دومین کمپین “موج سوم” (پویش دعوت و حمایت از خاتمی) روز یکشنبه با استقبالی معنادار و پرشور مواجه شد. آنهایی که در مراسم حضور یافته یا به ترتیبی از کیفیت و چگونگی برگزاری آن مطلع شدهاند، در داوری منصفانه، تایید خواهند کرد که خاتمی، بیش از پیش، خود را بهمثابهی “سرمایه اجتماعی” در ایران امروز، تعریف و تثبیت کرده است.
صاحبنظران علوم اجتماعی دو دههای بیشتر نیست که در کنار سرمایههای انسانی، مالی و اقتصادی، از مغهومی با عنوان “سرمایه اجتماعی” (Social Capital) سخن میگویند و آن را توضیح میدهند. سرمایه اجتماعی، شبکهها و هنجارهایی است که مردم را قادر به عمل جمعی میکند؛ نهادها، روابط، گرایشها، ارزشها و هنجارهایی که بر رفتارها و تعاملات بین افراد حاکم است. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه بهعنوان منبعی باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا میشود. اینچنین، رفتار معقول و صادقانه و وجود اعتماد در یک شبکه از مشارکت هدفمند، سرمایه اجتماعی را بازمیتاباند. ســرمایه اجتماعی همچنین، بستر مناسبی برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت محسوب میگردد.
این مفهوم، بهمثابهی وسیلهی برای رسیدن به توسعهی سیاسی و اجتماعی،ارزیابی شده است.سرمایه اجتماعی از جهت کنش هدفمند، در موقعیتی اساساً متفاوت با بیشتر شکلهای دیگر سرمایه است و منبع مهمی برای افراد محسوب میشود و میتواند بر توانایی کنش آنها و کیفیت مشهود زندگیشان تاثیر قابل توجه بهجای گزارد.
فرانسیس فوکویاما، از جمله صاحبنظرانی است که این مغهوم را تبیین نموده است؛ به عقیدهی او، توانایی یک جامعه برای رقابت در بازارهای جهانی مشروط به اعتماد به نفس اجتماعی است؛ “جوامعی که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند در وضع نامساعدی قرار دارند زیرا در نهادهای اجتماعی رو به توسعه، بزرگ و پیچیده کارایی کمتری خواهند داشت.”
رابرت پوتنام، صاحبنظر دیگری که در این عرصه دیدگاههای قابل تاملی دارد، معتقد است که نوع رژیم سیاسی میتواند عامل کاهش یا افزایش سرمایه اجتماعی باشد. بهنظر وی، رژیمهای دموکراتیک موجب افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی میشوند، و درمقابل، رژیمهای اقتدارگرا با ایجاد انسداد در فضای سیاسی-اجتماعی، باعث کاهش این مقوله میگردند.
با چنین تعریفی از سرمایه اجتماعی، بهنظر میرسد بتوان مدعی شد که سیدمحمد خاتمی با ایجاد اعتماد و بهتصویر کشیدن صداقت و رفتار معقول، و بازتولید این مفاهیم در پیرامون خود، و در شبکهی حامیان و علاقهمندان خویش، بهگونهای بس ویژه، سرمایهای اجتماعی در ایران امروز است.
هرچند کم نیستند شخصیتهای حقیقی و حقوقی که در این روزهای سخت ایران، سرمایه اجتماعی محسوب میشوند، اما بیشک جایگاه خاتمی بهکل متفاوت است. عبدالله نوری -یکی از همین شخصیتها- در جلسهای که نگارنده نیز در آن حضور داشت، تصریح کرد که مستقل از علل و دلایل محبوبیت خاتمی، هیچ شخصیتی در ایران، جذابیت و محبوبیتی چون او ندارد. اگرچه برخی شخصیتهای سیاسی یا اجتماعی ممکن است در برخی لایههای محدود، واجد محبوبیت فوقالعاده باشند و حسی از احترام (متاثر از صداقت و اعتماد و نجابت و عقلانیت) را در مخاطب ایجاد کنند، اما چنان که نوری نیز تصریح میکند، وضع در مورد خاتمی، متفاوت است.
این نکته درهمایش “فوقالعاده”ی کمپین حمایت از خاتمی، روز 11 اسفند، بار دیگر به چشم میآمد. آشکار بود که حضور خاتمی چه امید و شور و انگیزه و هیجانی ایجاد کرده است؛ چنان که استادان و فرهیختگانی چون یوسف اباذری، شاپور اعتماد و ضیاء موحد نیز در سخنان کوتاه خود، نتوانستند به نوعی، آن را مورد اشاره و ستایش قرار ندهند.
جمعیت قابل توجهی که در این مراسم حضور یافته بود، در واقع، گرد صداقت، اعتماد، و عقلانیت جمع شده بود و هدفی مشترک (آزادی و آبادی ایران و ایرانی) را میجست. و این همه -بیشک- علیالحساب با نام خاتمی معنادار و موجب طراوت، شده است. آنهایی که از خاتمی صرفنظر میکنند یا به نقد غیرمنصفانهی او رو آوردهاند، باید به این پرسش، پاسخ دهند که اگر نقطهعزیمت آنان ایران و ایرانی است، در ایران امروز، کدامین سرمایه اجتماعی را پیشنهاد میکنند که چون او بتواند اعتماد بهنفس و امید و مشارکت و اعتماد متقابل را در اکثریت شهروندان موجب شود؟
بهسختی میتوان در این نکته تردید کرد که صداقت و اعتماد و عقلانیتی که از خاتمی به ذهن متبادر میشود، و جایگاه و پایگاهی که او بهمثابهی “سرمایه اجتماعی” و نیز موجد “سرمایه اجتماعی” در ایران امروز واجد آن است، آلترناتیوی قابل توجه داشته باشد.