آنها از چه می ترسند؟

نویسنده

milani.jpg

بنا به گزارش سازمان انرژی اتمی، ایران بار دیگر سازمان ملل متحد را نادیده گرفته و به فعالیت غنی سازی ادامه داده است. اما با وجود این، به طور همزمان، مقامات ایران پیام بسیار متفاوت دیگری را نیز ارسال کرده اند که توجه چندانی به آن نشده، در حالی که شایسته دقت بیشتری است.

علی اکبر ولایتی رییس گروه مشاوران سیاست خارجی رهبر ایران، بعد از ملاقات با آیت الله علی خامنه ای، گفت تعلیق غنی سازی خط قرمز نظام نیست، و به عبارت دیگر روحانیون ممکن است حاضر به نوعی تعلیق غنی سازی باشند. هاشمی رفسنجانی نیز به گونه ای دیگر همین حرف را تکرار کرد، در حالیکه یک مقام ارشد رسمی نیز گفت ایران پیشنهاد ولادیمیر پوتین را در مورد توقف موقت غنی سازی برای شروع مذاکرات جدی با سازمان ملل را به دقت مورد بررسی قرار می دهد.

به نظر می رسد ایرانیان پیشنهاد محمد البرادعی برای توقف تمامی فعالیت های غنی سازی به استثنای تعدادی سانتریفیوژ، برای حفظ آبرو، را نیز مورد مطالعه قرار دهند.

روحانیون مایلند در یک زمینه دیگر نیز بحران زدایی کنند. ولایتی بعد از ملاقات باآیت الله خامنه ای گفت که هولوکاست یک واقعیت تاریخی است و منکران آن را مورد نکوهش قرار داد. علی لاریجانی نیز اعلام کرد هولوکاست یک “موضوع تاریخی” است که باید مورد بحث محققان قرار بگیرد. خلاصه آنکه اراده جدیدی در مردان سیاسی ایران، مبتنی بر دوری گزیدن از سردادن شعارهای مقابله جویانه برای انجام مذاکره شکل گرفته است.

این چرخش را به سه گونه می توان تحلیل کرد. مدافعان آمریکایی حمله به ایران می گویند که تقویت نیروی نظامی آمریکا در خلیج فارس طی ماه گذشته باعث وحشت رژیم ایران شده، و کاری که دیپلماسی نتوانست ظرف چندین سال انجام دهد، چند رزمناو در کمتر از یک ماه انجام دادند. این مدافعان استفاده هرچه بیشتر از نیروی نظامی را تشویق می کنند، تا رژیم ایران یا شکست را بپذیرد، یا دست به کاری بزند تا مانند جریان خلیج تونکن موجبات حمله به تاسیسات اتمی ایران را فراهم کند.

گروه دوم تجهیز نظامی را مورد انتقاد قرار می دهند و آن را در بهترین حالت یک زورآزمایی خطرناک و در بدترین حالت پوششی برای برنامه های از پیش تعیین شده حمله به سایت های اتمی ایران می دانند. آنها می گویند چنین حمله ای به پرزیدنت بوش وسیله ای می دهد تا سیاست شکست خورده خود در خاورمیانه را لاپوشانی کند. به گفته این گروه، آنچه که باعث تغییر عقیده مقامات ایرانی شده فقط قطعنامه سازمان ملل متحد در تهدید به تحریم و صدور قطعنامه های دیگر است.

هر دو گروه تا اندازه ای بخشی از واقعیت ها را بیان می کنند، اما با این همه به طور خطرناکی در اشتباه هستند. راه سومی نیز برای بررسی واقعیت ها وجود دارد.

روحانیون به طور تاریخی شامه تیزی برای تشخیص قدرت دشمنان خود دارند. بی تردید حضور کشتی های نظامی آمریکا در ترغیب آنها به مذاکره موثر بوده است. اما قطعنامه ماه دسامبر شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز به همان اندازه عقیده آنها را تغییر داده است.

تصویب قطعنامه باعث فروکش کردن روش قهرآمیز احمدی نژاد با غرب شد و سقوط قیمت نفت، و کاهش درآمدهای رژیم نیز تاثیر اقتصادی قطعنامه را تشدید کرد. رهبران ارشد جمهوری اسلامی از خامنه ای تا رفسنجانی اثرات تحریم را به عنوان یک تهدید جدی گرفتند و حتی رفسنجانی تبعات آن را خطرناکتر از حمله نظامی به ایران ارزیابی نمود .

به عبارت دیگر، آنچه که تحریم یک جانبه ایران از سوی آمریکا طی یک دهه نتوانست انجام دهد، تحریم محدود سازمان ملل متحد در کمتر از یکماه انجام داد. دلیل موفقیت این قطعنامه جبهه متحد اتحادیه اروپا، روسیه، چین و آمریکا بود که موجب ترس حکومت ایران شد. این قطعنامه نماد این جبهه متحد بود.

در حالی که ترکیب قدرتمند کاهش قیمت نفت و قطعنامه سازمان ملل، شرایط لازم را برای حل بحران اتمی ایران از راه مذاکره فراهم کرده، هرگونه حمله یک جانبه آمریکا به ایران بدون شک به شکست خواهد انجامید. این عمل باعث شکسته شدن ائتلاف بین المللی برعلیه ماجراجویی اتمی ایران می دهد؛ به چین، روسیه و بعضی کشورهای اروپایی اجازه می دهد تا جانب ملایان را بگیرند؛ قیمت نفت و درآمد دولت ایران را بالا می بزد؛ و سرانجام باعث حیات دوباره ستیزه جویان ایرانی خواهد شد.

آنهایی که معتقد بودند ترکیب قدرت واقعی و فشار دیپلماتیک کارساز خواهد بود، بدرستی نگران آن بودند که دولت بوش، به خاطر کلافگی حاصل از شکست در عراق و فشار عقاب های واشنگتن، با ایران همان بکند که با عراق کرد. در مقابله با صدام حسین و تهدید سلاح های کشتار جمعی او، دولت بوش اصرار می کرد که تجهیز نظامی در خلیج فارس منجر به ترس صدام و تسلیم او می شود. اما وقتی تجهیز نظامی انجام شد، آنها برنامه از پیش تعیین شده اشغال عراق را اجرا کردند.

امروز بسیاری نگرانند که برنامه حمله به ایران نیز از مدتها پیش تهیه شده، و تجهیز نظامی برای آن است که خلیج تونکن دیگری را رقم بزند یا ایرانیان عملی تحریک آمیز انجام دهند که بهانه ای برای حمله به ایران شود.

در حال حاضر هم جنگ و هم صلح با ایران می تواند اتفاق بیافتد. احتیاط توام با قدرت آمریکا اگر با ذکاوت تشخیص اشارات جدید ایران همراه شود، آن کشور می تواند به راه حلی اصولی برای بحران اتمی ایران دست یابد. کنگره، شهروندان هوشیار آمریکایی، و سیاست حکیمانه متحدان اروپایی آمریکا می توانند به این صلح اصولی فرصتی بدهند.

منبع: نیویورک تایمز، 26 فوریه