خود را بخشی از جنبش مردمی ایران می دانم

نویسنده

» گفت وگو با شادی صدربرنده جایزه لخ والسا:

شادی صدر وکیل حقوق بشر و فعال حوزه زنان که اخیرا به پاس فعالیت های سالهای گذشته درحوزه حقوق بشر ومبارزه با سنگسار جایزه معتبر لخ والسا را دریافت کرده، در گفت وگو با روز به تاثیرات این جایزه در ادامه فعالیت هایش و نیز نگاهی که مسوولین حکومتی به اهدای چنین جوایزی دارند پرداخته است. این گفت و گو درپی می آید.

ضمن تبریک به مناسبت دریافت این جایزه، اهمیت اهدای چنین جوایزی را به فعالان حقوق بشر چه می دانید؟

این نوع جوایز فرصتی ایجاد می کنند برای اینکه مساله ایران و خصوصا مساله جنبش مردم برای دموکراسی و آزادی و مبارزه نقض حقوق بشر بتواند به تیتر اخبار تبدیل شود و راجع آن صحبت بشود. خلاصه اینکه می توانند ابزاری باشند علیه فراموشی افکار عمومی دنیا درباره مساله ایران. به هرحال این خطر جدی وجود دارد که مساله نقض حقوق بشر درایران ایران درمعادلات جاری سیاسی فراموش شود واز آن به سادگی بگذرند. این نوع جوایز می توانند تریبون هایی باشد برای طرح مجدد این موضوعات. به صورت سمبلیک این جوایزبه کسانی داده می شود که به نوعی در این مبارزات نقشی داشته اند. یا مثل من که نقش کوچکی داشته ام یا مثل آقای سلطانی که نقش بزرگی داشته اند. این جوایز می توانیم بگوییم به صورت سمبلیک به همه کسانی که در راه آزادی وحقوق بشر مبارزه می کنند اهدا می شود.

 

اهدای جوایز ازسوی نهادهای بین المللی به خصوص در زمینه های مانند حقوق بشربا بدبینی زیادی درمیان مسوولین حکومتی دنبال می شود. اما از سوی دیگر چنین جوایزی به نوعی نور انداختن بر حوزه هایی است که  صدها نفر جان و مال و زندگی خود را در راه آن گذاشته اند. واکنش فعالان جامعه مدنی ومردم به صورت کلی به چنین توجهاتی چیست؟

من هیچوقت از هیچ کس در جامعه ایرانی یک بار هم نشنیدم که استدلال هایی که حکومت در مورد این نوع جوایز دارد را تکرار کنند. مثل اینکه می گویند چنین جوایزی ابزاری هستند برای شخصیت سازی توسط قدرت های غربی تا در برنامه هایی که دارند ازاین اشخاص استفاده کنند. درواقع همان رویکردی که در زندان بازجوی من درباره جایزه قبلی که برده بودم - شجاعت درروزنامه نگاری- به من گفت. او به من گفت که این جوایز را می دهند که ازشما شخصیت هایی بسازند و اعتباری به شما بدهند که با استفاده از آن بتوانید در ایران فعالیت کنید، اما درواقع فعالیت شما بخشی از برنامه آنها برای براندازی هستید. این استدلال را  که به نظرم استدلال کاملا بی اعتباری است هیچ وقت در سطح مردم نشنیده ام. هرچه بود خوشحالی بود از اینکه ایرانی ها می توانند در سطح بین المللی چنین اعتباراتی را کسب کنند.

 

این جایزه درحالی به شما اعطا شد که طی سالهای گذشته تمرکز زیادی روی موضوع سنگسار زنان و تلاش برای امحای آن از قوانین داشتید ودر برخی از پرونده ها هم توفیقات جدی به دست آوردید. این موضوعی است که در بیانیه هیات برگزارکنندگان جایزه هم دیده شده. جالب بود که این چنین دقیق فعالیت های فعالان جامعه مدنی مورد توجه قرار می گیرد.

برخلاف تصوری که حکومت دارد که این نوع جوایز فرضا به قول خودشان کتره ای و کیلویی داده می شود، وقتی بروشوراهدای جایزه را دیدم و بیانیه ای که می خواندند را شنیدم، مشاهده کردم که به صورت دقیق زندگی نامه من و فعالیت های سالهای گذشته ام را مطالعه کرده بودند. به نظرم این خودش اعتبار دیگری برایم بود که دقیقا فعالیت هایی که من درآن سهمی داشتم را مورد توجه قرار می دادند.

 

طی چند ماه گذشته بسیاری از  مردم و نیز افراد شاخصی که در صحنه های عمومی حاضر می شوند از نشانه های سبز مانند شال وروسری و دستبند استفاده می کنند. به هرحال با توجه به اهمیت این جایزه و خود شما که هم درقامت روزنامه نگار وهم درقامت فعال جامعه مدنی فردشناخته شده ای هستید برخی انتظار داشتند که شما هم به نوعی سبز شوید. آیا عدم استفاده از چنین نمادی خودآگاهانه بود؟‌ و چه دلایلی شما را به چنین تصمیمی واداشت؟

قبل از اینکه شما این سوال را مطرح کنید من هم با این سوال مواجه شدم. من وقتی با این نقد مواجه شدم به نظرم آمد برخی کسانی که این موضوع را مطرح می کنند برایشان مهم نیست که من آنجا چه گفتم واینکه اساسا من صحبتم را با جنبش مردم شروع وتمام کردم و خودم را جزیی از آن دانستم. این مهم نیست برایشان که درسخنرانی ام که در مطبوعات انعکاس زیادی هم داشت تا چه میزان به طرح موضوعات مهم روزمان پرداخته ام. همه صحبتشان این است که آیا من یک نشانه سبز بسته ام یانه واگر نبسته ام پس از مردم فاصله گرفته ام و ادای روشنفکری درآورده ام.

 

قبل از سخنرانی تان به این موضوع فکر کرده بودید؟

بله. واقعیت این است که به این به این موضوع فکر کرده بودم. من قبل از سخنرانی ام به این موضوع فکر کردم و پاسخم به چند دلیل منفی بود. از نظر من، این رویه ای که درحال شکل گیری است که این جنبش یک رنگ دارد وآن هم رنگ سبز است واگر از آن استفاده کنی جزوش هستی و اگر نه درخارج از مرزهای آن هستی،  یک رویه غلطی است.  من با این رویه مخالفم. ضمن اینکه احترام قائلم از همه کسانی که این نماد استفاده می کنند ومعتقدم که ارزش سمبلیک خیلی خیلی بالایی دارد. از نظر من- با نداشتن نماد سبز و درعین حال اعلام نماد همبستگی با جنبش مردم درایران -می خواستم بگویم که همبستگی یک راه ندارد وبا یک شیوه انجام نمی شود. درهر زمان می توانیم موثرترین راه همبستگی را ابراز کنیم وهم بگوییم به لحاظ سیاسی کجا ایستاده ایم.  متاسفانه اتفاقی که حداقل در دو سه ماه اخیر افتاده - به خصوص تاکید من درعرصه بین المللی است- به نظر می رسد این جنبش سبز یک رهبریت مشخصی با خواست وچارچوب های روشنی پیدا کرده است و استفاده از این نماد هر کسی را به این چارچوب سیاسی معین وصل می کند که لزوما با آن موافق نیستم. من ضمن اینکه خودم را از جنبش مردمی می دانم و همبستگی ام را با آن اعلام می کنم و برای پیشبردش تلاش می کنم. حداقل در زمینه کاری خودم که پیگیری موارد نقض حقوق بشر است به خصوص الان که تمرکزم روی زندانیان سیاسی زن و موضوع تجاوز وشکنجه های جنسی است. این کار به اندازه کافی می تواند بخشی از جنبش مردمی باشد که من لازم نداشته باشم به عنوان یک فرد حقوق بشری بخواهم در چارچوب یک پلاتفرم سیاسی قرار بدهم که لزوما نه رهبرانش را قبول دارم و نه آن چارچوب را و نه اصلا می خواهم به آن اسم شناخته بشوم. درعین حال نقدبسیاری هم دارم به عملکردهای تاکنون این رهبری - ضمن همه احترامی که برایشان قاپل هستم. درواقع نماد سبز آنطوری که درعرصه جهانی به آن نگاه می کنیم کم کم تبدیل می شود به یک بخش خاصی از جنبش مردمی و درواقع رنگ ها و صداهای دیگر ولی ایده های سیاسی دیگری  هم  درایران وجود دارد ودر شعارها و مطالبی که نوشته می شود می بینیم و به صورت کامل رویت پذیر است. تاکید بریک رنگ خاص آن رنگارنگی را نادیده می گیرد. من شخصا به عنوان کسی که فکر می کنم تمام سالهای زندگی ام را برای تکثر مبارزه کرده ام نمی توانم درجایگاهی که قرار می گیرم که همه نگاه ها به من است همان تک رنگی وتک صدایی را بازتولید کنم.

 

در داخل کشور چطور؟

 درداخل ایران این استفاده از رنگ سبز معنی کاملا متفاوتی دارد، مثلا می تواند یک علامت باشد مثلا برای کسانی که تظاهرات می کنند که بگویند ما با هم هستیم. اما درخارج از کشور کاربردسیاسی آن کاملا متفاوت است و به این معنی است که رهبری خاصی را بپذیریم و چارچوب هایی که مطرح می کنند را نیز قبول کنیم.

 

اهدای این جایزه درفعالیت های آینده تان چه تاثیری می گذارد؟

دیده شدن یک سری فعالیت های مستمر که وقتی درحال انجام آن بوده اید هیچ وقت فکرش را نمی کردید یک انگیزه است. نه تنها برای من بلکه برای خیلی ازفعالان اجتماعی و زنان. برای شخص من قطعا راه های تازه تری را باز خواهد کرد. من فکر نمی کنم این جایزه ای شخصی است بلکه برای بسیاری از زنان ایرانی الهام بخش است.