دروغ های تصویری حکومت ایران

نویسنده

» گزارشی از لس آنجلس تایمز

جاشووا پراگر

در روز 20 ژوئن، در جریان اعتراض گسترده به نتایج انتخابات که منجر به ریاست جمهوری مجدد محمود احمدی نژاد شد، یک دختر جوان کشته شد. میلیون ها نفر در سرتاسر جهان فیلم جان دادن ندا آقا سلطان در خیابان کارگر را دیدن و چهره او تبدیل شد به چهره تراژیک و زیبا و درخشان جنبش اصلاح طلبی ایران.

شاهدان می گویند که ندا آقا سلطان بدست یک بسیجی کشته شد. اما یکی از سفرای ایران به عجله مرگ او را به گردن سیا و دوستانش که در تظاهرات او را همراهی کرده بودند انداخت و تلویزیون دولتی ایران هم در مستندی که ماه گذشته پخش کرد، عامل مرگ ندا را رسانه های غربی و شخص خودش عنوان کرد.

سی سال پیش، یک تص.یر سمبولیک از کشته شدن مردم در جهان منتشر شد. تصاویر اعدام دستجمعی که توسط دولت نوپای جمهوری اسلامی، تکذیب شد.

تکذیب آن عکس ها نشان می دهد که رهبران جمهوری اسلامی، در مقابل مرگ ندا آقا سلطان چه واکنشی نشان دادند. آن تصاویر نشان داد که دروغ های حکومت نمی تواند از تاثیر یک تصویر بکاهد.

در ماه اوت سال 1979، هفت ماه بعد از سقوط شاه، شادمانی بعد از انقلاب جایگزین واقعیت بنیادگرایی اسلامی شد، چادر های سیاه، بطری های شکسته مشروب، سانسور، اعدام در ملا  عام. اعتارض ها در تهران با حضور جمعیت زیادی از مردم شکل گرفت و در کردستان، جدایی  طلبان خواستار جدایی کردستان شدند. روز 16 اوت، آیت الله روح الله خمینی، نظامیان را برای سرکوب این جنبش روانه کرد.

نظامیان به مدت 11 روز کرد ها را کشتند و در روز 27 اوت، 11 نفر از “ضد انقلابیون” را در سنندج به اعدام محکوم کردند.

احسان و شهریار ناهید هم جزو محکومان به اعدام بودند. احسان که در تهران مهندس بود، بعد از انقلاب به سازمان جدایی طلب کردستان پیوست و به سنندج نقل مکان کرد. شهریار، دانشجوی پزشکی بود و در زمان دستگیری به دیدار برادرش رفته بود.

مادر آنها  از تهران برای کمک به پسرانش شتافت. او آنها را در بیمارستانی در نزدیکی فرودگاه پیدا کرد. اما وقتی به آنجا رسید که دو پسر جوانش را به همراه نه نفر دیگر در محوطه خاکی به جوخه اعدام سپرده بودند. او قرآنی را که زیر لباسش حمل می کرد به زمین انداخت و به زبان کردی گفت:« من دیگر مسلمان نیستم.»

بعد از ظهر روز بعد، عکس صحنه اعدام به روزنامه اطلاعات، قدیمی ترین روزنامه ایران رسید. ناگهان 500 نفری که گفته می شد قربانیان جوخه های اعدام آیت الله هستند، صاحب چهره شدند. روزنامه در کیوسک ها نایاب شد. روز بعد، عکس به صفحه اول روزنامه های جهان رسید.

یک هفته بعد از اینکه برادران ناهید در قبرستان تاله سنندج به خاک سپرده شدند، برادرشان، فرهاد، تمام پس اندازش را برای فتوکپی کردن عکس اعدام برادرانش خرج کرد؛ او و دوستانش عکس را در همه جای تهران پخش کردند. بعد از آن مادرش در جلسه ای که نخست وزیر وقت، مهدی بازرگان، محمود طالقانی و حاج سیدجوادی حضور داشتند، عکس را نشان داد.

دولت پاسخی که منیر ناهید در انتظارش بود را نداد. صادق خلخالی، قاضی که پسرانش را به مرگ محکوم کرده بود، در تلویزیون اعلام کرد که او این عکس را ساخته است و یکی از بستگان خواهر شاه مخلوع است. چنین چیزی نبود. بعد ها، قاضی بار دیگر به تلویزیون رفت و اعلام کرد که این عکس را اسرائیلی ها ساخته اند. در روز 9 سپتامبر، احمد آذری قمی، دادستان انقلاب، با اشاره به این عکس معروف گفت:« به دستور امام  خمینی، خبرنگاران باید از نوشتن جملات و تیتر ها و عکس های خشن که موجب آزار مردم می شود، بپرهیزند.»

در 8 اکتبر، یک روز بعد از اینکه مادر برادران ناهید در جمعی در دانشگاه تهران سخنرانی کرد، پلیس به خانه اش در خیابان سیدخندان هجوم برد. اما او شش صبح همان روز با نام خانوادگی خودش به  آلمان پرواز کرده بود. بیست روز بعد به آمریکا رفت و اکنون ساکن لس آنجلس است.

در آوریل 1980، این عکس برنده جایزه پولیتزر شد. جهانگیر رزمی، برنده جایزه، ناشناس باقی ماند تا اینکه من با اجازه خودش در سال 2006، داستانش را در وال استریت ژورنال منتشر کردم. سال بعد، خانم ناهید در مراسم شامی در نیویورک، مردی را که لحظه مرگ فرزندانش را عکاسی کرده بود، در آغوش گرفت.

شش ماه پیش، منیر ناهید، که 84 ساله است، تصاویر مرگ  ندا آقاسلطان را دید و دروغ های حکومت  را هم شنید. او می گوید که بعد از مرگ پسرانش، مردم ایران فهمیده اند که دولت به آنها دروغ می گوید و دولت هم می داند که مردم از حقیقت آگاه هستند.

اما، او به یک تفاوت اشاره می کند. در سال 1979، مردم ایران دلشان می خواست که دروغهای حکومت را در مورد مرگ پسرانش باور کنند چون این حکومتی بود که خودشان بر سر کار آورده بودند. امروز، دروغ هایی که در مورد مرگ ندا آقا سلطان می گویند، به گوش کسی نمی رود چون ازجانب دولتی گفته می شود که بسیاری از ایران برای تغییر آن به پای صندوق های رای رفتند و رایشان نادیده گرفته شد. خانم ناهید می گوید که دولت برای ترس خود دلایلی دارد.

 

منبع: لس آنجلس تایمز 7 فوریه