خاتمی، سرمایه اجتماعی

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

دومین کمپین “موج سوم” (پویش دعوت و حمایت از خاتمی) روز یک‌شنبه با استقبالی معنادار و پرشور ‏مواجه شد. آنهایی که در مراسم حضور یافته یا به ترتیبی از کیفیت و چگونگی برگزاری آن مطلع شده‌اند، در ‏داوری منصفانه، تایید خواهند کرد که خاتمی، بیش از پیش، خود را به‌مثابه‌ی “سرمایه اجتماعی” در ایران ‏امروز، تعریف و تثبیت کرده است.‏

صاحب‌نظران علوم اجتماعی دو دهه‌ای بیشتر نیست که در کنار سرمایه‌های انسانی، مالی و اقتصادی، از ‏مغهومی با عنوان “سرمایه اجتماعی” (‏Social Capital‎‏) سخن می‌گویند و آن را توضیح می‌دهند. سرمایه ‏اجتماعی، شبکه‌ها و هنجارهایی است که مردم را قادر به عمل جمعی می‏کند؛ نهادها، ‌روابط، گرایش‌ها، ‏ارزش‌ها و هنجارهایی که بر رفتارها و تعاملات بین افراد حاکم است. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان ‏اعضای یک شبکه به‌عنوان منبعی باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف ‏اعضا می‌شود. این‌چنین، رفتار معقول و صادقانه و وجود اعتماد در یک شبکه از مشارکت هدفمند، سرمایه ‏اجتماعی را بازمی‌تاباند. ســرمایه اجتماعی همچنین، بستر مناسبی برای بهره‌وری سرمایه انسانی و فیزیکی و ‏راهی برای نیل به موفقیت محسوب می‌گردد.‏

این مفهوم، به‌مثابه‌ی وسیله‌ی برای رسیدن به توسعه‌ی سیاسی و اجتماعی،ارزیابی شده است.سرمایه اجتماعی ‏از جهت کنش هدفمند، در موقعیتی اساساً متفاوت با بیشتر شکلهای دیگر سرمایه است و منبع مهمی برای افراد ‏محسوب می‌شود و می‌تواند بر توانایی کنش آنها و کیفیت مشهود زندگی‌شان تاثیر قابل توجه به‌جای گزارد.‏

فرانسیس فوکویاما، از جمله صاحب‌نظرانی است که این مغهوم را تبیین نموده است؛ به عقیده‌ی او، توانایی ‏یک جامعه برای رقابت در‏‎ ‎بازارهای جهانی مشروط به اعتماد به نفس اجتماعی است؛ “جوامعی که دارای ‏اعتماد به‎ ‎نفس پایینی هستند در وضع نامساعدی قرار دارند زیرا در نهادهای اجتماعی رو به توسعه،‏‎ ‎بزرگ و ‏پیچیده کارایی کمتری خواهند داشت‎.‎‏”‏

رابرت پوتنام، صاحب‌نظر دیگری که در این عرصه دیدگاه‌های قابل تاملی دارد، معتقد است که نوع رژیم ‏سیاسی می‌تواند عامل کاهش یا افزایش سرمایه اجتماعی‎ ‎باشد. به‌نظر وی، رژیم‌های دموکراتیک موجب ‏افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی می‌شوند، و درمقابل، رژیم‌های اقتدارگرا با ایجاد انسداد در فضای سیاسی-‏اجتماعی، باعث کاهش این مقوله می‌گردند.‏

با چنین تعریفی از سرمایه‌ اجتماعی، به‌نظر می‌رسد بتوان مدعی شد که سیدمحمد خاتمی با ایجاد اعتماد و ‏به‌تصویر کشیدن صداقت و رفتار معقول، و بازتولید این مفاهیم در پیرامون خود، و در شبکه‌ی حامیان و ‏علاقه‌مندان خویش، به‌گونه‌ای بس ویژه، سرمایه‌ای اجتماعی در ایران امروز است.‏

هرچند کم نیستند شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که در این روزهای سخت ایران، سرمایه اجتماعی محسوب ‏می‌شوند، اما بی‌شک جایگاه خاتمی به‌کل متفاوت است. عبدالله نوری -یکی از همین شخصیت‌ها- در جلسه‌ای ‏که نگارنده نیز در آن حضور داشت، تصریح کرد که مستقل از علل و دلایل محبوبیت خاتمی، هیچ شخصیتی ‏در ایران، جذابیت و محبوبیتی چون او ندارد. اگرچه برخی شخصیت‌های سیاسی یا اجتماعی ممکن است در ‏برخی لایه‌های محدود، واجد محبوبیت فوق‌العاده باشند و حسی از احترام (متاثر از صداقت و اعتماد و نجابت ‏و عقلانیت) را در مخاطب ایجاد کنند، اما چنان که نوری نیز تصریح می‌کند، وضع در مورد خاتمی، متفاوت ‏است.‏

این نکته درهمایش “فوق‌العاده”‌ی کمپین حمایت از خاتمی، روز 11 اسفند، بار دیگر به چشم می‌آمد. آشکار ‏بود که حضور خاتمی چه امید و شور و انگیزه و هیجانی ایجاد کرده است؛ چنان که استادان و فرهیختگانی ‏چون یوسف اباذری، شاپور اعتماد و ضیاء موحد نیز در سخنان کوتاه خود، نتوانستند به نوعی، آن را مورد ‏اشاره و ستایش قرار ندهند.‏

جمعیت قابل توجهی که در این مراسم حضور یافته بود، در واقع، گرد صداقت، اعتماد، و عقلانیت جمع شده ‏بود و هدفی مشترک (آزادی و آبادی ایران و ایرانی) را می‌جست. و این همه -بی‌شک- علی‌الحساب با نام ‏خاتمی معنادار و موجب طراوت، شده است. آنهایی که از خاتمی صرف‌نظر می‌کنند یا به نقد غیرمنصفانه‌ی ‏او رو آورده‌اند، باید به این پرسش، پاسخ دهند که اگر نقطه‌عزیمت آنان ایران و ایرانی است، در ایران ‏امروز، کدامین سرمایه‎‌ اجتماعی را پیشنهاد می‌کنند که چون او بتواند اعتماد به‌نفس و امید و مشارکت و ‏اعتماد متقابل را در اکثریت شهروندان موجب شود؟

به‌سختی می‌توان در این نکته تردید کرد که صداقت و اعتماد و عقلانیتی که از خاتمی به ذهن متبادر می‌شود، ‏و جایگاه و پایگاهی که او به‌مثابه‌ی “سرمایه اجتماعی” و نیز موجد “سرمایه اجتماعی” در ایران امروز واجد ‏آن است، آلترناتیوی قابل توجه داشته باشد. ‏