آخرین روزهای قم؟

فرید مدرسی
فرید مدرسی

امروز حوزه علمیه قم شگفت‌انگیزترین حوزه‌علمیه در طول تاریخ تشیع شده است. مدیران حوزه‌ای که به منویات مراجع گوش نمی‌دهند، ساز جدایی می‌سرایند و آنچنان پیش می‌روند، آن هنگام که مرجعی بزرگ رحلت می‌کند، نه تنها بیرقی سیاه بر بام مدارس آویخته نمی‌شود و مدارس تعطیل نمی‌شوند، بلکه نهادهای مدیریتی آن بر طبل ضدیت با آن مرجع می‌زنند و بدون هیچ ترس و هراس و خجالتی معاونت آموزشی حوزه علمیه قم به کمک اس ام اس های دولتی مخابرات، طلبه‌هایی که هنوز نمی‌توانند ضرب ضربا را تلفظ کنند و برخی از آنان هنوز به سن تکلیف نرسیده‌اند، را گردهم می آورد تا نه در دفاع از حوزه، نه در دفاع از تشیع، نه در پافشاری بر احکام شرعی، بلکه برای میتینگی سیاسی علیه مرجع تقلیدی که باور سیاسی‌اش با نگاه رسمی فاصله داشت، کفن بر تن کنند؛ کفنی که از پول بیت المال خریداری شده و در دسترس آنان قرار گرفته است.

آن روز که مراجع فریاد برآوردند که آن دولتمرد خلاف اسلام سخن می‌گوید، از تلاش مدیران حوزه در مسیر منویات مراجع خبری نبود؛ نه تنها کفن‌هایی خریداری نشد، بلکه آن رییس عالی‌ترین رکن حوزه علمیه قم عنان از کف داد و تمرد از دفاع از رییس دولت را خلاف دانست. مدیران حوزه که امروز در میتینگ سیاسی مخالفان مرجع تقلید فقید حضور یافتند، دیروز یا برابر سخنان مرجعیت ایستاده‌اند و ساز جدایی زدند یا با سکوت خود رضا را به نمایش گذاشتند. گویی مدرسه فیضیه از آن روحانیت و مرجعیت نیست که صدای بلندگوهای آنان، همراه با فریاد مرجعیت نیست و برای سیاستمداران مداحی می‌کنند.

مگر آنچنان مردی در حوزه علیمه قم یافت نمی‌شود؛ که طلبه‌ای که معلوم نیست لمعه را خوانده یا نه، درباره آن حرف می‌زند؟ مگر این طلبه که فقط مداحی را خوب آموخته و بلد است و نوجوانان را در هیاتی با نام خودش و برادرش گردهم می‌آورد و ساعاتی هم در مسجدی در خیابان دورشهر قم جلسه توجیهی می‌گذارد، نماد حوزه علمیه قم شده است؟

کجایند زعمای قوم که فریاد برآورند که اینجا قم است. اما گویی قم می‌خواهد در تاریخ شگفتی بیافریند و مدال افتخارآمیز تفاوتش را با نجف به رخ بنشاند. بر سر قمی که روزی بزرگانی همچون آیت‌الله بروجردی اجازه نمی‌دادند، چند طلبه تندرو در آن میتینگ برگزار کنند، چه آمده است؟ آیت‌الله گلپایگانی کجاست که ببیند مکتب قم که در دفاع از مرجعیت خون می‌داد و برای امام خمینی جان داد و به زندان رفت، امروز چند طلبه که معلوم نیست، در چه پایه تحصیلی هستند و آیا هنوز درس می‌خوانند یا نه، برای آن تعین تکلیف می‌کنند؟ مدیر فعلی حوزه علمیه قم که در اوائل انقلاب برای یک روحانی ـ حجت‌الاسلام شیخ قاسم اسلامی ـ تلاش کرد تا به رغم مخالفت انقلابی‌ها، مراسم درگذشتش در قم برگزار شود، چگونه امروز در خیابان‌های قم دیده نمی‌شود و در مرکز تحت مدیریت‌اش، در همان ساختمان محل حضورش برای راه‌اندازی تجمع سیاسی برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد؟ امروز چگونه معاون آقای مقتدایی که تا دیروز مقام قضایی در دادگستری قم داشت، درباره صلاحیت گزینشی طلاب نظر می‌دهد و آنان را به امریکایی و محمدی تقسیم می‌کند و خود محور تعرضات به مردم و مخالفت باعزاداران مرجع بزرگ تقلید می‌شود؟ چه رخ داده است که حجت‌الاسلام و المسلمین مسعودی خمینی، تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه را به مسجد اعظم (مسجد تحت مدیریتش) راه نمی‌دهند و از آن سو، نماینده مجلسی که روحانی است، برای خط دهی به حوزه در جمع طلبه‌هایی که هنوز محاسنشان در نیامده است، حضور می‌یابد؟ گویا حوزه قم می‌خواهد استثنای تاریخ تشیع باشد که برابر این مانورها سکوت کرده است؟

از یک سو زعامت طلبه‌های درس‌خارج‌ندیده و از دیگر سو، سکوت بزرگان و علمای ارشد، قم را تضعیف می‌کند. در چند سال آتی می‌توان به جرات گفت که اگر این دو روش همراه با یکدیگر تدوام یابند، چیزی جز چند ساختمان و چند کارمند برای حوزه علمیه قم باقی نخواهد ماند و نجف، یگانه حوزه دوران برای تشیع می‌شود.

 

منبع:ادوار نیوز