آناپولیس خبری بد یا خوب برای ایران؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

کنفرانس آناپولیس که ممکن است تضعیف حماس، ثبات سیاسی در لبنان و بریدن سوریه از محور تهران را به ‏دنبال داشته باشد، خبر بدی برای جمهوری اسلامی است، اما ممکن است از زوایه‌ای کاملا غیر مرسوم خبر ‏خوبی هم برای آن باشد.‏

اشتباه نکنید. منظورم از خبر خوب آن نیست که این کنفرانس همانطور که رهبران ایران آرزو می‌کنند، ‏شکست بخورد و به هیچ نتیجه ملموسی منجر نشود. حتی به عکس، موفقیت کنفرانس آناپولیس می‌تواند خبر ‏خوبی برای ایران باشد!‏

حالا توضیح می‌دهم.‏

یکی از علت‌هایی که سبب اعمال فشار منطقه‌ای و بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی شده است، بسط نفوذ آن ‏در خاورمیانه بخصوص در محور عراق – سوریه – لبنان – فلسطین است. آنچه اعراب منطقه، اسراییل و ‏حامیان بین‌المللی آنها را به هراس انداخته همین بسط نفوذ ایران است که می‌تواند توازن قوا در خاورمیانه را ‏به نفع ایران به هم بزند و دست نظام اسلامی ایران را برای نابودی اسراییل و استقرار رژیم‌های سیاسی ‏مشابه خود در کشورهای منطقه باز بگذارد.‏

شاید تصور فوق بی شباهت به افسانه نباشد، اما حتی در این صورت نیز تغییری در اصل معادله حاصل نمی ‏شود چرا که هم ایران و هم قدرت‌هایی که به مقابله با آن برخاسته‌اند باورشان شده است که ایران در حال ‏تبدیل شدن به قدرت برتر در کل خاورمیانه است با این تفاوت که دولتمردان جمهوری اسلامی این برتری را ‏دلیلی بر عدم امکان تعرض نظامی به ایران و یا شکست محتوم چنین اقدامی می‌دانند در حالی که کشورهای ‏مقابل آن، این برتری را دلیلی موجه برای خنثی سازی قدرت جمهوری اسلامی و شاید حتی نابودی آن با ‏استفاده از ابزار تحریم و زور قلمداد می‌کنند.‏

اگر من به جای تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی بودم، آنچه را که نفوذ یا برتری ایران در خاور میانه می‌نامند، ‏دستمایه یک حرکت آشتی جویانه با جهان برای تثبیت قدرت کشور به عنوان یک ملت – دولت قرار می‌دادم و ‏از این رهگذر منافع کثیری را نصیب ملت خود می‌کردم.‏

من اما تصمیم گیر نیستم و تصمیم‌گیران نیز مانند امثال من نمی‌اندیشند. آنان فعلا در مسیری می‌شتابند که روز ‏به روز احتمال رویارویی را افزایش می‌دهد.‏

بدین ترتیب، نفوذی که باید قاتوق نانمان شود، دارد بلای جانمان می‌شود!‏

در این میان ممکن است کسانی از ما ایرانیان آرزو کنیم که ای کاش چنین نفوذی از راههای دیگر خنثی می ‏شد تا زمینه بروز جنگ علیه کشور از میان می ‌رفت و یا تضعیف می‌شد.‏

موفقیت کنفرانس آناپولیس می‌تواند آرزوی این دسته از ایرانیان خیالی را برآروده کند چرا که از یک سو، با ‏بریدن سوریه از ایران، راه دسترسی جمهوری اسلامی به لبنان و فلسطین سد می‌شود و عملا ایران از امکان ‏بازی در آن مناطق باز می‌ماند و بدین وسیله قدرتش محدود می‌شود.‏

این وضعیت قاعدتا بسیاری از اعراب و قدرت‌های بزرگ جهانی را از میل توسل به زور علیه ایران دور ‏خواهد کرد و به روند دیپلماتیک فرصت بیشتری خواهد داد.‏

از طرف دیگر، آن دسته از مقام‌های ایرانی که موقعیت منطقه‌ای کشور را دلیلی بر عدم امکان حمله و ‏ضرورت تداوم سیاست خارجی تهاجمی می‌دانند با قطع ارتباط موثر ایران با گروههای لبنانی و فلسطینی و ‏احساس تنهایی در منطقه، به گزینه مصالحه بیشتر خواهند اندیشید و یا در صورت اصرار بر شیوه خود، در ‏مقابل رقیبان عملگرای خود در ساختار حاکم، منطق کنونی خود را بی اثر و تیغ خود را زنگ زده و کند ‏خواهند یافت.‏

در هر حال، بحران‌های خاورمیانه به صورت زنجیروار به هم گره خورده‌اند و حل یکی از آنها از راه ‏مسالمت‌آمیز راه را برای حل مسالمت آمیز سایرین هموار خواهد کرد.‏

ظاهرا در برخی شرایط تاریخی، قدرت، امنیت نمی‌آورد بویژه هنگامی که این قدرت با یک قدرت عظیمتر از ‏خود در تضاد باشد. در چنین شرایطی اگر نباید گفت «درود بر ضعف» قاعدتا نباید هم گفت «درود بر ‏قدرت».‏