میرحسین موسوی و زهرا رهنورد روز گذشته در جریان دیدار با احترام السادات نواب صفوی، چند دقیقه ای با جمعی از معلمان و خانواده های زندانیان سیاسی دیدار کردند. این دیدار غیر مترقبه در حضور نیروهای امنیتی انجام شد. اولین بار است که طی 3 سال گذشته که موسوی و رهنورد در حصر خانگی به سر می برند، موفق به دیدار با افرادی غیر از اعضای خانواده خود شده اند.
معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی که در این دیدار حضور داشته در مصاحبه با “روز” می گوید که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از وضعیت زندانیان سیاسی سئوال کرده اند و خانم رهنورد تاکید کرده است که تا رسیدن به خواسته هایمان باید مقاومت کنیم.
روز گذشته وب سایت کلمه خبر داد که زهرا رهنورد و میرحسین موسوی با همراهی ماموران امنیتی با خانم نواب صفوی، مادر کهنسال خانم رهنورد دیدار کردند.
براساس گزارش وب سایت کلمه، این دیدار خانوادگی به طور غیرمترقبه ای همزمان با دیدار جمعی از معلمان و خانواده های زندانیان سیاسی با مادر خانم رهنورد شده بود که در ابتدا با ممانعت ماموران مواجه اما آنها در نهایت موفق به دیدار با خانم رهنورد و آقای موسوی نیز شدند.
معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی که به اتفاق جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و همچنین معلمان به دیدار مادر زهرا رهنورد رفته بود و چند دقیقه ای موفق به دیدار او و میرحسین موسوی شده در مصاحبه با “روز” می گوید: ما به دیدار مادر خانم رهنورد رفته بودیم حدود 12 نفر بودیم. آنجا متوجه شدیم که خانم رهنورد و آقای موسوی را برای دیدار با خانم نواب صفوی آورده اند. ابتدا به ما گفتند که به خاطر امنیت شان هم که شده اجازه نمی دهیم وارد شوید و آنها را ببینید. بعد پرسیدند کی هستید؟ من چون نمی شناختم گفتم شما کی هستید؟بعد متوجه شدم از ماموران خانم رهنورد و اقای موسوی هستند. بعد سرتیم شان اشاره کرد که اشکالی ندارد بیایند تو و توانستیم حدود 5-6 دقیقه ای آنها را ببینیم.
خانم دهقان این مساله را نشانه ای از تغییر فضا می داند و می گوید: قبلا چنین چیزی نبود. فکر نمی کنم در این سه سالی که آنها در حصر بودند آدمی دیده باشند، نهایتا دختران شان را دیده اند. اما ماهم خانم رهنورد و هم آقای موسوی را دیدیم. یک خانم مامور مودبی هم کنار خانم رهنورد بود. مامورهای آقا هم بودندکه اصلا با مامورهای دوره احمدی نژادفرق می کردند.
او توضیح می دهد: ما جمعیت مان زیاد بود، نزدیک 12 نفر بودیم راه دادند و خیلی خیلی خوشحال شدیم؛ هم برای ما خیلی خوب بود هم برای آنها خوب بود. زیاد نگذاشتند صحبت کنیم مدت کوتاهی خانم رهنورد پیش ما بود. او فقط بیشتر روی مقاومت تاکید می کرد و می گفت باید برای رسیدن به خواسته هایمان مقاومت کنیم. می گفت الان تغییر کمی ایجاد شده، شما باید این تغییر را مغتنم بشمرید بالاخره وضعیت مشخص است که کمی بهتر شده. با آقای موسوی هم صحبت کردیم. حال شان خوب بود. البته خیلی صحبت های خارج از حال و الحوالپرسی نشد. گفتند به همه دوستان سلام برسانید. از زندانیان پرسیدند، احوال آقای سلطانی را پرسیدند. گفتم هیچ تغییری در وضعیت ایشان صورت نگرفته و همچنان دو سال ونیم است همان وضعیت را دارند. گفتند امیدواریم وضعیت بهتر شود و همه به خواسته هایشان برسند. خانم رهنورد هم گفت که بعد از آمدن آقای روحانی وضعیت کمی بهتر شده و می توانیم با بچه ها ملاقات کنیم. بعد هم از ما تشکر کردند که به مادرشان سر زده ایم.
خانم دهقان درباره وضعیت جسمی و روحی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هم می گوید: به نظرم آمد وضعیت شان خوب بود. خانم رهنورد گفت بیماری قند گرفته ام. می گفت یک دفعه 14 کیلو لاغر شدم و دارو و درمان کرده بودند. به نظر من آمد در این 3 سال خیلی شکسته شده اند. ولی وضع عمومی شان خوب بودند.
سئوال می کنم: چه حسی از این دیدار غیر مترقبه داشتید؟ خانم دهقان می گوید: اینقدر خوشحال شده بودیم که فقط می گفتم ما چقدر خوش شانس هستیم. واقعا تعجب کردیم. احتمال دیدن شان یک چیزی نزدیک به صفر بود. وقتی دیدیم و روبوسی کردیم و نشستیم کنارشان، متوجه شدیم که فضا تغییر کرده و باز شده. به نظرم می آید اگر حکومت اینکار را ادامه بدهد و دسته دسته دوستان و آشنایان بروند و سر بزنند و آقای موسوی و خانم رهنورد را ببینند، حساسیتی که خود آقایان داشتندهم از بین می رود. هیچ لزومی ندارد که اینقدر بگیر و ببند باشد، هیچ لزومی ندارد که اینقدر سخت بگیرند. فضا را باز کنند. ما رفتیم دیدیم چیزی هم نشد. برای خود آقایان هم خوب می شود و آبرو و حیثیت شان در جوامع بین المللی حفظ می شود که گذاشتند ملاقات کردند. من امیدوارم که حساسیت ها کمتر شود و به این سمت برویم که رفع حصر هم شود.
همسر عبدالفتاح سلطانی می افزاید: من با دستبند سبز و شال سبز رفته بودم. حیف شد نتوانستم به آقای موسوی بگویم که ما نگذاشتیم شال سبزتان زمین بیفتد. ما نیت کرده ایم و نمی گذاریم شال سبز آقای موسوی زمین بیفتد و تا زمانی که آزاد نشوند بند سبزمان را باز نخواهیم کرد.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن سال ۸۹ در حالی در بازداشت خانگی به سر می برند که علیرغم همه اتهاماتی که حامیان محمود احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامی، متوجه آنها کرده اند هیچ دادگاهی برای رسیدگی به این ادعاها برگزار نشده است. تاکنون هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی نیز مسئولیت حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و همچنین مهدی کروبی را برعهده نگرفته است.
از او درباره وضعیت عبدالفتاح سلطانی سئوال می کنم؛ وکیل سرشناس و عضو کانون مدافعان حقوق بشر که در بند 350 زندان اوین زندانی است. خانم دهقان می گوید: ما هیچ تغییری بعد از آمدن آقای روحانی در وضعیت آقای سلطانی ندیدیم. من فکر میکنم دارند با آقای روحانی لجبازی میکنند. چون قرار بود که تمام زندانیان آزاد شوند. قرار بود مردم و دولت با هم یکی شوند و به هم کمک کنند. ملاقات حضوری آقای سلطانی بعد ازاعتصاب غذایش قطع شده بود و ما هفته پیش توانستیم بعد از مدت ها با او ملاقات حضوری داشته باشیم. سال پیش می گفتند برای مرخصی سند بیاورید امسال به کلی انکار کردند و گفتند مرخصی نیست. تلفن هم که ندارند و ما هفته به هفته که میرویم ملاقات کابینی از وضعیت ایشان خبر می گیریم. کل هفته را در نگرانی به سر می بریم.
او از مخالفت دادستان تهران با مرخصی آقای سلطانی خبر می دهد و می گوید: آقای سلطانی بسیار لاغر شده، دو دفعه هم که برای او نوبت دندان پزشکی گرفته بودم او را نیاورند. فکر میکنم از نظر گوارشی مشکل دارد که وزن اش کم شده. دیروز رفتم دادستانی برای مرخصی موافقت نکردند گفتند بروید هر موقع لازم باشد خودمان زنگ می زنیم. می گویند دادستان موافقت نمی کند. ما هم که دادستان را نمی بینیم که سئوال کنیم برای چی موافقت نمی کنند.
خانم دهقان می افزاید: فضا کمی باز شده اما ما میخواهیم فضا بیشتر باز شود و دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم. می خواهیم آقای روحانی به قول هایی که داده عمل کند. من احساس می کنم دارند با آقای روحانی لجبازی می کنند و نمی گذارند جامعه از تنش خارج شود. می خواهند بگویند ما همچنان روی مواضع قبلی مان هستیم. در صورتی که آقای روحانی اگر بخواهد با مردم همکاری کند و زندانیان را آزاد کند به نفع نظام خواهد بود و به نفع خود کسانی که الان دارند مخالفت می کنند. آقای روحانی خارج از نفع حکومت کار دیگری نمی کند که. ما در جوامع بین المللی هم وضعیت خوبی پیدا خواهیم کرد اگر با ملت آشتی کنند. کسانی که با دول خارجی گفتگو می کنند اولویت این است که اول با مردم خودشان گفتگو کنند. اول باید مردم را پشت سرشان داشته باشند، چون مردم مهم ترین و بزرگترین سرمایه هستند.
عبدالفتاح سلطانی از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به اتهام “تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، تحصیل مال حرام و اجتماع و تبانی علیه نظام” به 13 سال حبس تعزیری، تبعید به برازجان و 20 سال محرومیت از وکالت محکوم شده است. او که از شهریور 90 در زندان به سر میبرد پیش از اینکه زندانی شود به “روز” گفته بود: بعد از انتخابات مرا بازداشت و بعد از 72 روز انفرادی آزاد کردند؛ گفتند جرمات تشکیک در انتخابات است در حالیکه بر اساس فقه حتی کسی در خدا هم شک کند جرم نیست اما به من گفتند اتهامت تشکیک در انتخابات است. بعد از آزادی هم بازپرس دید اتهام واهی است منع پیگرد صادر کرد. یک پرونده دیگر هم داشتم که منع پیگرد خورد اما الان 6 سال است که ممنوع الخروجم و میگویند به نفع کشور نیست شما خارج سفر کنی! این پرونده ممنوع الخروجیام همچنان باز است و من هنوز نمیدانم اتهامم چیست. یک پرونده دیگر هم دارم که باز نمیدانم اتهام من چیست. اما ظاهرا باز دوباره شروع به پرونده سازی کردهاند.