دخترک خودش را هر چه جمع و جور میکرد مرد خیره خیره نگاهش میکرد. دخترک فکر کرد شاید یکی از دکمه های مانتو ش باز شده، شاید لباسش عیب و ایرادی پیدا کرده… اما همه چیز درست بود.
دخترک از تاکسی پیاده شد مرد هم به دنبال او. دختر پیچید توی کوچه خانه شان شاید آشنایی ببیند. مرد خودش را به دخترک رساند. کوچه نیمه تاریک بود. شانه های دختر را گرفت و … دخترک لال شده بود. قدرت فریاد زدن نداشت. با مرد گلاویز شد. روسریش افتاد. دکمه های مانتوش کنده شده بود. همه اراده اش را جمع کرد و فریاد زد. مرد پا گذاشت به فرار. دختر خودش را به خانه رساند. میلرزید. حالت تهوع داشت. سینه اش درد گرفته بود. خودش را به دستشویی رسوند. مادرش نگران پشت در دستشویی پشت سر هم سئوال میکرد. دخترک خودش را کمی مرتب کرد. بیرون آمد و داستان را برای مادرش گفت. پدر که صدای دختر را می شنید داد زد و گفت : مگه چی پوشیده بودی؟
خشونت جنسی تنها عملی نیست که منتهی به تجاوز به عنف شود. بسیاری از زنان و دختران در طول زندگی خود خشونت جنسی را احساس کرده اند؛ دختران و زنانی که از بیان این قبیل خشونت ها خودداری میکنند. آنها در فرهنگی قرار گرفته اند که به محض شنیدن چنین خشونتهایی انگشت اتهام را به سوی زنان جهت می دهد. بسیاری از زنان میدانند که تاوان یک نه به یک مرد، اخراج از محل کار و بیکاری است. بسیاری از زنان با مردانی مواجه شده اند که پس از شنیدن جواب نه از حداکثر قدرت شان برای حذف آن زن استفاده کرده و حتی آن زن را در برابر اتهامات اخلاقی قرار داده اند.
مشکل زنان ایرانی سکوت است؛ سکوت در مقابل مردانی که به خود اجازه میدهند از هر روشی برای اعمال خشونت جنسی استفاده کنند.
۶ سال پیش با دختری مواجه شدم که با پیشنهاد رابطه جنسی از سوی پدر نامزدش مواجه شد. مردی ثروتمند که به عروس جوانش وعده ماشین و خانه و امکانات مختلف داده بود. این مرد وقتی با مخالفت عروسش روبرو شد او را تهدید کرد. این دختر عاشق نامزدش بود اما مجبور شد نامزدی را بهم بزند و تا به امروز درباره تصمیمی که به یک باره گرفت با پسر و خانواده اش صحبت نکرده است.
خشونت جنسی مرز نمیشناسد. چرا که زنان جامعه ما مرزی بر آن قرار نداده اند. مناسبات جامعه به گونه ای طراحی شده است که متهم ردیف اول را زنان قرار می دهد.
فاجعه خمینی شهر را به یاد می آورید که تعدادی از زنان مورد تجاوز گروهی قرار گرفتند. پس از حادثه رئیس پلیس این شهر در جمع خبر نگاران گفت: “اگر در این حادثه خانمها حداقل حجاب را در این باغ رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند.”
سرهنگ حسینزاده، رییس پلیس آگاهی استان اصفهان هم در گفتوگویی با بیان اینکه “متاسفانه زنانی که در این باغ حضور داشتند از پوشش مناسبی برخوردار نبودند”، زنانی را که مورد تجاوز قرار گرفته بودند مقصر شمرد و سایر مسوولان نیز به نوبه خود در ریشهیابی بروز این واقعه به مخرج مشترک “بدحجابی” و “تحریک” از سوی زنان قربانی رسیدند.
یکی از عواملی که مجوز خشونت جنسی و انواع و اقسام آزارهای جنسی را به بعضی از مردان می دهد طلاق زنان است. یک زن مطلقه برای آنها به مانند کالایی پشت ویترین است که میتوانند آن را خریداری کنند. همکارم که سالها از طلاقش میگذشت هنوز حلقه دست میکرد و به کسی نمیگفت که طلاق گرفته است چرا که میدانست به محض بر ملا شدن این موضوع مشکلاتش آغاز می شود. دوست دیگرم که طلاق گرفته بود میگفت پس از طلاق جرات خندیدن در یک مهمانی را نداشتم. مجبور شدم مدل پوشیدن لباسم را عوض کنم و آرام آرام از محیط های دوستانه دوری کنم. دوستان قدیمی من مایل نبودند که من ولو درباره آب و هوا با شوهرانشان صحبت کنم و بسیاری از شوهران دوستانم به من پیشنهاد دوستی میدادند. این زن جوان می گفت وقتی که با دوستی در این باره مشورت کردم او گفت که باید مواظب رفتارم باشم تا مورد قضاوت قرار نگیرم.
آنچه مسلم است دایره خشونت جنسی بسیار وسیع است. وقتی زنان برای گرفتن تاکسی با بوق دهها ماشین و موتور و وانت روبرو میشوند، مورد تجاوز قرار میگیرند. وقتی برای ورود به عرصه عمومی با دهها شرط و پیش شرط روبرو می شوند باز مورد تجاوز قرار میگیرند. وقتی مردی در تاکسی یا صف خرید آنها را لمس میکند حسی بجز اینکه حریم شخصی شان شکسته شده ندارند. وقتی در فضای مجازی امنیت حضور پیدا نمیکنند باز این داستان تکرار میشود. دختری ایرانی که در یکی از شهرهای اروپایی مدل است در فیس بوکش التماس میکند که مزاحم او نشوند.
آنچه من از آن صحبت میکنم این است که اگر واقعا مایلیم بدانیم آیا ما انسانهایی متمدن هستیم یا نه، باید نشانه های آن را در نگاهمان و رفتارمان با زن جستجو کنیم.