یک پسرم در سینه‌ خاک و یکی در کنج زندان

نویسنده
کاوه قاسمی کرمانشاهی

» مادر کیانوش و کامران آسا در مصاحبه با روز:

صبح روز 16 آذر کامران آسا برادر دانشجوی جان‌باخته کیانوش آسا، زمانی که می‌خواست برای حضور در مراسم روز دانشجو وارد دانشگاه علم و صنعت شود از سوی مأموران انتظامی بازداشت شد. دانشگاه علم و صنعت محل تحصیل کیانوش در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی پتروشیمی بود. دانشجویان این دانشگاه می‌خواستند همزمان با روز دانشجو از کیانوش آسا نیز تجلیل به عمل آید، بنا بر این از خانواده وی نیز دعوت شده بود تا در این مراسم شرکت کنند.بازداشت کامران در حالی اتفاق می‌افتد که هنوز شش ماه از کشته شدن برادرش در تجمع اعتراض آمیز 25 خرداد در میدان آزادی تهران نگذشته است. فاطمه فلاح، مادر کیانوش و کامران که داغدار از دست دادن فرزندش است، این بار در مصاحبه با روز از کامران گفته است و اینکه “به شدت” نگران اوست.

 

خانم فلاح کامران آسا کی و چگونه بازداشت شده است؟

روز 16 آذر بین ساعت 10 تا 11 صبح کنار در دانشگاه علم و صنعت در تهران توسط چند مأمور نیروی انتظامی بازداشت شده است. همراه یکی دیگر از بستگان ما که دوست کیانوش هم بود. البته این پسر را یک روز بعد با گرفتن تعهد آزاد کردند، اما گویا کامران را به زندان اوین منتقل کرده‌اند و من از این بابت خیلی نگران هستم.

 

کامران برای حضور در مراسم 16 آذر به تهران رفته بود؟

بله، دانشجویان و همکلاسی‌های کیانوش در دانشگاه علم و صنعت از ما دعوت کرده بودند تا به مناسبت روز دانشجو در مراسمی که قرار بود در تجلیل از کیانوش برگزار شود شرکت کنیم. همان طور که می‌دانید کیانوش، دانشجوی نخبه‌ این دانشگاه بود و داشت ترم آخر فوق لیسانس در رشته‌ مهندسی پتروشیمی را می‌گذراند.من خودم به دلیل بیماری نتوانستم بروم، اما کامران به نمایندگی از طرف خانواده رفت. آن روز تاج گلی را با عکس برادرش تهیه کرده بود که به دانشگاه ببرد،اما قبل از اینکه وارد دانشگاه شود او و همراهش را بازداشت کرده‌اند.

 

از وضعیت کامران خبر دارید؟ می‌دانید کجاست؟

نه، به جز شب اول که با خواهرش تماس گرفت و گفت بازداشت شده، دیگر تماسی نداشته تا از وضعیتش باخبر شویم. اما کسی که با او بازداشت شد و روز بعد او را آزاد کردند می‌گوید کامران و یک تعداد دیگر از بازداشتی‌ها را می‌خواستند به اوین انتقال بدهند. من نمی‌دانم چرا پسرم را آزاد نکردند.مگر او چه کار خلافی انجام داده است. فقط می‌خواسته در مراسم بزرگداشت برادرش در دانشگاه شرکت کند. تازه هنوز وارد دانشگاه نشده بود که بازداشتش کردند.

برای پیگیری وضعیت کامران چه اقدامی انجام داده‌اید؟

دخترم با آقای نیکبخت که وکیل پرونده کیانوش است صحبت کرد. گفتند فعلاً کاری از دست کسی بر نمی‌آید. الان هم که به تعطیلات برخوردیم، اما قرار شد شنبه به تهران برویم تا ببینیم چه می‌شود. خودم هم گیج شدم. نمی‌دانم چکار باید بکنم. در تهران کسی را نداریم که دنبال کار کامران بفرستیم. خیلی می‌ترسم. ما خاطره خوبی از این پیگیری‌ها نداریم. یک هفته کامران و پرستو دخترم به تمام بازداشتگاه‌ها و بیمارستان‌های تهران راسر زدند، اما آخر کار کیانوش را در پزشکی قانونی پیدا کردند.اما این بارخودم شنبه می‌روم در زندان اوین و تا وقتی کامران را آزاد نکنند از آن‌جا تکان نمی‌‌خورم. من دیگر تحمل ندارم که ببینم با این یکی پسرم هم چنین رفتاری می‌کنند. مگر او چکار کرده است. ما داغداریم. باید این را درک کنند. عزیزترین کس مان را از دست داده‌ایم. این کم دردی نیست.

 

خانم فلاح به خاطر شرایط روحی نامناسبی که الان شما دارید نمی‌خواهم پرسش دیگری بکنم، اگر خودتان صحبتی دارید بفرمایید لطفاً…

نمی‌دانم باید چه بگویم. به خدا این انصاف نیست که من و خانواده ام اینقدر زجر بکشیم. کیانوش امید یک خانواده بود. نخبه‌ جامعه‌ علمی کشور بود. او را از دست دادیم. الان کامران هم گرفتار شده است. مگر این‌ها خودشان بچه ندارند که  با بچه‌های مردم این‌طور رفتار می‌کنند. من مادر چه گناهی کرده ام که باید یک بچه‌ام در سینه‌ خاک باشد و این یکی کنج زندان؟ آخر وجدان‌شان کجا رفته که با ما این کارها را می‌کنند. کامران الان نان آور خانه و سرپرست خانواده است. دختر کوچکم از وقتی کیانوش را از دست دادیم به دلیل وابستگی عاطفی که به برادرش داشت دچار ناراحتی روحی شده است. الان هم که کامران را گرفتند باز هم این دخترم است که ضربه می‌خورد. خودم دیگر هیچی. این دو شب اصلاً نتوانستم بخوابم. تا خوابم می‌برد با فکر کیانوش و کامران از خواب می‌‌پرم. از فکر اینکه چه بلایی سر کامران خواهد آمد دارم دیوانه می‌شوم.کامران خودش هم دانشجو است. وقتی پدرشان فوت کرد، کامران مسئولیت تامین مخارج خانواده را به عهده گرفت تا کیانوش و خواهرانش بتوانند درس بخوانند. همین دو سال پیش با اصرار کیانوش رفت و امتحان کنکور داد. حالا هم به عنوان برادر کیانوش رفته همان دانشگاهی که برادرش در آن دانشجو بوده تا در مراسم بزرگداشت کیانوش شرکت کند.نمی‌دانم چطور دل‌شان آمده تاج گل و عکس کیانوش را از دست یک برادر داغدیده بگیرند و بازداشتش کنند. کامران باید آزاد شود. از مسئولین می‌‌خواهم تا کامران را آزاد کنند. بیش‌تر از این ما را عذاب ندهند. ما یک خانواده داغدار هستیم، به جای اینکه رعایت حال ما را بکنند این یکی پسرم را هم بازداشت کرده‌اند. خودتان را جای من بگذارید. چکار باید بکنم. چه کاری از دستم بر می‌آید. کجا باید بروم. درد خود را به کی بگویم؟