عرصه داستان، از زمین سوخته تا خاطرات کلیشهای «دا»
در نخستین سال های جنگ انبوهی «خاطرات رزمندگان» و انبوهی شعر، داستان، فیلم، تاتر، نقاشی و گرافیک با الگوی کلیشه ای «رزمندگان مسلمان»، که در بخش اول این متن آمده است، تولید شدند.
ضعف تکنیکی، ساختار نامسجم و ضعیف، پیرنگ های سست باورناکردنی، زبان یا بیان و اجرای غیرحرفه ای، غلو و اغراق، نمادسازی های سطحی، غیبت روان شناسی و فردیت و اندیشه و تخییل، یک جانبه نگری، تحمیل پیام های سیاسی و مکتبی به اثر هنری و ادبی، تبلیغ مستقیم، کلّی نگری، فقر جاذبه های دراماتیک و مواردی از این دست را می توان از شاخصه های اصلی اغلب خاطرات، شعرها و داستان هائی دانست که در سی سال گذشته، به ویژه در دوران جنگ، با درون مایه جنگ تولید شدند.
شعرها و داستان هایی از این دست از یادرفتنی است اما خاطراتی که در این سال ها نوشته شدند، و خاطراتی که در سال های پس از جنگ با سفارش نهادهای دولتی تولید شده و می شوند، چون منابع و ذخیره ای از دادهای عینی نویسندگان و هنرمندان خلاق را در خلق آثار باارزش یاری خواهند کرد.
در کنار این فرآورده های تولید انبوه اما داستان های با ارزشی نیز خلق شدند که ابعادی از جنگ و پیامدهای آن را خلاقانه بازآفرینی و در خاطره فرهنگی و تاریخی ثبت کردند..
احمد محمود، نویسنده بزرگ ایرانی که به چپ سنتی گرایش داشت، از نخستین نویسندگان حرفه ای سرشناس و غیرحکومتی بود که با خلق رمان «زمین سوخته» کوشید تا روایتی داستانی از جنگ به دست دهد.
محمود در آثار درخشان خود از جمله در رمان های همسایه ها، داستان یک شهر و مدار صفر درجه، توانایی خلاقانه خود را در خلق رمان های تاریخی نشان داده است اما «زمین سوخته» از منظر ساخت، پیرنگ، زبان، شخصیت سازی و دیگر شاخصه های داستان نویسی و نیز از منظر اندیشه و تخییل ضعیف ترین اثر احمد محمود است.
محمود در این رمان در تصویر شهری جنگ زده از نویسنده ای خلاق به مقلد مکتب رئالیزم سوسیالیستی تقلیل یافته است.
” زمستان ۶۲” اثر اسماعیل فصیح نیز از نخستین آثار باارزشی است که بر زمینه جنگ خلق شد.فصیح با نوشتن این رمان زیباترین اثر خود و یکی از باارزش ترین رمان های سه دهه اخیر ایران را خلق کرد.
اسماعیل فصیح در زمستان ۶۲ در قالب ترکیبی از روایت نویسی عینی به روال همینگوی و گزارش ژورنالیستی، جلال آرین، قهرمان محبوب خود را از آمریکا به شهر جنگ زده اهواز می برد تا تحول درونی و بیرونی تکنوکراتی ناجانبدار را در رخدادی تکان دهنده تصویر کند.
فصیح چند سال بعد در برخی از داستان های مجموعه «نمادهای دشت مشوش»، از جمله داستان کوتاه و زیبای «مرغ های عشق در بمباران» ویرانی جنگ و درهم پاشیدگی زندگی آدمی را در جنگ با هنرمندی تصویر کرد.
قاضی ربیحاوی در چند مجموعه داستان کوتاه خود از جمله «وقتی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده شد» و «خاطرات یک سرباز» انسان را در موقعیت ناخواسته «جنگ زدگی» و آوارگی و تحول درونی و بیرونی آدم های داستان های خود در موقعیت هائی که آنان ناخواسته بدان ها گرفتار آمده اند، خلاقانه تصویر و برخی از بهترین داستان های کوتاه دهه های ۶۰ و ۷۰ را خلق کرده است.
اکبرسردوزامی، از خلاق ترین نویسندگان ایران در سه دهه اخیر، در برخی داستان های زیبای مجموعه «خانهای با عطر گلهای سرخ» موقعیت تراژیک مدرن و فاجعه ویرانی و درهم پاشیدگی آدمیان را در جنگ در ساختارهایی موجز و فشرده و زیبا و با خلق شخصیت های زنده تصویر می کند.
داستان های پوسته مجموعه «باغ بلور» نوشته محسن مخملباف، فاجعه زندگی زنانی را توصیف می کنند که عزیزان خود را در جنگ از دست داده اند. داستان های باغ بلور از منظر نویسنده ای روایت می شوند که هنوز اگر نه به تمامی سیاست های جاری که به حقانیت جنگ دفاعی باور دارد اما چشم هنری خود بر تاثیرات فاجعه بار جنگ بر زندگی آدمیان نمی بندد.
مخملباف بعدتر با فیلم «عروسی خوبان» یکی از زیباترین تراژدی های سینمای ایران را بر زمینه جنگ خلق کرد.
آثاری چون «آداب زیارت» نوشته تقی مدرسی و «مرغ آمین» نوشته سیروس طاهباز، که با درون مایه جنگ نوشته شدند اما به رغم سابقه و شهرت مولفان خود، در حد تکرار کلیشه های مرسوم باقی ماندند.
کتاب هایی چون رمان «نخل های بی سر» نوشته قاسم علی فراست، عروج نوشته ی ناصر ایرانی و اسماعیل اسماعیل نوشته محمود گلابدره ای، نیز از حد و حدود کلیشه های مجاز رسمی فراتر نرفتند.
رمان «محاق» اثر منصور کوشان با هنرمندی و در ساختاری منسجم درگیرهای روان شناختی و ذهنی روشنفکرانی را خلاقانه تصویر می کند که از موشک باران شهرها گریخته اند.
در داستان کوتاه «نقاش باغانی» نوشته هوشنگ گلشیری، که به زیبایی و کمال و پختگی خلاقانه دیگر داستان های کوتاه او است، راوی و تنی دیگر از موشک باران شهرها فرار و در پناهگاه دورافتاده خود با نقاشی دیدار می کنند که با هر چرخش قلم مو بر پرده نه فقط بخشی از پرده که جهان عینی را خلق می کند.
نقاش باغانی گلشیری پیروزی زندگی بر مرگ و خلاقیت هنری را بر جنگ به زیبائی تصویر می کند.
شهریار مندنی پور، نویسنده برجسته ایرانی، در سه دهه اخیر آثار باارزشی خلق کرده است اما رمان «دل دلدادگی» او، بر زمینه جنگ، از آثار برجسته او نیست هرچند زبان زیبا، شخصیت سازی و جاذبه روایت در این اثر نیز گاه به اوج دیگر آثار او نزدیک می شوند.
نسیم خاکسار خالق برخی از ماندنی ترین رمان ها و داستان های کوتاه فارسی است. خاکسار در داستان های «جنگ کی تمام میشود؟» برخی از زیباترین تصویرهای داستانی فاجعه جنگ را خلق کرده است.
امیرحسن چهلتن، نویسنده برجسته ایرانی نیز در داستان کوتاه «مونس، مادر اسفندیار»، هنرمندانه رنج مادری را تصویر می کند که فرزند خود را در جنگ از دست داده است.
نویسندگانی چون اصغر عبدالهی در «آفتاب در سیاهی جنگ گم میشود» و برخی داستان های دیگر خود، ناصر مؤذن در «آخرین نگاه از پل خرمشهر» و پرویز مسجدی در داستان «روزهای مقاومت در خرمشهر» تصویرهایی ماندنی از شهرهای جنگ زده جنوبی ایران به دست دادند.
موشک باران شهرهای ایران نیز در رمان «ملخ» جواد مجابی و رمان «ناگهان سیلاب» مهدی سحابی بازآفرینی و در «عیدتان مبارک آقای نیوتون» نوشته فرج سرکوهی تصویر شد.
در سال های اخیر حسین مرتضاییان آبکنار، از نویسندگان نسل جنگ، در داستان «رحمان» کوشید تا تصویری چند بعدی و عمیق از انسان ها در جنگ به دست دهد.
حتی بررسی اجمالی بازآفرینی جنگ و پیامدهای آن در داستان نویسی ایران این واقعیت را نشان می دهد که باارزش ترین، ماندنی ترین و بهترین آثار داستانی در باره جنگ و پیامدهای آن را نویسندگان غیرحکومتی ایران خلق کرده و نویسندگان حکومتی و مکتبی، به رغم کمیت بالای آثار خود و به رغم حمایت های همه جانبه، از خلق آثار ماندگار در چارچوب مکتب رسمی مجاز درمانده اند.
در چند ماه اخیر نهادهای حکومتی تبلیغات همه جانبه ای را در باره کتاب «دا»، خاطرات زنی از روزگار جنگ در خرمشهر، سازمان داده اند.
رهبر جمهوری اسلامی در گذشته بارها از خلق همسنگ «جنگ و صلح» تولستوی، البته در چارچوب مکتبی مجاز، سخن گفته است.
عقب نشینی حکومت از اثر ماندگار و کلاسیکی چون جنگ و صلح تولستوی، به خاطرات کلیشه ای، ملال آور و تکراری نیز بر شکست هنر و ادبیات حکومتی گواهی می دهد.