آقا! از این جوان یاد بگیر

نوشابه امیری
نوشابه امیری

آقای محمود احمدی نژاد در یکی از آخرین سخنرانی های خود، نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور منتخب مردم فرانسه ‏را، که اتفاقا در “عملیاتی پیچیده و چند لایه” برکشیده نشده، “جوان” و “بی تجربه” خواند. به او درس حکومت داری ‏داد و البته “تهدید”ی هم کرد.‏

بازخوانی آخرین کارهای این “جوان” و مقایسه آن با اقدامات رئیس جمهور “برکشیده” جمهوری اسلامی، شاید برای ‏حامیان رئیس دولت نهم، آموزنده باشد؛ او را که گوش شنودن نیست.‏

کشور فرانسه در ماه های اخیر روزهای پر التهابی را پشت سرگذاشته است. التهابات دانشجویی، طغیان نوجوانان ‏فرانسوی، اعتصاب کارمندان سیستم حمل و نقل عمومی، اعتصاب معلمین…‏

در این روزهای پر التهاب، دانشجویان در اعتراض به تغییر قوانین حاکم بر دانشگاه ها، دست به تظاهرات زدند. ‏دانشگاه ها را سنگر بندی کردند. از ورود معلمین و دیگر دانشجویان به دانشگاه ها ممانعت به عمل آوردند. پلاکاردهایی ‏بالا بردند که بر آنها چه ها که نقش نبسته بود و…‏


اما هیچکدام از این جوانان دستگیر نشدند. نه تنها دستگیر نشدند که در تلویزیون ها و رادیو ها و مطبوعات کشور نیز ‏به آزادی سخن گفتند. رودرروی وزیر آموزش عالی کشور خود به ابراز نظریات شان پرداختند، با او تندی کردند، او ‏را مورد اتهام قرار دادند و…‏

در ایران آقای احمدی نژاد اما دانشجویانی که در نهایت “گفته” بودند دیکتاتور نمی خواهیم، دانشگاه ها را امنیتی نکنید، ‏دوستان مان را آزاد کنید و…. یک به یک میهمان “بهترین زندان دنیا”، بند 209 اوین شدند، مورد ضرب و شتم قرار ‏گرفتند؛ از تحصیل محروم شدند، از ورود به دانشگاه های خود منع شدند. و حتی در خارج از کشور، در برابر انجمن ‏اسلامی دانشجویان، موازی سازی کردندکه مبادا گوشه ای را سالم گذاشته باشند… و رئیس جمهور “برکشیده” بر همه ‏اینها خندید.‏

در فرانسه نوجوانان خانواده های مهاجر، با نارنجک و کوکتل مولوتف به خیابان ها ریختند؛ بیش از هشتاد پلیس را ‏مجروح کردند؛ کتابخانه ها و اتوبوس ها و اماکن عمومی را به آتش کشیدند؛ نقاب بر چهره بستند، به مردمان عادی ‏تعرض کردند و… آقای سارکوزی اما که در سفر خارج بود، از فرودگاه یک سر به دیدار ماموران پلیسی رفت که در ‏بیمارستان ها بستری بودند. از آنان دلجویی کرد و به قاطعیت گفت با اقدامات غیرقانونی برخورد خواهد شد. در عین ‏حال خانواده دو نوجوانی را که مرگ آنان منجر به این تظاهرات شده بود، به کاخ الیزه برد؛ با آنان همدلی کرد و به ‏آنان نیز قول داد که به ماجرای مرگ فرزندانشان رسیدگی کند. ‏

در فرانسه اعتصاب کارمندان سیستم حمل و نقل، کشوررا فلج کرد و روزانه میلیون ها یورو به اقتصاد فرانسه لطمه ‏وارد آورد؛ اما در حالیکه بخش قابل توجهی از مردم نیز با این اعتصاب مخالف بودند، نه فقط کسی دستگیر نشد، که ‏همه تریبون ها هم در اختیار اعتصاب کنندگان قرار گرفت تا از علل نارضایتی خود سخن بگویند؛ و درست در همان ‏حال که نمایندگان شان در کاخ رئیس جمهور و نخست وزیر در حال مذاکره بودند.‏

در جمهوری اسلامی آقای احمدی نژاد اما اعتصاب کارگران هفت تپه و دیگر کارگران ایرانی، که نه مانند کارگران ‏فرانسوی در اعتراض به افزایش سال های کار، که در اعتراض به نپرداختن حقوق های معوقه خود در برابر استانداری ‏ها و فرمانداریها و در نهایت مجلس شورای اسلامی جمع می شوند، به خاک و خون کشیده شد.[خاک و خون، اغراق ‏نیست، گزارش حوادث را بخوانیم]برای رهبران سندیکای رانندگان شرکت واحد زندان و مجازات های رنگ به رنگ ‏ردیف شد. منصور اصانلو با چشم عمل کرده به زندانی برگشت که امکانات پزشکی ندارد و…‏

آقای سارکوزی در همین مدت به امریکا، مجارستان، مراکش، چین… سفر کرد. وی در این سفرها؛ پایه های رابطه با ‏آمریکا را مستحکم کرد؛ با چین قرار دادهای میلیاردی بست و در عین حال به یاد چین آورد که باید در ارتباط با ایران” ‏مسئولیت پذیری بیشتری” از خود نشان دهد.در مراکش و مجارستان هم آتشی بر نیفروخت حداقل…‏

رئیس دولت نهم اما در ریاض سخنانی گفت که هیچ کس را خوش نیامد. نامه ای به سارکوزی نوشت که کسی بدان محل ‏نگذاشت. حاصل کنفرانس خزرش به ترکمانچای تعبیر شد، دیدارش با اعراب “دوست و برادر” نتیجه نداشت، کنفرانس ‏آناپولیس بدون ایران برگزار شد ـ در حالیکه آقای احمدی نژاد خود را متولی اول ماجرا می پندارد ـ زمینه های قطعنامه ‏دیگری علیه ایران را فراهم آورد….‏

حالا هر دو رئیس جمهور در کشورشان هستند. رئیس جمهور “برکشیده” به خاطر حکم تبرئه یک مقام عالیرتبه همان ‏نظام، رگ های گردنش بیرون زده و هماورد می طلبد؛ بی آنکه حواسش باشد به این روزها که ثانیه هایش هم آبستن ‏حادثه اند. و رئیس جمهور”جوان” در آخرین ساعات روز، به نویسنده نامه ای می خندد که به او درس حکومت داری ‏می دهد. ‏

کاش رئیس جمهور ماهم “جوان” و “بی تجربه” بود. ‏

 


‏ ‏