایران می خواهد برای حفظ فلسطین از دست اسرائیل امنیت خودش را از دست بدهد.

ایران هم دارد برای مبارزه با عربستان و اسرائیل و ترکیه که عامل آمریکا هستند، با آمریکا رابطه برقرار می کند که بعد از اینکه با آمریکا دوست شد، پوز عربستان را بزند. ایران وضعیتش از همه خرتوخر تر است، چون اولا نمی داند باید با عربها علیه آمریکا دوست بشود، یا علیه آمریکا با عربها، نمی داند باید مبارک بیشتر مخالف است یا با مرسی، و هزار نمی دانم دیگر.

مصری ها هم برای جلوگیری از کشتار احتمالی اخوان المسلمین، و مبارزه با دیکتاتوری و اعدام، حکم اعدام محمد مرسی را صادر کردند، ترکیه هم به اعدام مرسی اعتراض کرده و همزمان با مصر و عربستان در حمله به یمن همکاری می کند تا علیه ایران بجنگند.

روسیه هم در همین ماجرا، گفته است که یک ایران هسته ای را بیشتر قبول دارد تا یک ایران که با آمریکا دوست است، و برای همین به ایران موشک اس 300 داده و خودش تلاش کرده که توافق ایران و آمریکا علیرغم تلاش های فرانسه و اسرائیل و عربستان به نتیجه برسد. در واقع بیشترین تلاش برای رابطه ایران و آمریکا را روسیه انجام داده که خودش مهم ترین مخالف با رابطه ایران و آمریکاست.

محمدرضا نقدی هم گفته : « می خواهیم جابجایی قدرت در جهان صورت بگیرد، به همین خاطر در یک جنگ تمام عیار درگیریم.» این طرف نمی داند که در این جابجایی قدرت اولین کسی که قرار است قدرتش را از دست بدهد، خودش است، طناب را انداخته گردنش و داد می زند آن صندلی را بکش از زیر پای من.

 یعنی اگر کسی بتواند بفهمد در خاورمیانه چه خبر است، به ما هم خبر بدهد.