از حدود شش ماه پیش که بحران سریالی کشورهای عربی از تونس آغاز شد و به تحولاتی بنیادین در منطقه
انجامید و تعدادی از رژیمهای سیاسی سرنگون شدند، دو راهکار اساسی برای برخورد با بحران این کشورها بروز یافته است. راهکار اول مبتنی بر کوتاه نیامدن حاکمیت سیاسی از قدرتی که در اختیار دارد و سرکوب موج معترضان که نمونه آن در لیبی، یمن و بحرین تجربه شد. راهکار دوم باز کردن تدریجی فضای سیاسی وباب گفت وگوی ملی و حل بحران از طریق هدایت اصلاحات تدریجی و گام به گام. به رغم سرکوب شدیدی که در سوریه جریان دارد روند تحولات حاکی از آن است که بشار اسد راهکار دوم را اتخاذ کرده و در تلاش برای مدیریت اصلاحات از بالا به پایین برای جلب توجه معترضان و نیز فعال کردن روند مصالحه در سوریه است.
هر چند اقدامهای سیاسی بشار اسد تاکنون منجر به توقف اعتراض عمومی علیه وی و حاکمیت حزب بعث نشده عملا گامهای بلندی برای برونرفت از بحران برداشته شده است. تاکنون وضعیت فوق العاده 30 ساله لغو شده، بسیاری از زندانیان مورد عفو قرار گرفته اند هر چند هنوز روزانه تعداد زیادی دستگیرمیشوند، و به کردها تابعیت سوری داده شده است. از همه مهمتر فشار سیاسی باعث شده تا اسد بارها به فساد سیاسی و اقتصادی حاکم بر این کشور اعتراف کند و کمیته هایی را برای بررسی و پایان روندهای مفسده برانگیز در این کشور سازماندهی کند.
اما جدیدترین تصمیم بشار اسد در راستای موافقت با اصلاح قانون اساسی و تغییر ماده 8 قانون اساسی که
بر حاکمیت مطلق حزب بعث تاکید دارد بزرگترین امتیازی است که معترضان دریافت داشتهاند و در
ضمن بزرگترین عقب نشینی است که نظام سیاسی این کشور از حاکمیت انحصاری انجام داده است.
در صورتی که ماده 8 قانون اساسی سوریه اصلاح شود دیگر نه حزب بعث حزب حاکم است و نه دیگر احزاب برای رسیدن به قدرت با دیواری نفوذناپذیر مواجه خواهند شد. به عبارتی بشار اسد در آخرین تجدیدنظر سیاسی پیش از سخنرانی اخیر، ناعادلانه بودن حاکمیت ۴0 ساله حزب بعث را مورد تایید قرار داده و وعده کرده است راهکارهایی قانونی را برای اصلاح قانون اساسی مد نظر قرار خواهد داد.
سخنرانی اخیر بشار اسد حاکی از اندکی گیجی و تا حدودی ادامه سیاستهای دوگانه سابق است، با این حال ادامه روند سخنرانیهای ادواری میتواند اینطور تفسیر شود که او در تلاش است تا کشور را از بحران نجات دهد، زیرا فشار مخالفان اعتبار سیاسی چندانی برای دولت این کشور باقی نگذاشته است.
تاکنون 1۳00 نفر در سوریه کشته شدهاند و لشگرکشی ارتش در برخی از مرزها همچون درعا و جسرالشغور بیشباهت به بروز جنگ داخلی در این کشور نیست. فرار حدود 10 هزار نفر از مردم سوریه از مرزهای شمالی و پناه گرفتن آنان در اردوگاه آوارگان حاکی از این است که سوریه اعتبار خود را به عنوان یک کشور با امنیت و ثبات نسبی از دست داده و شهروندانش برای کشته نشدن جلای وطن را به ماندن ترجیح میدهند.
از همه بدتر، اظهارنظرهای مقامهای سازمان ملل متحد، ااتحادیه اروپا و مقامهای ارشد امریکا پیرامون تحولات این کشور است که نشان میدهد ممکن است سوریه واقعاً به دومین لیبی کشورهای عربی تبدیل شود.
علاوه بر آن بروز برخی از معادلات امنیتی دراطراف این کشور بیانگر این است که همه نگران بروز اتفاقی غیرمنتظره در این کشور هستند. اتفاقی که مناسبات امنیتی منطقه را تغییر داده و روابط جدیدی را شکل میدهد.
هفته گذشته مانور دریایی مشترک امریکا و اوکراین با نام “نفس دریا” در دریای سیاه و کمی آن طرفتر از خاک سوریه آغاز شد. امریکاییها در این مانور نظامی موشکهای هدایت شونده و نوعی دفاع ضدهوایی را به کار بردند که اعتراض روسها را باعث شد. تقریباً برای اولین بار وزارت خارجه روسیه در روز یکشنبه بیانیهای اعتراض آمیز صادر کرد و
شروع این مانور را تهدیدی برای امنیت روسیه و نیز زمین سازی برای تحولات احتمالی آینده سوریه تفسیر
کرد. روسها معتقدند برگزاری این مانور نظامی ممکن است زمینه ساز راه انداختن پروژه لیبی برای سوریه
باشد. روسها معتقدند برگزاری این مانور نه تنها فشاری سیاسی برای سرنگونی حکومت بشار اسد است، بلکه
زمینهسازی برای بسته شدن تنها پایگاه دریایی روسها در سوریه به نام “تارتوس” است.
کشته شدن اسرارآمیز 120 نفر از نیروهای امنیتی سوریه در جسر الشغور از یکسو و نیز برگزاری مانور
دریایی که تفاسیر خاص از آن برمیآید بر نگرانی از آینده سوریه میافزاید.
حزب عدالت و توسعه رجب طیب اردوغان نیز با جدیدترین پیروزی سیاسی در انتخابات پارلمانی ترکیه، احتمالا زمینهساز راه افتادن روندهای جدید برای آتیه سوریه است. وزارت خارجه ترکیه در حالی که در تلاش است همه نقشهای متعلق به ایران، عربستان سعودی و حتی امریکا و اسرائیل را یکجا برعهده بگیرد و بازی کند و به کسوت “برادر بزرگتر” همه کشورهای مسلمان منطقه درآید تلاش چندانی برای نشان دادن راههای برونرفت سوریه از بحران
به خرج نمی دهد.
پس از موضع صریح و شفافی که ترکها علیه مبارک، قذافی و علی عبدالله صالح گرفتند اینک ترکها به موضع امریکاییها مبنی بر تغییر رژیم در سوریه نزدیک میشوند. بی تردید دست توطئه گر اسرائیلی ها را در هدایت جریانهای سیاسی منطقه به سمت و سویی که به نفع آن رژیم باشد، نمیتوان نادیده گرفت. با این حال آنچه در سوریه جریان دارد، به
رغم تلاشهای بشار اسد برای بر عهده گرفتن مدیریت اصلاحات از بالا به پایین دلالت بر این دارد که سوریه
روزهای بس ناآرامی را در پیش دارد.شاید اقدامات رادیکالتر بشار اسد بتواند موج اعتراض عمومی را در این کشور آرام کند. بر اساس قانون اساسی این کشور، رئیسجمهور با توسل به ماده 11۳ و در شرایط بسیار حساس میتواند اصلاحاتی بسیار بزرگ را در قانون اساسی انجام دهد. شاید انحلال حزب بعث و برگزاری انتخابات زودهنگام بتواند عطش معترضان و غرور نادیده گرفته آنان را تسکین بخشد.
البته باز هم سوریه با آرامش فاصله زیادی خواهد داشت زیرا خلع یک حزب سیاسی که برای 40 سال کشور را اداره کرده و اعضای آن از هر امتیاز اقتصادی و سیاسی و امنیتی برخوردار بوده اند
تغییر آسانی نخواهد بود. از 21 میلیون جمعیت کشور، دو میلیون و 800 هزار نفر عضو این حزب و حدود 55 هزار نفر حقوقبگیر و کارمند حزب بعث هستند. هر گونه دستکاری در انتظامی که 40 سال سوریه را اداره کرده است، حتی هر گونه تشکیک در نظامی که حزبی ها سایه خدا در آن بوده ند سوریه را تا مدت های مدیدی خواهد تکاند.
منبع: روزگار سی و یکم خرداد