هفته گذشته همزمان با آغاز ماه رمضان مردم ایران همانند سالهای قبل در تهیه برخی مواد غذایی با مشکل مواجه شدند، به گونه ای که افزایش قیمت مرغ و تشکیل صفهای طولانی برای خرید آن به قیمت دولتی به سرخط خبرهای رسانههای ایران تبدیل شد.
بحران افزایش قیمت مرغ موجب شد تا آیت الله مکارم شیرازی در آغاز سلسله مباحث تفسیری خود در ماه مبارک رمضان بگوید اگر مردم گوشت مرغ نخورند خیلی مسئله مهمی نیست، زیرا بیشتر پزشکان گفتهاند که مواد گوشتی غذای مناسبی برای انسان نیست و نباید افراط کرد. وی درادامه با بیان اینکه خودم تصمیم گرفتم گوشت مرغ نخورم، تاکید کرد: من بدون اینکه در این مسئله تحریم کنم، خودم تصمیم گرفتم گوشت مرغ نخورم، مردم هم میتوانند با جمع و جور کردن اطراف کار در مقابله با گرانی سهیم باشند؛ البته دولت هم باید برای برطرف کردن گرانیها کمر همت ببندد.
حالا باید از آقای مکاری شیرازی سئوال کرد چرا فقط زمانی که صدای اعتراض مردم نسبت به بی عدالتی ها شنیده می شود به توصیه پزشکان وکارشناسان گوش فرا می دهد و از مردم ایران می خواهد در خوردن گوشت مرغ افراط نکنند ؟ آن هم در حالیکه مشکل مردم ایران خوردن و یا نخوردن گوشت مرغ نیست، بلکه عمق فاجعه خیلی فراتر از بحران افزایش قیمت مرغ است. اگر کمی دورتراز تهران و قم را نگاه کنیم به خوبی خواهیم دید که بسیاری از مردم ایران پس از تحمل مشقتهای فراوان تنها قادر به تهیه یک لقمه نان خالی هستند. به عنوان مثال به استان خوزستان که یکی از ثروتمندترین استان های ایران است اشاره می کنم. سال ۲۰۰۶ برای تهیه گزارشی درباره وضعیت اقتصادی و معیشت مردم این استان به شهرستان شوش دانیال، یکی از شهرهای شمالی استان خوزستان سفر کرده بودم. در اولین روز سفرم با یکی از کارگران کارخانه قند دزفول – این کارخانه توسط شخصی به نام محمد رضا یوسفی که به سلطان شکر معروف است در سال ۱۳۷۶ خریداری و در سال ۱۳۸۲ به طور کامل تعطیل شد – گفتگو کردم. در این گفتگو پس ازجویا شدن علت تعطیلی کارخانه و مشکلات کارگران بیکار شده از این کارگر که به نمایندگی از همکاران خود گفتگو می کرد، سئوال کردم چرا مقامات مسئول اقدامی برای حل مشکل آنها انجام نمی دهند؟ پس ازطرح این سئوال وی با حالتی عصبی پاسخ داد: گروهی از کارگران به همراه همسران خود به قم سفر کرده بودند تا شاید از طریق دیدار با اقای مکارم شیرازی قادر به حل مشکل خود شوند، اما مسئول دفتراقای آیت الله مکارم شیرازی پس از اهدای یک جلد رساله و مبلغ ۱۰ هزار تومان به انها گفته آقای مکارم به دلیل مشغله زیاد قادر به دیدار با آنها نیست اما قول داده است که برای حل مشکل آنها دعا خواهد کرد!
در این گفتگو برخی از کارکنان هم اعلام کردند این کارخانه توسط فرزند آیت الله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید نزدیک به جریان محافظه کار ایران، خریداری شده است. پس از اتمام گفتگو به پیشنهاد این کارگران گشتی دربرخی مناطق کارگری این شهر زدم. جالب اینکه با کمال تعجب با این جمله که بر سردر برخی از نانوایی ها نصب شده بود مواجه شدم: لطفا تقاضای نسیه نفرمایید. از مسئول نانوایی سئوال کردم چرا این جمله را بر سردر مغازه خود نصب کرده است؟ وی برای پاسخ دفتری را مقابلم قرار داد و گفت: مشاهده کنید؛ اغلب ساکنان این منطقه نان را به صورت نسیه تهیه می کنند. من هم قادر به تامین مخارج نانوایی خود نیستم.
یکی از دوستانم گفته بود مردم این منطقه همانند شتری می مانند که طلا بار می کنند اما غذای آنها تنها خار بیابان است. حال با اوضاع کنونی باید گفت: آقای مکارم، مردم ایران شتر نیستند و تجربه تاریخی ایران به خوبی نشان داده است که نظام حاکم هم قادر به تبدیل مردم این سرزمین به شتر نخواهد بود.