روز 23 ماه مه، ایران و آمریکا و پنج قدرت جهان در حالی در بغداد دیدار خواهند کرد تا درباره برنامه های اتمی ایران گفتگو کنند که به نظر می رسد تنش بین اسرائیل و ایران بزودی به مرحله نهایی برسد.
در گذشته اسرائیل نشان داده بود که اگر تحریم ایران به نتیجه نرسد، بزودی به تاسیسات اتمی این کشور حمله خواهد کرد. کلمه کلیدی در اینجا “بزودی” است، یعنی تا قبل از اینکه ایران بتواند مراکز اتمی اش را به مکانی امن در مقابل حمله اسرائیل منتقل کند. این زمان دارد بسرعت نزدیک می شود و اگر ایران در مقابل خواست جامعه جهانی تسلیم نشود، اسرائیل ممکن است به این کشور حمله کند و این همان چیزی است که بسیاری معتقدند منجر به یک مناقشه در منطقه خواهد شد.
سووال اینجاست که آیا اسرائیل این حق را دارد که به تاسیسات اتمی ایران حمله پیشگیرانه بکند و اگر چنین حقی دارد، باید دست به این حمله بزند یا نه؟
پاسخ مثبت است، اما مثل هر چیز دیگری در خاورمیانه، پیچیده است. پاسخ به سووال اول نیز مثبت است اما اول باید دید به چه دلیل اسرائیل حق حمله پیشگیرانه به ایران را دارد.
اسرائیل کشور کوچکی است، وسعت آن 8 هزار مایل مربع است یا بعبارت دیگر یک هشتم ایالت فلوریدا در آمریکا است. این کشور در میان دشمنانش احاطه شده است و در تیررس موشک های ایران قرار دارد. از همه مهم تر اینکه ایران بزرگترین حامی حزب الله لبنان، سازمان تروریستی است که در جوار اسرائیل قرار دارد.
رهبر ایران، آیت الله علی خامنه ای، در سخنرانی که در ماه فوریه انجام داد علنا دشمنی خود را با اسرائیل اعلام کرد و گفت: “رژیم صهیونیستی یک غده سرطانی است که باید برداشته شود.”
از همه اینها گذشته، ایران با توجه به منابع خبری متفاوت، ماه ها یا سال ها با اتمی شدن فاصله دارد. در این شرایط هر کشور دیگری بود برای از بین بردن چنین تهیدیدی دست به حمله پیشگیرانه می زد.
کشوری که همواره و بطور علنی خواستار نابودی اسرائیل شده است، دارد به سلاح اتمی دست پیدا می کند.
اسرائیل برخلاف آمریکا، کشور دیگری که مورد تهدید ایران است، درجایی واقع شده که برد موشک های ایران به آن می رسد و در عین حال می تواند از طریق موشک های فرستاده شده برای حزب الله لبنان، براحتی هدف قرار بگیرد. حتی لازم نیست موشک ها شلیک شوند، چند بمب گذاری در داخل اسرائیل، به کار این کشور پایان می دهد.
به نظر مقامات اسرائیل با وجود تغییر لحن ایران در آستانه دیدار 23 مه، مشخص است که تحریم های اقتصادی و فشار های بین المللی بر روی ایران اثر نداشته است.
پس به این نتیجه می رسند که بله اسرائیل حق دارد دست به حمله پیشگیرانه به تاسیسات اتمی ایران بزند تا امنیت مردم اش را تضمین کند. اما آیا باید این کار را بکند؟
یک حمله هوایی دقیق باید با هماهنگی آمریکا صورت بگیرد تا جلوی بدل شدن آن به درگیری وسیع تر را بگیرد، اما اگر این حمله مانند حمله اسرائیل به عراق در سال 1981 موفقیت آمیز بود، می تواند جای سال ها تحریم اقتصادی و فشار جهانی را بگیرد و ایران مجبور شود سال ها برای رسیدن به توانایی اتمی تلاش کند.
مشکل اینجاست که هیچ تضمینی وجود ندارد که تحریم ها و فشار ها حکومت تندروی ایران را مجبور کند تا دست از برنامه های اتمی اش بردارد و به همین دلیل گزینه حمله نظامی اجتناب ناپذیر می شود.
اگر حمله نظامی صورت نگیرد، اسرائیل و آمریکا و همه کشورهای غربی که ایران علنا با آنها مخالفت می کند، با ایران اتمی مواجه می شوند و مناقشه ای که در آن زمان بوجود بیاید وسیع تر از مناقشه ای است که قبل از اتمی شدن ایران دربگیرد.
موضوع دیگری که این مسئله را پیچیده تر می کند این است که اکثریت مردم ایران برخلاف خامنه ای و حکومتگرانش تفکر ضد اسرائیلی ندارند. اما متاسفانه، این مردم نیستند که تصمیم می گیرند که برنامه های اتمی را ادامه بدهند یا مردم اسرائیل که نمی توانند در مورد حمله به ایران تحت حکومت ضد دموکراسی تصمیم بگیرند.
این یک کابوس است و انگار دارد به پایان خود که همان جنگ ناگزیر است، نزدیک می شود.
سووال واقعی اینجاست که آیا غرب ترجیح می دهد با ایران وارد جنگ شود یا ترجیح می دهد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند؟
نکست جنریشن ژورنال، 19 مه