روزنامه کیهان، ویترین زشت‌تر نمای نظام

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

حدود هفت سال پیش هنگامی که بازجو از من پرسید؛ نظرت در باره کیهان چیست، بی‌درنگ در پاسخش نوشتم: کیهان روزنامه‌ای است که اموال عمومی را تباه می‌کند و نفرت می‌آفریند.

چند ماه پس از آن نیز، وقتی که بازجو مطلبی را در زندان 59 نشانم داد تا در باره آن اظهار نظر کنم، پرسیدم، در کجا به چاپ رسیده است؟ ابتدا از معرفی منبع مطلب خودداری کرد و چون با اصرارم روبرو شد، گفت: در روزنامه کیهان!

مطلب، اظهارات یک مقام آمریکایی بود که در آن ادعا شده بود، اصلاح طلبان ایرانی به فرمان آمریکا حرکت می‌کنند.

بنابراین در پاسخ پرسش بازجو نوشتم: کیهان روزنامه‌ای است دروغ پرداز و بی‌اعتبار و به نوشته‌ های آن نمی‌توان اعتماد کرد.

نظر امروز من در باره کیهان همان است که هفت سال پیش برای بازجو نوشتم و همچنان بر این باورم که کیهان کارویژه‌ای جز پراکندن تخم نفرت در جامعه ندارد.

نفرت پراکنی از سوی یک نشریه اما به خودی خود چندان حائز اهمیت نیست زیرا در همه جای جهان، معمولا نشریاتی که کارویژه‌شان ایجاد نفرت است، وجود دارد.

مشکل کیهان این است که با مهارت خاصی خود را معیار اسلام و ویترین نظام سیاسی ایران معرفی می‌کند، ادعایی که بخش دومش از سوی بسیاری از محافل داخلی و خارجی پذیرفته شده است.

اسلامی که کیهان معرفی می‌کند البته برای دینداران پاک نهاد و بی‌ریا پدیده‌ای ناشناس نیست. آل ابی سفیان نیز اسلام را به خدمت قدرت سیاسی خود گرفتند و برای خفه کردن نداهای عدالت جویانه و حق‌طلبانه، دروغ و تهمت و هتاکی را علیه پاکترین دینداران عصر خود رواج دادند.

روشن است که وقتی دروغ پردازی، تهمت پراکنی و هتاکی آن هم تحت نام دینداری مجاز شود، دیگر هیچ نشانی از جوانمردی و اخلاق و مروت و احسان و انصاف باقی نمی‌ماند.

کیهان هر گاه می‌خواهد به فرد و یا گروهی بتازد، یک جو جوانمردی ندارد تا دست کم نقل‌قول‌های مستقیم را مطابق آنچه گفته شده، به خوانندگانش انتقال دهد و بی‌هیچ حیا و خجالتی، ابتدا در اصل نقل قول دست می‌برد و آن را تحریف می‌کند و سپس تیرهای زهرآگین خود را به سوی هدف رها می‌سازد.

چه بسیار جوانانی که در یک قدمی ایمان بوده‌اند، اما کیهان با روش ضد اخلاقی خود آنها را نه فقط از دین رمانده بلکه به خصومت با آن کشانده است. وااسفا که به کارگیری مذهب علیه مذهب تمامی ندارد.

آنچه اما از نقطه نظر سیاسی مهم است، این است که کیهان خود را ویترین نظام معرفی می‌کند و در جا انداختن این مطلب، موفق هم شده است

همه می‌دانیم که هر صاحب کالایی، بهترین اجناس خود را در ویترین قرار می‌دهد تا نظر مساعد ناظران و مشتریان را به کالای خود جلب کند.

آیا آنچه کیهان عرضه می‌کند، به راستی بهترین کالای نظام سیاسی ایران است؟ می‌دانم که بسیاری از منتقدان و مخالفان نظام خواهند گفت که همین است و جز این نیست، ولی تجربه من نشان می‌دهد که کیهان نه بهترین، بلکه بنجل‌ترین کالای نظام است، کالایی که سبب انزجار هر مشتری می‌شود.

کسانی که بازجویی‌های طولانی، سلول انفرادی و زندان‌های عمومی را در جمهوری اسلامی تجربه کرده‌اند، مسلما تصدیق خواهند کرد که برخی از مجریان این سناریوها، بی‌شباهت به کیهانی‌ها نیستند وهمان بدخویی و کینه جویی و نفرت را با خود دارند. اما این دوستان در عین حال تایید خواهند کرد که چنین افرادی اندک شمارند و بسیاری از بازجوها، ماموران وزندان‌بان‌ها، نه فقط کینه جویی گردانندگان اصلی کیهان را ندارند، بلکه اغلب افرادی بی‌آزار و معمولی‌اند و شماری از آنها از اخلاق انسانی و جوانمردی هم به اندازه لازم بهره برده‌اند.

من تا به حال نگفته‌ام که زندان اوین در سال 1382 شباهت زیادی به زندان سال 1379 نداشت و مجموعه شرایط زندان تحت مدیریت مرحوم دوست محمدی – که چندی پیش به دلیل آثار باقی مانده از استنشاق گازهای شیمیایی در جریان جنگ ایران و عراق به رحمت خداوند رفت – بهتر و انسانی‌تر شده بود.

چرا این مطلب را نگفته‌ام؟ آیا از نقد نیروهای رادیکال مخالف نظام ترسیده‌ام؟ به هیچوجه. آیا علاقه مند بوده‌ام که زحمات مدیری مانند مرحوم دوست محمدی و امثال وی را نادیده بگیرم؟ به هیچوجه. تنها دلیلش این است که وقتی کیهان با این میزان از بدخویی و ناجوانمردی آن هم از موضع تریبون و ویترین نظام به احدی از سرمایه‌های انسانی این مرز وبوم رحم نمی‌کند، سخن گفتن از برخی اصلاحاتی که در گوشه وکنار صورت گرفته است، به امری بی‌ربط تبدیل می‌شود.

من نمی‌‌دانم چرا نظام جمهوری اسلامی اصرار دارد که زشت‌ترین وخشن‌ترین کالای خود را به عنوان ویترین خود معرفی کند و بدینوسیله برخی از اقدام‌های مفید خود را یا تباه سازد و یا از چشم منتقدان دور نگه دارد؟

من می‌دانم که اندیشه حاکم بر کیهان اندیشه حاکم بر کل نظام سیاسی ایران نیست، زیرا اگر چنین بود، جمعیت ایران به زیر ده میلیون میل کرده بود!

دقیقا به همین دلیل از آنهایی که در گوشه وکنار و در مدیریت‌های میانی یا پایینی برای بهبود اوضاع تلاش می‌کنند، در شگفتم که چرا رضایت می‌دهند که کیهان با زبان هتاک و دشنام‌گویش، خود را نماینده و ویترین آنها تعریف کند؟

به نظر من، اگر کیهان در مقام تریبون نظام ظاهر نمی‌شد، مدیری مانند آقای دوست محمدی که در عین بیماری مهلک خود در حد توانش برای بهتر کردن شرایط زندان کوشید، چنان غریب جان به جان آفرین تسلیم نمی‌کرد. به گمان من، حتی اکبر گنجی در فقدانش مقاله می‌نوشت.