اغلب کسانی که تورا ستایش می کنند
اطلاعات کافی در موردت ندارند
اغلب کسانی که از تو متنفرند
معمولا کارهایت را نخوانده اند
اکثر آدمهای بزرگ همین طورند
با طرفدارانی بی اطلاع
و دشمنانی ناشناس
مردمان خوب
۹۰ درصد روشنفکران ما خائن اند
۸۰ درصد سیاستمداران ما دروغگو هستند
۷۰ درصد روحانیون ما فاسدند
۶۰ درصد ثروتمندان ما دزدند
۵۰ درصد سیاستمداران ما عقب مانده اند
۴۰ درصد فقرای ما عقده ای هستند
۳۰ درصد روزنامه نگاران ما دروغ می نویسند
۲۰ درصد دوستان کاملا نزدیک ما غیرقابل اعتمادند
۱۰ درصد اعضای فامیل می خواهند سر به تن ما نباشد
اما آدمهای خوب و قابل اعتماد و سالم و شریف و مترقی و خادم خیلی فراوانند
مثلا من، برادرم و همسرم واقعا بی نظیریم.
غربت زده
غربت بسیار سخت است، بخصوص وقتی در کشور خودت زندگی کنی.
توتالیتاریانیسم
کتاب، روزنامه کهنه، دامن، ورق بازی، گیلاس، ویدئو، کامپیوتر، موبایل، چاقو، تخته نرد، آلبوم، دفتر تلفن….. در یک کشور توتالیتر وسایل زندگی عادی می تواند همه مدرک جرم باشد… کافی است پلیس وارد خانه شما شود، قطعا به اندازه یک بار اعدام شما مدرک جرم پیدا می کنند
عملیات انتحاری
با عملیات انتحاری موافقم، به شرط اینکه کسی که این کار را می کند، به بیابانی برود که به اندازه کافی از مردم دور باشد و خبرش هم در هیچ جا منتشر نشود
اپوزیسیون
بزرگترین خدمت به بسیاری از فعالان اپوزیسیون خارج از کشور این است که به آنها اطلاع بدهیم سالهاست که مرده اند.
آداب معاشرت
آداب معاشرت، مجموعه کارهایی است که یک آدم بی شخصیت می کند تا آبرویش حفظ شود.
انقلاب- آزادی
حتی اگر هزار بار هم در میدان انقلاب دوربزنی به آزادی نمی رسی.
ازدواج
کسی که با معشوقه اش ازدواج می کند دو حالت بیشتر ندارد؛ یا دیوانه شده است، یا بزودی دیوانه خواهد شد
عشق افلاطونی
عشق افلاطونی مثل دیدن فیلم فللینی در جشنواره فیلم فجر است، همه چیز زیباست، اما به نظر می رسد یک بخش هایی از فیلم نامفهوم است.
عشق مجازی
کسانی که با عشق مجازی مخالفند، نمی دانند که اصولا عشق حقیقی وجود ندارد. چطور ممکن است آدم تصویر حقیقی معشوقش را ببیند و عاشق اش بشود؟
بخشیدن و فراموش کردن
علت اینکه خیلی ها حاضرند ببخشند، اما حاضر نیستند فراموش کنند، غالبا این است که چیزی برای بخشیدن ندارند و اگر فراموش کنند خودشان هم فراموش می شوند.
اتاق خواب
سال اول صدای آخ و اوخ شان تا هفت تا کوچه آن طرف تر می رفت.
سال پنجم زن دستش را روی دهانش می گذاشت تا بچه شان از خواب بیدار نشود
سال دهم صدای شان تا کوچه می رفت که برسر هم فریاد می کشیدند
سال پانزدهم مرد خیره به دیوار آه می کشید و زن زیر لحاف هق هق می کرد
سال بیستم مرد خروپف می کرد وزن برای اینکه بخوابد قرص خواب می خورد.
سال سی ام یک هفته صدای زن می آمد که در مرگ شوهرش ضجه می زد
وقتی زن خانه را فروخت، زن و شوهر جوانی که دائم به هم نگاه می کردند، خانه را خریدند، و تا چند سال صدای آخ واوخ شان تا هفت تا کوچه آن طرف تر می رفت.
نیو پارادوکس
این ها که خواندید یک چیزی است بین طنز و شعر، بین براده های سیدحسن حسینی و کاریکلماتور های پرویز شاپور، جلد اولش با نام “قصه کوتوله ها و درازها” با تصویرسازی رضا عابدینی در سال ۱۳۷۹ توسط نشرنی منتشر شد، جلد دوم را در سال های ۸۳ تا ۸۵ نوشتم و در سال ۲۰۰۸ در ایتالیا توسط انتشارات آسپیرالی به زبان ایتالیایی منتشر شد با اسم “پارادوکس ها و سوء تفاهم ها”.