صورت معصومان زیر تیغ سانسور

حامد احمدی
حامد احمدی

» لشگرکشی مداحان علیه درویش

تصویر پیامبر اسلام، امامان و حتی قدیسان شیعه در جمهوری اسلامی همیشه در هاله ای از تخیل شکل گرفته است. حتی شمایل و تمثال مشهوری ازآخرین پیامبر هم با انگ‌هایی نظیر کفر و خرافه توسط متولیان حکومت دینی از مردم دریغ شده است؛محدودیتی که با آخرین فیلم احمد رضا درویش، ترک برداشته و واکنش بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی را هم در پی داشته است؛از مراجع سرشناس که بیانیه داده اند تامداحان که تجمع اعتراضی برگزارکرده و گفته اند “درویش مقدسات”شان را “زیر پاله” کرده است.

 

بهادر زمانی در نقش ابوالفضل در فیلم رستاخیز جدیدترین ساخته احمدرضا درویش

 

تابوی نظام مقدس

سینمای غرب سال‌هاست با ساخت فیلم‌هایی درباره مسیح، بازیگران مختلف را در نقش پیامبرمسیحیان به نمایش می‌گذارد. اما چنین کاری در کشورهای اسلامی تابو محسوب می‌شود. ایران اما به عنوان کشوری که صنعت تصویری فیلم و سریال در آن رونق بیشتری دارد و بودجه‌های عظیمی برای ساخت فیلم‌های تبلیغاتی دینی در اختیار فیلمسازان قرار می‌گیرد با این چالش بیشتر از کشورهای دیگر روبه‌رو است. جدیدترین جنجال مربوط می‎شود به فیلم رستاخیز، ساخته احمدی رضا درویش که چهره ابوالفضل را برای اولین‌بار روی پرده سینما به نمایش در آورده است.

 

سابقه تصویر سازی در سینما

باید به کمی عقب‌تر بازگردیم. مثلا به زمانی که داوود میرباقری هنوز لقب امروزی‌اش، “فیلم‌ساز خادم اسلام”، را از “حسین سازور” مداح اهل بیت نگرفته بود. میرباقری که اولین فیلم سینمایی‌اش، “آدم برفی”، توقیف بود، آن زمان سریال “امام علی” را روی آنتن تلویزیون داشت؛ سریالی که اگر چه موجب خشم بی‌صدای مسلمانان سنی شده بود، اما در میان شیعیان با تحسین رو به رو شد. جذابیت‌های سریال از قصه‌ها و شخصیت‌های فرعی‌اش مثل “ولید” و “قطامه” و شراب‌خواری و اغواگری زنانه آغاز می‌شد و در قسمت‌های دیگر به شجاعت علی امام اول شیعیان در شمشیرزنی و جنگ‌آوری می‌رسید و به شهادتش توسط ابن‌ملجم ختم می‌شد. اما در این سریال که قرار بود زندگی یک امام مقدس و باکرامت را روایت کند، کارگردان اجازه نداشت چهره او را به نمایش درآورد. امام اول شیعیان غایب بزرگ سریالی بود که نامش را بر آن گذاشته بودند. نه صدایش شنیده و نه چهره‌اش دیده می‌شد. تنها در قسمت پایانی، در سکانس قبل از شهادت، تصویری از پاهای این امام نشان داده شد که به سمت مسجد یا همان قتل‌گاه می‌رفت.

ابن ملجم در سکانس شهادت امام اول چون بازیگری پیش رویش نیست، رو به دوربین حمله می برد!

 

چند سال بعد، وقتی ساخت سریال مذهبی، تجارت پرسود هنرمندان شده بود، مهدی فخیم‌زاده سازنده “پشمالو” در دوران پیش از انقلاب که روایتش از زندگی “امام حسن” در سریال “تنهاترین سردار” مورد توجه صدا و سیما ی جمهوری اسلامی قرار گرفته بود، سریال “ولایت عشق” را با داستانی درباره‌ امام هشتم شیعیان “امام رضا” جلو دوربین برد. در اینجا مهدی فخیم‌زاده مجاز بود نه تنها قد و بالای امام رضا را به نمایش بگذارد که حتی صدایش را هم به گوش مخاطبان برساند. تنها بخشی که از امام رضا همچنان غایب بود، صورتش بود که آن هم با نورانی کردن چهره بازیگر حل شده بود. این‌بار دیگر جلو نام امام رضا نام بازیگری از قضا شناخته شد نقش بسته بود- :فرخ نعمتی- و مثل سریال داوود میرباقری، امام علی نام غایب تیتراژ نبود. این ترفند برای نمایش دادن یک قدیس دینی بدون جنجال و حاشیه پذیرفته شد و روی آنتن رفت و باقی ماند.

فرخ نعمتی- سمت راست تصویر- با صورت نورانی در نقش امام رضا در سریال ولایت عشق

 

داوود میرباقری دوباره با بودجه ای میلیاردی سریالی درباره تاریخ اسلام جلو دوربین برد. سریال “مختارنامه” که صدا و سیما با تبلیغات بسیار پخشش را آغاز کرده بود، در میان شایعات و پچ‌پچه‌ها هم جای خود را باز کرد. گفته می‌شد میرباقری در سریالش چهره “ابوالفضل” و “علی‌‌اکبر” را نشان داده و قرار است در قسمت‌هایی از سریال که در ایام محرم پخش می‌شود، بازیگرانی در شمایل این دو بر صفحه تلویزیون ظاهر بشوند. سایت‌های عموما سیاسی که داعیه‌دار مذهب هم هستند، با اعتراض به چنین احتمالی به سراغ مراجع شیعه رفتند و با استفتا از آنان سعی کردند این کار را منتفی کنند. نظرات مراجع اما یکسان نبود. دفتر آیت‌الله حسین مظاهری با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که نشان دادن چهره ابوالفضل و علی‌اکبر “حرام است و نباید باشد” اما هم‌زمان استفتایی از آیت‌الله بهجت منتشر شد که به این صراحت حکم صادر نکرده بود. در بخشی از استفتای آیت‌الله بهجت آمده بود: “اگر هتک حرمت نشود، مانعی ندارد.”

میان نمایش مشروط و بی‌مانع آیت‌الله بهجت و حرام قطعی آیت‌الله مظاهری دومی با کمک نیروها و سایت‌های قدرتمند مذهبی موفق شد جلو چنین نمایشی را بگیرد. صدا و سیما که عموما محصولات تولیدی خودش را در زمان پخش، سانسور یا توقیف می‌کند هم با این نظر همراهی کرد و تمام سکانس‌های مربوط به این دو شخصیت را از سریال “مختارنامه” بیرون کشید تا فقط عکس‌های “کاوه فتوحی” بازیگر نقش “ابوالفضل” روی سایت‌های اینترنتی قرار بگیرد؛ آن هم با لباس‌ها و چهره خودش، نه با گریم و رخت نقش “ابوالفضل العباس”. فعلی که حرام تلقی می‌شود، گویا ثبتش با دوربین خالی از اشکال است و کنندگانش مشمول مجازات نمی‌شوند و فقط وقتی صحبت از نمایش تصویر ضبط شده به میان می‌آید، “حرام” آن‌قدر پررنگ و برجسته‌ می‌شود که امکان به نمایش درآمدنش نیست.

کاوه فتوحی در “مختارنامه” نقش “ابوالفضل” را بازی کرد اما سکانس های مربوط به حضورش حذف شدند

 

اما جدیدترین فصل نمایش دادن چهره‌هایی که “معصوم” محسوب می شوند، مربوط به فیلم “رستاخیز” ساخته “احمدرضا درویش” است؛ فیلم‌سازی که تا دیروز با مانور روی اعتقادات و تعلقش به خانواده شهدا مورد تکریم مذهبی‌های قدرتمند بود، فیلم جدیدش را با استفاده از اتفاقات عاشورا و با بودجه دوازده میلیاردی جلو دوربین برد و وقتی هم محصولش آماده نمایش شد از نشان دادن آن زیر سایه دولت پیشین سر باز زد تا اولین نمایش اثر مذهبی‌اش در جشنواره‌ای باشد که توسط دولتی با سیاستی هم‌سو برگزار می‌شود. رستاخیز در جشنواره سی و دوم به نمایش درآمد و بیشترین سیمرغ بلورین را به دست آورد، اما ناگهان سونامی مذهبی‌ای به راه افتاد که هر آن امکان دارد این فیلم را با خود به توقیف و سانسور بکشاند.

برخلاف همیشه که علم‌دار چنین میدانی علما و مراجع بودند، این‌بار مداحان م حمله را آغاز کردند؛همان طیف و گروهی که سال‌هاست به خاطر رفتارهای شخصی عجیب و به وجود آوردن شکل خاص و جدیدی از مداحی زیر تیغ انتقاد علما بوده‌اند. اولین مصاحبه با “حسین سازور” انجام شد، بعد نوبت به بیانیه “عبدالرضا هلالی” رسید. نوبت‌های بعدی به “سعید حدادیان” و” منصور ارضی” تعلق داشت. همه این افراد رستاخیز را فیلمی هنجارشکن معرفی کرده‌اند که باید توقیف بشود. حتی چند نفری درویش را فیلمسازی سکولار معرفی کرده‌اند که آمریکا به او وظیفه سست کردن اعتقادات مذهبی ایران را واگذار کرده است. حسین سازور در بخشی از مصاحبه‌اش گفته: “الان آمریکایی‌ها مأموریت‌های علیه جمهوری اسلامی را تقسیم کردند، مثلاً حقوق بشر را به کانادایی‌ها دادند، تهدیدات نظامی را خودشان برداشتند، مقوله تهدیدات اقتصادی را به اتحادیه اروپا دادند، ضد فرهنگ را به شبکه‌های ماهواره‌ای دادند، به هر کدام مأموریتی داده شده تا بتوانند نفوذ کنند و کارشان را پیش بردند”.

او در پایان این تحلیل امنیتی، “پیش‌بینی” کرده که در صورت نمایش این فیلم، مردم ساکت نخواهند نشست و فیلم را از پرده‌ها پائین می‌کشند. عبدالرضا هلالی هم که در مداحی‌هایش از اشعار و کلامی استفاده می‌کند که پیش از این توسط خوانند‌گان لس‌آنجلسی استفاده شده، سنگر بعدی را هدف گرفت و با انتشار بیانیه‌ای صوتی گفت: “این شوخی نیست. نمی دانم متولی کیست، کمیسیون فرهنگی مجلس یا دولت. ما از شما می خواهیم که یک گروهی تشکیل دهند، هم جلوی این فیلم را بگیرند و هم ریشه ساخت این فیلم را دربیاورند. در محکم ترین مقتل ها دو سه جمله بیشتر در مورد بکر بن حر نداریم. در لهوف که مستند است نوشته است »و اما پسر حر بود که به شهادت رسید و وی جزو اولین شهدای کربلا بود». حالا داستان را عشقی می کنند! این را چه کنیم!؟ می دانی در مورد که حرف می زنیم؟ این حرف ها وهن است و سخیف است!”

با انتشار بیانیه هلالی اعتراضی که تا پیش از آن فقط به نشان دادن چهره‌ معصومان محدود بود، وارد فاز جدیدی شد. به “رستاخیز” ایرادهای تاریخی گرفتند تا حاج منصور ارضی هم در مصاحبه‌ای بگوید “نشان دادن چهره معصومان فقط یکی از دوازده ایرادی است که به فیلم رستاخیز وارد است. “

به این ترتیب مداحان کارشان را که گرم کردن مجلس است به درستی انجام دادند تازدن توپ حمله نهایی به علما و مراجع برسد.

بهادر زمانی در نقش ابوالفضل العباس در فیلم رستاخیز

 

به رسم همه این سال‌ها، اول آیت‌الله مکارم شیرازی بود که در دادن فتواهای تند و سخت‌گیرانه پیش‌گام شد و در نامه‌ای نوشت: “عدّه قابل توجهی به دفتر ما شکایت کرده‌اند که چرا در فیلم رستاخیز چهره حضرت قمر بنی هاشم و جمعی دیگر از شهدای کربلا علیهم السلام به طور مشخص نشان داده شده و می‌دانیم این کار آثار نامطلوبی دارد و نیز به بعضی از وقایع تاریخی آن ایراد کرده اند. آیا بنا بر این است که سازمان سینمایی قداست مقدّسات را بشکند و از خطوط قرمز بگذرد؟”

با این نامه سکوت شکسته و مد آخر سال علما فتوا دادن درباره نشان دادن چهره معصومان در فیلم‌ها و سریال‌ها شد. آیت‌الله مظاهری اصفهانی نوشت: “حرام است و نباید باشد”.

آیت‌الله موسوی‌اردبیلی گفت: “به طور کلی هرگونه عملی که موجب وهن و بی‏حرمتی به ساحت مقدس اهل‏بیت (ع) و از آن جمله حضرت ابوالفضل عباس بن امیرالمومنین (ع) شود و یا مستلزم مفسده‏ای باشد جایز نیست. بر مسئولان لازم است که رعایت کنند”.

آیت‌الله ملکوتی‌تبریزی گفت: “نه فقط بهتر، بلکه لازم است به نحوی از هاله نور از نشان دادن استفاده شود.”

 

نوبت مسئولان شد

بازی‌ای که توسط مداحان و سایت‌های اینترنتی راه افتاده و توسط علما و مراجع پی گرفته شد، توپش با شدت تمام به زمین مسئولان فرهنگی دولت حسن روحانی رسید.

ابتدا حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی کشور در مصاحبه‌ای با ایسنا گفت: “تصویر معصومی نشان داده نشد و تصویر قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل (ع) نشان داده شده، در این خصوص مجوزها و فتاوی را به ما عرضه کردند که البته اگر تهیه‌کنندگان صلاح بدانند و با دفاتر هماهنگ کنند می‌توانند اعلام کنند و این به خود عوامل تولیدکننده فیلم بستگی دارد.”

نظر ایوبی که بیشتر در جهت حمایت از فیلم بود تا تامین نظر معترضان، خیلی زود اعتراض‌های جدیدی به وجود آورد. مداحان و مراجع معترض شدند که چرا مسئولان سینمایی به جای عمل کردن به وظیفه شان، درباره معصوم بودن یا نبودن حضرت ابوالفضل نظر می‌دهند. از سوی دیگر شایعه شده بود که فتوای آیت‌الله سیستانی در تایید فیلم رستاخیز در دست سازندگان فیلم است؛ شایعه‌ای که توسط دفتر تهیه فیلم رستاخیز و دفتر آیت‌الله سیستانی توامان و هم‌زمان تکذیب شد. پناه بردن به نظرات فقهی دیگر مراجع گویا کارساز نبود. کسی جرات ورود به این حیطه را نداشت. پس برای سکانس نهایی باید دوباره مصلحت‌اندیشی معروف به میدان می آمد؛مصلحتی که علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دوش کشید و در مصاحبه‌ای گفت: “چهره حضرت ابوالفضل از فیلم رستاخیز یا باید حذف یا نورانی بشود؛ تا مجوز نمایش بگیرد”.

مدیران سینمایی دولت احمدی‌نژاد خیلی دوست داشتند با نمایش رستاخیز که آن را فاخر می‌دانستند در جشنواره فیلم‌شان برای خود اعتبار و افتخاری بخرند. درویش فیلمش را به جشنواره سال قبل تحویل نداد تا امروز نمایش پرافتخارش برای دولت تدبیر و امید، تبدیل به چالش و بحران و دردسری دیگر بشود. با مرور مصاحبه مداحان و تحلیل‌ سایت‌های سیاسی روشن می شود که با یک موضوع صرفا مذهبی روبه‌رو نیستیم. وقتی حسین سازور در مصاحبه‌اش سکوت مردم در مقابل دولت را نه از سر رضایت که حاصل چشم به فرمان رهبری داشتن می‌داند و نشان دادن چهره ابوالفضل و روایت عاشقانه از عاشورا را مقدمه‌ای برای شکستن تقدس آیت‌الله خمینی و “امام خامنه‌ای”، معلوم می‌شود کارزاری سیاسی پیش روست که سرنیزه بردن قرآن و مذهب درآن یک ترفند جنگی محسوب می‌شود.