غروب همان سهشنبهای که گاز اشک آور و هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی به مردم در تهران و طرابلس، توجه رسانههای خبری جهان را به خود جلب کرده بود تلویزیون الجزیره، دو خبر را همزمان منتشر کرد؛ نخست خبر پاسخ معمر قذافی به نگاه های کنجکاو جهان؛ او میگفت: “مردم عاشق من هستند و حاضرند جان خود را برای من فدا کنند”. در حاشیه این خبر، حمایت روحانیان و مفتیان لیبیایی هم منتشر شد که “قیام علیه رهبر لیبی، مصداق فتنه و شرعا حرام است” (الجزیره/ سهشنبه/1 مارس)
اما خبر دوم، سرکوب و مهار تجمعات اعتراضی در تهران و شهرهای مختلف ایران بود که به گفته گزارشگر الجزیره از سوی رهبران جمهوری اسلامی همواره “فتنه و محصول توطئه خارجی ها” خوانده میشود.
یک خبرنگار در تهران نیز به دویچهوله گزارش میدهد که: “رفتار حکومت با مردم در نخستین سهشنبه اعتراضی، بسیار خشنتر بود. حتی در پیادهرو با موتور حرکت میکردند. من دیدم یکی از این نیروهای بسیج یا لباس شخصی شلاقی درست کرده بود و مردم را میزد، مردم را تهدید میکرد که حرکت کنند، نایستند و متفرق شوند. جاهایی که آنها با مردم برخورد میکردند، مردم آنها را هو میکردند. در کل رفتار مردم رفتاری مسالمتآمیز و آرام بود”.
اما روایت سهشنبهی تهران، 5 بعداز ظهر به سرعت حوادث طرابلس به دنیا نمیرسد چون ما الجزیره نداریم که لحظه لحظهی قیامها و کلمه کلمهی شعارها را پوشش دهد؛ کمی طول میکشد.
اصلا کمی طول میکشد همه بفهمند که ما برای خواستن “انتخابات آزاد” همانقدر هزینه میدهیم که مردم لیبی برای نخواستن قذافی و مصریها برای نخواستن حسنی مبارک و نظام حاکم در مصر.
در دو سال اخیر جنبش سبز بیش از یکصد شهید و پنجهزار زندانی داشته و شکنجهگاه کهریزک را تجربه کرده است. مصریها و لیبیاییها هنوز کهریزک ندارند. ما هم هنوز الجزیره نداریم.
ما هنوز در میانهی راهیم نه پایان آن؛ پس شبیه مصر و لیبی نیستیم حتی اگر رهبران ایران و لیبی و مصر بسیار شبیه هم باشند.