هفته سوم آبان ماه نقش وقت استراحت دو نیمه را دارد. سه شنبه، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار می شود و “نظام” که سی و سه سال است مدام توی دهن آمریکا واستکبار زده، “پایین کشیدن کرکره” ها را در برنامه قرار می دهد تا معلوم شود نامزد جمهوریخواهان به کاخ سفید می رود که می خواهد همین فردا دستور حمله نظامی را بدهد و یا کاندیدای دمکرات ها که فعلا باجنگ مخالف است و روی مذاکره پا می فشارد.
سردارسعید قاسمی به کسانی که خواستار مذاکره با آمریکا هستند٬هشدار می دهد: “امروز برای پایین کشیدن کرکره هم دیگر وقت گذشته وهمه پلهای پشت سرمان خراب شده است.”
پایوران حکومت تابلوی تشکر از “فصل الخطاب” پدر دلسوز، را بر سر در دکان های رنگارنگ سیاسی می آویزند.همه از خیانت می گویند و رگبارها محمود احمدی نژاد رانشانه می روند که یکی از اتهاماتش قصد مذاکره با آمریکاست. “پدر دلسوز” که خطابش به وِیژه به روسای سه قوه سر تاپا “مستقل” است، اختلافات علنی سران این قوا را “خائنانه” دانسته و همه را به وحدت و سکوت خوانده است. دو برادر لاریجانی – علی و صادق- در نقش غلامان خانه زاد اعلام “اطاعت” کرده اند و رئیس قوه سوم که در سرازیری ابوالحسن بنی صدر ومحمدخاتمی افتاده، درنامه اش چنین نکرده است. مجلس “مستقل”، نامه پرسش از احمدی نژاد را اعلام وصول و روح الله بیگی، نایب رئیس کمیسیون اقتصادی و عضو فراکسیون رهروان ولایت، فرمانده حمله را معرفی می کند: خامنهای با سؤال از احمدینژاد مخالف نیست.
هفته ایست که اصولگرایان به تلاش هاشمی رفسنجانی واکنش نشان می دهند و”دولت ائتلافی، فتنه جدید” را وارد مباحثات سیاسی می کنند. پرچم حمله را داده اند به جعفر شجونی، تابگوید: “در هیچ جای دنیا درشرایطی خوبی که در ایران است، به سراغ دولت وحدت ملی نمی روند. این طرح در زمان بحران در یک کشور مطرح می شود.”
رئیس مجمع تشخیص مصحلت “برهه کنونی انقلاب و نظام اسلامی را حساسترین دوره و مهمترین امتحان برای مردم و مسئولان” می خواند وبه دیدار پسرش مهدی می رود که از سلول انفرادی به بیمارستان آورده شده است. چهره برکشانده خامنه ای به رهبری ایران که دخترش فائزه هم در زندان است، در تصاویر منتشرشده خیلی گرفته و مغموم است. معلوم نیست سخنان مادر ستار بهشتی را شنیده است یا نه: “ساعت ۱۲ ظهر سه شنبه هفته قبل آمدند و ستار را توی خانه بازداشت کردند، هیچ توضیحی هم ندادند تا دیروز که تماس گرفتند و گفتند بیایید جنازه را ببرید”.
ستار بهشتی وبلاگ نویس جوان، آخرین قربانی “نظام” تا این لحظه است. او هم مانند فرزندان “بهشتی” و “هاشمی” سرنوشتشان دست آقازاده “خامنه ای” است که به شهادت مصطفی تاج زاده همه امور امنیتی را رصد و هدایت می کند. “آقا مجتبی” حالا درراس نیروهائی قرار دارد که سی و سه سال است می گیرند و می برند ومی کشند. یکیشان - مصطفی پورمحمدی- از عاملان اصلی کشتار تابستان ۶۷ و رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشورکه- می گوید: “خواهی نخواهی تحریمها و فشارهای خارجی بر وضعیت اقتصادی تاثیرگذار است.”
محمد رضا رحیمی، معاون اول دولت، اعتراف می کند: “توانایی فروش نفت را نداریم” و توضیح می دهد: “شرایط کشور خوب نیست و تحریم ها شرایط را برای ما سخت تر کرده است. حتی اگر هم نفت را بفروشیم، برای دریافت پول با مشکل روبهروهستیم.”
نظرغلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، این است که “شرایط اقتصادی کشور شرایط مطلوبی نیست” وپیشبینی میکند که دولت تنها در سال جاری، “۷۴ هزار میلیارد تومان” کسری بودجه داشته باشد.
هیات وزیران جمهوری اسلامی صدور پنجاه و دو قلم کالا از کشور را ممنوع اعلام می کند. از مواد غذایی مثل تخم مرغ و روغن نباتی گرفته تا کالا هایی چون لاستیک خود رو و کاغذ، جزو اقلام ممنوعه هستند.
فریدون خاوند-ـ تحلیل گر اقتصادی-ـ علت را توضیح می دهد: “در شرایط خاص اقتصادی ایران، صادرات به جای آنکه کار به وجود بیآورد و رشد اقتصادی را سریع تر کند، خطر بروز قحطی را ایجاد می کند.”
گزارش همکاران ما درروز در باره تازه ترین بحران جمهوری اسلامی روی وضعیت یکی از اقلام ممنوعه یعنی تخم مرغ متمرکز است: “گزارش ها از فروشگاه ها و سوپر مارکت های تهران حکایت از آن دارد که تخم مرغ هم در بازار نایاب شده یا با قیمت بازار سیاه فروخته می شود.”
دولت روی “کمیته امداد” دست می گذارد وخواستار دریافت مالیات از این مافیای تحت سلطه حزب موتلفه اسلامی می شود. کسی از میزان در آمدهای نجومی این کمیته خبر ندارد، اما همه می دانند بعنوان یکی از نهادهای زیر نظر “مقام رهبری” حتی یک ریال هم مالیات نمی دهد. باید دید این تصمیم که بعد از فراخواندن احمدی نژاد به مجلس رسانه ای می شود “آغاز تسویه حساب احمدی نژاد با خامنه ای” و حزب تجار است و یا راهی است برای نجات از بحران.
و بحران، دامان می گسترد وپیش می رود. حسینعلی شهریاری، رییس کمیسیون بهداشت مجلس، تصویری تکان دهنده بدست می دهد: “مردم ایران به صورت جدی درگیر مشکلات معیشتی هستند. در جامعه کنونی مردم یا فقیرند یا غنی، دیگر قشر متوسط کارمند نداریم، چرا که افزایش نرخ تورم بهشدت منظر روانی جامعه را تحت تاثیر قرار دادهاست. هماکنون هیچ حوزهای سراغ نداریم که در آن منظر روانی جامعه به هم ریخته نباشد و میتوان گفت در بیش از ۷۰ درصدجمعیت کشور، منظر روانی به هم خورده است.در جامعه کنونی ایران تنها خانوارهای دهک اول تا سوم، یعنی خانوادههای ثروتمند «شاید» نگرانی نداشته باشند.”
آخرین آمارمنتشره، سیمای جامعه بر آمده بعداز سی و سه سال سلطه “ولایت فقیه” را با در آمد حدود ۷۰۰ میلیارد دلاری نفت، بازهم هولناکتر می کند. سهم “مردم فقیر” دراین ارقام و اخبار- مشت نمونه خروارـ منعکس است:
۱۰ میلیون از ۷۰ میلیون جمعیت ایران بیسواد مطلقاند.
بیکاری از مرز ۳ میلیون نفر می گذرد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس از کاهش چشمگیر درآمدهای گردشگری عراق به خاطر کاهش زائران ایرانی خبر می دهد.هفته پیش، وزارت توریسم و فرهنگ ترکیه از کاهش ۳۵ درصدی ورود گردشگران ایرانی به ترکیه خبر داده بود. و همه این اخبارمربوط به پیش از اعلام افزایش ۶۵ درصدی نرخ بلیت پروازهای داخلی در ایران است.
چهره “مردم غنی” را می توان در سهم سالیانه فقط یک قرارگاه سپاه یعنی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا دید: ۳ هزار میلیارد تومان ناقابل برابرباهشت درصد بودجه عمرانی کل کشور.
ارقامی که جیب “برادران قاچاقچی” ـ تعبیر احمدی نژاد برای فرماندهان سپاه- را پر می کند وهزینه ترور در خارج از کشور می شود. خسارت تنها یکی از آنها که تاکنون بر ملا شده، غرامت ۱۳ میلیون دلاری است که چندی پیش دادگاه های آمریکا در پرونده شکایت خانواده یک قربانی آمریکایی بمبگذاری گروه حماس در دانشگاهی در شهر بیت المقدس علیه سازمان های اطلاعاتی جمهوری اسلامی مقرر کرده بود.این رقم حالااز ضبط املاک متعلق به دولت ایران ـ از جمله سفارت ـ در شهر اوتاوا و مرکز فرهنگی سابق در شهر تورنتوی کانادا تامین می شود.
و تازه همه اینهادر برابر خسارتی که ادامه سیاست ماجراجویانه اتمی در منظر ایران قرار داده است، به پول خرد می ماند.دیلی استارسخنان رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی را دراین تیتر به جهان خبرمی فرستد: “ایران همکاری نمیکند.”
“نظام” که دو ماه پیش ادعا کرده بود تروریست ها درمقر آژانس در وین نفوذکرده اند، حالا این نهاد بین المللی را “یک رصدخانه جاعل” می خواند.
سه شنبه است. هنوزنتیجه انتخابات آمریکا اعلام نشده ودر استراحت بین دونیمه هستیم.نشریه ایندیپندنت خبر می دهد: “بریتانیا اعزام جنگنده های تایفون به خلیج فارس را بررسی می کند.”
فرانسو اولاند رئیس جمهوری فرانسه و بنیامین نتانیاهو، بر خطرایران هستهای تاکید می ورزند. رئیس جمهوری فرانسه، در کنفرانس مشترک خبری خود با نخست وزیر اسرائیل تاکید می کند که برنامه او درحال حاضر جلوگیری ازبروز جنگ است.
رییس جمهور فرانسه، در دیدار با ملک عبدالله، پادشاه عربستان در جده جاه طلبی هسته ای ایران را “تهدیدی” برای منطقه می داند واز تشکیل دولت انتقالی توسط مخالفان بشار اسد حمایت می کند.
روزهائی است که مخالفان رژیم سوریه برای یگانگی در قطر گرد آمده اند.هدف اصلی نشست ۵ روزه دوحه تشکیل ارگان تازهای به نام “ابتکار ملی سوریه” است که تمام گروههای سیاسی، از جمله “مجلس ملی سوریه”، نیروهای کرد و گروههای اسلامی به آن خواهند پیوست.
اشپیگل آنلاین، می نویسد: “شبه نظامیان حزبالله لبنان برای جلوگیری از سقوط حکومت بشار اسد دوشادوش نیروهای دولتی علیه مخالفان میجنگند. از ماه ژوئیه که شماری از مقامهای ارشد سوری در جریان یک بمبگذاری در دمشق کشته شدند، همکاری نیروهای حزبالله با حکومت بشار اسد بسیار گستردهتر شده است. سوریه از متحدان اصلی حزبالله و مهمترین گذرگاه ارسال اسلحه از ایران به لبنان محسوب میشود.”
استراحت دونیمه به پایان می رسد. چهار زن در سکوت خبری سنگسار می شوند. محمود احمدی نژاد که تازه ترین اتهامش براساس گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۸۹عدم واریز “۱۲میلیارد دلاراز پول نفت به خزانه” است، باید در مجلس حاضر شود.علی مطهری از اومی خواهد ناگفته هایش را بگوید وخیال همه را راحت کند.
باراک اوباما در انتخاباتی نفس گیر که زیر نظارت دقیق میلیونها چشم درداخل و خارج آمریکاست، درمتن “دموکراسی آمریکائی” بار دیگر انتخاب می شود. رای خود رامدیون زنان، جوانان و “مستعضفین” آمریکاست که بعد از تماشای سه مناظره او با نامزد جمهوریخواهان تصمیم نهائی خود را گرفته اند.
کمیسیون شوراهای مجلس جمهوری اسلامی برای نشان دادن برتری “مردم سالاری اسلامی” پایان پروژه مناظره های زنده انتخاباتی رابه تصویب می رساند. در “نظام مقدس جمهوری اسلامی” نیازی به مناظره وتصمیم مردم نیست. “مقام معظم رهبری” شبانه خط را از “آقا امام زمان ” می گیرند و خودشان برنده را تعیین می فرمایند.
نیمه دوم بازی خوفناک “نظام” با “جهان” خیلی زود شروع می شود. بیشتر رهبران سیاسی جهان ازپیروزی باراک به گرمی تمام استقبال می کنند.واکنش بورسهای سهام آمریکا، اروپا و آسیا نیز در برابر نتیجه انتخاب چهل و چهارمین رئیسجمهور آمریکا مثبت است. فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه در پیامی به اوباما می نویسد: “انتخاب مجدد شما تصمیمی روشن برای یک آمریکای باز و همبسته است که در مورد چالشهای کره ما به خودآگاهی رسیده است: صلح، اقتصاد و محیط زیست.”
برادران لاریجانی- صادق و علی و جواد- که در یک قاب درکنار هم و از ته دل می خندند، لابد با اجازه آقا توپ را بگردش در می آورند. آنها “با انتقاد شدید از سیاستهای باراک اوباما در قبال ایران، آمریکا را به فشار و جنایت علیه مردم ایران و مسئلهسازی در رابطه با برنامه هستهای تهران متهم” می کنند.
مربی “محبوب و فرزانه و منتخب” جمهوری اسلامی، فرمان جنگ داده است؟ سیدعلی حسینی خامنه، ایران را به کجا خواهد برد؟ تاریخ به این پرسش جواب خواهد داد.
شبی پائیزی است که همایون شجریان، شعر سیمین بهبهانی را خزانی می خواند:
نبسته ام به کس دل
نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
ستاره ها نهفته اند
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من..