نخستین روزهای بیست وپنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر سرد و ابری برگزار شد. میهمان های مهمی خارجی نیا مدند.هوائی خاکستری که دلیلش غیر رقابتی بدون جشنواره و افتادن سایه سنگین سیاست بر سر آن آن است.
گزارشی از روزهای نخست
سردو ابری
زمانیکه مسئولین جشنواره تئاتر فجر تصمیم گرفتند جوایز را از این جشنواره حذف کنند بسیاری از اهالی تئاتر هشدار دادند که غیر رقابتی بودن جشنواره تنور آن را سرد خواهد کرد. اما کو گوش شنوا. کافیست سری به جشنواره بزنید تا نتیجه این اشتباه را ببینید. غیر رقابتی بودن جشنواره برای کشور هایی مفید است که تئاتری پویا و فعال دارند. تئاتر ما هنوز آنقدر توانایی ندارد که یک سال را بگذراند چه رسد به اینکه بخواهد یک جشنواره را به عنوان آینه ای یک ساله با خود همراه کند.
زمانیکه با جدول نمایش روبه رو می شوند می بینند که 80 در صد کارها را در طی سال دیده اند و حالا می ماند چند نمایش خارجی و چند نمایش شهرستانی که آنها هم چنگی به دل نمی زنند. امروز محمد اطبایی مدیر بخش بین الملل مرکز هنر های نمایشی که وظیفه دعوت و هماهنگی مهمان های خارجی را بر عهده دارد در انتقادی از عملکرد جشنواره گفت: “تغییر زمان جشنواره از بهمن به دی و تعطیلات سال نو میلادی سبب شد بسیاری نتوانند به ایران بیایند و تمام برنامه های ما خراب شد.”
ناظران معتقدند آنچه مدیر بخش بین المللی جشنواره تنها یکی از دلایل است و مسائل سیاسی سب شده است تا آریان منوشکین کارگردان بزرگ و معترض فرانسوی که وپیتر بروک نامدار از سفر به ایران خودداری کنند.
یک منتقد سر شناس تئاتر ایران به “روز” گفت: “خانم آریان منوشکین که بشدت به نقض حقوق بشر در جمهور ی اسلامی معترض است، علاوه بر مسا یل سیاسی با اجبا رد رپوشش زنان در ایران مشکل اساسی دارد. او حاضر نیست به کشوری سفر کند که دولت برای مردم و بویژه زنان نوع پوشش را تعیین می کند.”
روز دوشنبه 12 دی ماه بیست و پنجمین جشنواره تئاتر فجر بدون افتتاحیه و تنها با اجرای نمایش ها کار خود را آغاز کرد. در این روز8 نمایش صحنه ای و 18 نمایش خیابانی اجرا شدند که از کارهای صحنه ای می توان به نمایش های رستم و سهراب(رسول نجفیان)، نوای اسرار آمیز(سهراب سلیمی)، تقدیم به پدر و پسرم(عبد الرضا ثامری)، مرگ و شاعر(کیومرث مرادی)، مرگزار سیاه سرخ(جواد صداقت)، کالون وقیام کاستیلون(آرش داد گر)، یک دخترفیک سرباز(احمد سلیمانی)، انتظار در کافه پارکر(سعیدیان، زینالی) اشاره کرد. ما در این سلسله گزارش ها سعی خواهیم داشت حد اقل روزی دو نمایش را به عنوان نماینده کلیت مرور کنیم.
مرگ و شاعر
امسال گروه تئاتر تجربه با سه نمایش در جشنواره حضور دارند. اولین آ نها در روز نخست و دو نمایش دیگر در روز های پایانی روی صحنه خواهند رفت. نمایش مرگ وشاعر را کیومرث مرادی کارگردانی کرده است. نمایشی که عناصر بصری در آن به شکلی کاملا مینی مال هستند و گروه فرم های تازه ای را در آن می آزمایند. در این نمایش فرهاد قائمیان، پانته آبهرام، محمد رضا حسین زاده و مریم کاتوزی نقش های اصلی را بازی می کنند. داستان هم درباره شاعره ای است که به قلعه مرگ می رود تا انتقام تمام مردگان طایفه اش را از او بگیرد. اما مرگ هزاران سال او را دربند می کند. مرگ دلبسته شاعر می شود و در پایان مرگ از زمین باردار می شود و شاعر از باران. مرگ وشاعر هردو می میرند و فرزند مرگ هم می رود.آنکه باقی می ماند فرزند شاعر و باران است. در این نمایش نویسنده و کارگردان بیشتر به سمت مضمون گرایی در اثر خود رفته اند. داستان تقریبا به شکلی یکسان و خطی روایت می شود و پیچیدگی پیرنگ در کارهای قبلی ایشان را ندارد. نمایش مرگ و شاعر درباره تقابل مرگ و زندگی است. این نگاه در بستر های دیگر داستان به شکل تقابل نماد خوبی و بدی نیز رخ می نماید، اگرچه ثمینی کوشیده در متن خود موضع گیری مشخصی نسبت به شخصیت مرگ نداشته باشد. مرگ در این نمایش عجوزه ای بد صورت نیست یا شخصیتی بد سیرت نیست. مرگ در این نمایش مردی در جست و جوی عشق است که با دیدن زن شاعر به او دل می بازد. درام نمایش نیز اگرچه در تقابل مرگ و شاعر شکل می گیرد، اما نویسنده با درایت تا انتها شخصیت مرگ را پنهان می کند تا این تقابل به شکلی درونی و در نهان صورت پذیرد. اما آنچه تماشاگر می داند این است که در واقع آن کسی که خود را پیشکار مرگ معرفی می کند، خود مرگ است. این شخص می داند که اگر هویت حقیقی خود را هویدا کند باید بنابر طبیعتی که دارد شاعر را بکشد. بنابر این در خفا می ماند تا بتواند عاشقی کند. در نهایت نیز زمانیکه فرزندش راز او را بر ملا می کند از فرط عشق می میرد. نورهایی که اکسپر سیونیستی طراحی شده اند و…. بر مخوف بودن فضا می افزایند. اما زمانیکه شاعر می فهمد قرار است هزاران سال در قصر مرگ بماند این نگاه های بصری نیز تغییرپیدا می کند. دیگر با دکورهای حجمی رو به رو نیستیم. عمده فضا ها خالی هستند. در این شکل فضاسازی مدرن که طراحی صحنه مجازی نیز به آن اطلاق می شود، تماشاگر از تخیل خود استفاده می کند.
انتظار در کافه پارکر
انتظار در کافه پارکر راحسین زینالی و مرتضی سعیدیان کارگردانی کرده اند. نمایش به صورت تلفیق زنده و عروسکی است و داستان مرگ دستفروش آرتور میلر را روایت می کند. در این اجرا ما با دو طراحی صحنه متفاوت نیز روبه رو هستیم. ابتدا با طراحی صحنه ای رو به رو می شویم که برای یک نمایش زنده در نظر گرفته شده و دیگری طراحی که برای یک نمایش عروسکی است. طراحی اول فضای یک کافه امریکایی را تداعی می کند و طراحی دوم به عنوان زیر ساخت نمایش زنده مفاهیم را تقویت می کند. در نمایش «انتظار در کافه پارکر» سهم زیادی از نمایش بر عهده عروسکهاست و این سهم از شیوه جریان سیال ذهنی ناشی میشود که همواره هستی و لایههای داستانی را باعروسکها درگیر می کند و به تعبیری، آن چه که اجرای زنده به چشم میآید، دیالوگهای دو بازیگر است که در فضا، زمان و یک بستر زمانی کنونی حضور دارند و صرفاً روایتی زمانمند و شرح حالی ساده را ارائه میدهند. بنابراین تا زمانی که حضور پویا و هدفمند عروسکها در نمایش بهوقوع نمی پیوندد، داستان همواره گنگ می ماند. اما به محض این که اجرای عروسکی موازی با اجرای زنده شکل میگیرد، لایههای داستانی یکییکی شکافته میشوند و داستان مرحله به مرحله، رنگ و بو می گیرد و هستی خود را پیدا میکند.
اینجا و پس از اجرای انتظار در کافه پارکر اولین روز جشنواره را به پایان می رسانیم وبه استقبال روز دوم می رویم. فکر می کنید چه اتفاقی در انتظار ماست؟