دو روز گذشته هم برای جنبش اعتراضی سبز و هم اصحاب قدرت، روزهای مهم و تاثیری گذاری بود، جناح اقتدارگرای حاکم خود را آماده می کرد تا بتواند از پس تبلیغات گسترده ده روزه خود، و در پناه عکس پاره شده آیت الله خمینی، جمعیت انبوهی را به خیابانها بکشاند و اعلام کند که اعتراض های میلیونی روزهای پس از انتخابات تنها محدود به تعدادی دانشجوی ماجراجوست و ماراتن اعتراضات انتخابات دیگر به اتمام رسیده است.محافل حکومتی و بازوی رسانه ای آن در روزهای اخیر با مانوری وسیع، سعی در تهییج افکار عمومی داشتند، تعطیل کردن بازارها و حوزه های علمیه، برگزاری راهپیمایی های محدود در دانشگاهها، بر افراشتن پرچم های سیاه بر سر در اماکن دولتی، پر کردن صفحه های خبرگزاری ها و روزنامه های وابسته به خود از بیانیه های با نام و بی نام، و پخش صحنه هایی از روزهای انقلاب 57؛ اما هیچکدام اینها نتوانست جمعیت انبوهی را به خیابانها بکشاند، جمعیت شرکت کننده در تهران آنچنان اندک بود که دستگاه تبلیغاتی حاکمیت را وادار کرد تا تنها به نماهای بسته دوربین های خود اکتفا و از خیر پخش تصویری هوایی از جمعیت شرکت کننده در مراسم چشم پوشی کند.
مردم ایران ،بخصوص در تهران به خوبی دست حکومت را خواندند. آنها با سکوت خود ضمن ریشخند کردن بازی اقتدارگرایان نشان دادند که سناریوهای تکراری آنها تا چه میزان نخ نما شده است و دیگر حکومت نمی تواند با برافراشتن هر پیراهنی و بر نیزه کردن هر کتابی، اشکی از چشم ملت بگیرد و آن را به حساب خود ذخیره کند و از این راه اندک مشروعیتی بخرد.
سکوت و خانه نشینی مردم در روز جمعه، تعداد واقعی حامیان دولت را نشان داد و واهی بودن ادعای ریزش نیروهای سبز را عیان کرد. مردم تهران به عنوان پایتخت اعتراضی جنبش سبز، روز جمعه با سکوت خود در واقع تنهایی هر چه بیشتر انصار استبداد را فریاد کردند و نشان دادند که گاهی با نیامدن در خیابانها نیز می توان حکومت را به چالشی ژرف گرفتار کرد.
در روز دوم اما، شش ماه پس از انتشار نامه مهدی کروبی و افشاگری های بی باکانه او در خصوص شکنجه ها و تجاوزهای صورت گرفته با بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات، سازمان قضایی نیروهای مسلح با صدور بیانیه ای به کشته شدن سه تن از معترضین در بازداشتگاه مخوف کهریزک اعتراف کرد.
آن زمان که شیخ شجاع اصلاحات از تجاوزها و شکنجه های وحشیانه نیروهای نظامی پرده برداشت، تمام رسانه های حکومتی و تریبون های نماز جمعه علیه او بسیج شدند و تندترین مواضع را اتخاذ کردند؛ او را تهدید به محاکمه و بازداشت کردند دفتر حزب و روزنامه اش را بستند و نظام خود را مقدس و مبری از چنین اتهاماتی خواندند.
اما هواداران جنبش سبز که چشمهایشان شهادت بر درستی گفتار رهبرانشان می داد، می دانستند نیروهای نظامی که در خیابان و در برابر دوربین های فیلمبرداری و عکاسی که تمام حرکت آنها را ثبت و منتشر می کنند، چنین وحشیانه و سبعانه برخورد می کنند، در زندانها و بازداشت گاههای خود چه می کنند. پاسخ به این پرسش اما چندان به طول نینجامید، جسد محسن روح الامینی که از بازداشت گاه کهریزک بیرون آمد، دیگران هم بغض شکستند و سخنی به لب آوردند ، یکی هم نماینده ای اصولگرا در مجلس بود، که تعریفش از اصولگرایی، ریا و شکنجه نبود و گفت: “رفتاری که با بازداشت شدگان صورت گرفته است با اسرا و منافقین هم رخ نداده است.”
این سخن در کنار نامه های کروبی در حافظه تاریخی جنبش عدالتخواه سبز ماند، تا آنکه روز گذشته سازمان قضایی نیروهای مسلح رسما کشته شدن سه تن از معترضن را بر اثر «برخوردهای ناهنجار و تنبیهات بدنی از سوی ماموران» ـ بخوانید شکنجه های وحشیانه ـ اعلام کرد.
اما اعلام علت کشته شدن این سه تن نیازی به 6 ماه زمان نداشت؛ به نظر می رسد با شکست نمایش جناح اقتدار طلب در اولین روز از ماه محرم، ماهی که جنبش سبز با تاسی از فلسفه آن قصد دارد تا در برابر بیدادگری ستمگران بایستد، اصحاب قدرت دومین برگ خود را رو کرده اند تا با گردن گرفتن این قصور، نمایشی از دمکراسی بدهند و اعلام کنند که نظام خود پیگیر مضایق و مشکلات هست و نیازی به ادامه اعتراض ها نیست و به بیانی شما در خانه بنشینید تا نظام خواسته های شما را برآورده کند.
اما امروز مطالبات جنبش سبز رنگ بیشتری گرفته است؛ آنها می خواهند بدانند چه کسانی دستور شلیک به مردم در راهپیمایی های مسالمت آمیز را صادر کردند؛ می خواهند بدانند که چه نهاد و ارگانی کار تقلبات گسترده در صندوق های رای را عهده دار بود؟ سناریوی ترانه موسوی را چه کسانی و در چه مرکزی نوشتند؟ ماجرای حمله به کوی دانشگاه و کوی سبحان به دستور کدام نهاد بود؟ و دهها پرسش دیگری که این روزها با مردم زندگی می کند و بالغ می شود.
جنبش سبز در دو روز گذشته کودتاگران را وادار به دو اعتراف بزرگ کرد،؛ نخست ناچیز بودن شمار حامیان حکومت و دولت کودتا و در نتیجه زوال مشروعیت مردمی حکومت و دیگری اعتراف به شکنجه و آلوده و جنایت کار بودن دست کودتا گران به خون جوانان سبز میهن .
دو روز از محرم گذشت و با غروب آفتاب، هر روزش، خبر پیروزی برای جنبش سبز با خود به ارمغان آورد، محرم همیشه ماه پیروزی است.