این اولین تجربهتاریخی در خاورمیانه است که اعراب علیه خودمی شورند نه علیه استعمارگران، غربیها یا امریکاییها. هیچگاه چنین نهضت هماهنگی اعراب را برای مدت ده ماه به جنبش وا نداشته است. حتی موج اعتراض اعراب در دهههای 60 و 70 و جنگ اسرائیل علیه اعراب چنین ادامهدار نبود. شاید بتوان گفت که اتباع خاورمیانه همگی در شرایط کم بیش مشابهی قرار داشتهاند و یک فشار سیاسی اقتصادی یکسان، همه را تا حدی فرسایش داده که تحمل آن، دیگر امکانپذیر نبوده است. تاکنون سه دولت ساقط شده، یمن درگیر جنگ داخلی است و سوریه نیز به عنوان یک اتفاق مهم در خاورمیانه درتقلا برای بقاست و به علاوه، بسیاری درانتظارند تا تاثیر این تحولات عظیم را بر تهران به نظاره بنشینند.
60 درصد از 300 میلیون جمعیت کشورهای عربی زیر 25 سال سن دارند و امیدی به زندگی، شغل و رفاه برای آنان متصور نیست.حدود40 درصد از این جمعیت 300 میلیونی بیکارند. به همین دلیل وقتی محمد بوعزیزی جوان سبزیفروش تونسی در اعتراض به فساد و فشار پلیس خودسوزی کرد، سوزش سوختن او در مصر، لیبی، سوریه و یمن احساس شد.احتمالاً تامین معاش و فساد حاکمان مهمترین معضلی است که فنجان اعراب را سرریز کرده و آنان را وا داشته تا همه بنیانها را ویران و از اول تعریف کنند.
برای مصریها که دومین واردکننده غلات در جهان هستند، افزایش 15 درصدی قیمت غلات موجب شد مردم 40 درصد از درآمد ماهانه خود را فقط به قوت روزانه خود اختصاص دهند. وقتی ویکیلیکس بخشهایی از گزارشهای دیپلماتیک امریکا در شمال آفریقا در مورد فساد اقتصادی خانواده بنعلی را منتشر کرد، 100 میلیون عرب از نداری خود و تمول رهبران احساس حقارت کردند. مصریها بازهم با گرسنگی و فقرکنار میآمدند ولی تحمل انتخابات فرمایشی مبارک و اینکه سال گذشته همه 450کرسیپارلمان به جز 15 کرسی در اختیار حزب مبارک قرار گرفت دیگرسخت بود. برخی از نهادهای بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده بودند که روند رو به گسترش فقر، فساد، بیکاری و عقبماندگی کشورهای عرب خاورمیانه بیپیامد نخواهد بود. وزارت خارجه امریکا نیز طی دو سال گذشته به شدت نگران تحولات مصر بود و برخی از کارشناسان بر این باور بودند که همه عوامل به هم ریختن اوضاع مصر فراهم است، اما نگرانی واقعی این بودکه فروپاشی احتمالی مصر در سراسر خاورمیانه کپی برداری شود. وقتی بحرینیها، یمنیها و مردم لیبی و سوریه تلاش کردند الگوی میدان تحریر مصر را کپی کنند پیشبینی سرایت تحولات از مصر به سوریه و سپس به همه جهان عرب محقق شد ولی اکنون بسیاری عمیقا در اندیشه پیش بینی تحولات پاییز پس از بهار اعراب هستند.
ده عامل مهم را در ارزیابی آنچه رخ میدهد میتوان مورد ملاحظه قرار داد.
1-به رغم شدت و حدت تغییرات سیاسی در شمار قابل توجهی از کشورهای عربی، به احتمال زیاد آنچه شاهد آن هستیم هنوزآغاز بحران ودرخوشبینانهترین نگاه، شروع تغییراتی گسترده اما مبهم است. هنوز هیچ تصوری از فرجام آنچه در لیبی وسوریه می گذردیا در یمن و مصر در جریان است وجود ندارد. شاید دقیقترین اظهارنظر این باشد که خاورمیانه دیگر هیچگاه و هرگز مانند سابق نخواهد بود.
2-میلیونها عرب مسلمان خواهان تغییر بنیانهایی هستند که طرحی برای جایگزینی آن ندارند. آنانفاقد تصوری عینی از آینده هستند و فقط میدانند چه نمیخواهند. مانند مردم ایران که شاه را نمی خواستند اما نمی دانستند انچه که در پی آن هستند چقدر توانایی حل بحرانهای ایران را دارد.
تنها راهکاری که میتواند مانع بازتولید نظامهای مستبد، فاسد، خودرای و ظهور و بروز رهبران خودشیفته و دیوانهای مانند قذافی شود و گذشته را تکرار ناپذیز سازد تن دادن به روندهای دموکراتیک است که احزاب، سندیکاها، NGOها، گسترش رسانههای غیردولتی و قوه مقننه مستقل از حاکمیت سیاسی ابزار آن هستند.به غیر از مصر که به صورت نسبی شاهد کارکرد نیمبند احزاب و تشکلات سیاسی و فکری است، غالب کشورهای مسلمان خاورمیانه فاقد بنیانهای لازم برای پایه گذاری یک نظام دموکراتیک هستند که ثمره نهایی آن جامعه باز، آزاد، توزیع متعادل قدرت و در نهایت بهرهمندی از رفاه اجتماعی نسبی است.
3-به رغم اینکه کشورهای عربی فاقد مهمترین بنیانهای تشکیل جوامع دموکراتیک مانند احزاب آزاد و قوه قضائیه مستقل هستند، منطقه شاهد شکل گرفتن یک پایه بسیار مهم ضروری برای شکل گیری دموکراسی است: یعنی پدیده نوظهور افکار عمومی متحد 300 میلیون عرب. بیتردید گسترش اینترنت، شبکه تلویزیونی الجزیره، NBCهای عربستان سعودی و نیز گسترش شبکههای ماهوارهای در شکل گرفتن این پدیده نقش مهمی داشتهاند. به این ترتیب و به احتمال زیاد دیگر به سختی بتوان مانع شنیدن صداها و نظرات مخالف شد و افکار عمومی اعراب در شکل دادن به رفتار رهبران در آینده نقش مهمی را بازی خواهد کرد.
4-احزاب و گرایشهای اسلامی متمایل به روندهای دموکراتیک از این به بعد نقش مهمتری در بسیاری از کشورهای عربی برعهده خواهند گرفت. منظور احزابی است که اسلامی اما ضدافراطگرایی مذهبی هستند. مثال پدیده فوق تلاش اخوانالمسلمین مصر برای همگام شدن با معترضان خیابانی است که دغدغه اصلی آنها اصلاحات سیاسی اقتصادی است نه ایدئولوژی. اما شاید بدترین فاجعه برای یک خاورمیانه امیدوار به آینده این است که احزاب اسلامی میانهرو با روندهای دموکراتیک به قدرت برسند اما نتوانند مانعبازتولید نظم سابق در نظام های قبلی شوند. در آن صورت خاورمیانه بیش از پیش احساس بیهویتی و ازخودبیگانگی خواهد کرد؛ امری که موج وسیع مهاجرت و فرار جوانان مسلمان از خاورمیانه و شمال آفریقا به جنوب اروپا آثار آن است.
5- یک ویژگی قیام اعراب شکلگیری مدلهایی از کنسرت امنیتی کشورهای ثروتمند عربی برای مقابله با ناامنیهای منطقهای است. هماهنگی طبقه حاکم یک یا چند کشور عربی برای برخورد با مردم یک کشور عرب دیگر یکی از ویژگیهای بارز تحولات جدید است. عربستان با اعزام نیروهای نظامی به سرکوب قیام مردم بحرین کمک کرد و بحران یمن را از دور مدیریت می کند، قطر، امارات و اردن نیز به عملیات ناتو علیه حکومت قذافی کمک کردند. گسترش این همکاریها ممکن است زمینهساز کنسرتی از هیات حاکمه کشورهای قدرتمند چند کشور عرب علیه خواستههای دموکراتیک مردم کشور منطقه شود.
6- شاید بهترین توضیحی که برای قیام و بهار اعراب میتوان ارائه داد این است که اعراب با اشتیاق مردم جهان برای مشارکت سیاسی و زندگی بهتر همگام شدهاند بنابراین دیگر نمیتوان بر استدلالهای سابق پافشاری کرد که احزاب بد هستند یا اعراب/ مسلمانان دموکراسی نمیفهمند، دموکراسی با دین هماهنگ نمیشود یا اینکه اعراب نمیتوانند از دستاوردهای دموکراتیک پاسداری کنند، زیرا از آفریقا تا شرق آسیا و تا امریکای لاتین درخواست مشارکت سیاسی و تقلا برای تحصیل زندگی بهتر، اشتیاقی جهانی است.
7- برخلاف انتظار، نظامهای پادشاهی خاورمیانه در مقایسه با نظامهای جمهوری برخورد متعادلتر و دموکراتیکتری با اعتراضات سیاسی داشتهاند.پادشاه اردن با اولین موج تظاهرات کابینه خود را برکنار کرد، سلطان قابوس نخستوزیر را اخراج کرد و پادشاه مراکش با ارائه اصلاحاتی به قانون اساسی و به رفراندوم گذاشتن آن، مشارکت سیاسی مثبت مردم را به خود جلب کرد، و پادشاه اردن ضمن دادنوعده هایجدید اصلاحات با تظاهرکنندگان برخورد خشنی نداشت.
8- درگیری اعراب و اسرائیل هنوز از اولویتهای مهم مردم خاورمیانه است، اما افکار عمومی اعراب در حال حاضر اصرار بر مشارکت سیاسی و رفاه اجتماعی را مقدم بر هر امر دیگری میدانند. به همین دلیل شاید حاکمیت سوریهبروز یک درگیری احتمالی با اسرائیل را خیلی منفی ارزیابی نکنند، زیرا اولویتهای درجه اول و دوم مردم را جابهجا میکند و به بشار اسد این امکان را میدهد تا در ظرف زمانی طولانیتری به اصلاحات احتمالی بیندیشد یا به سرکوب سازماندهی شده تری بپردازد. حاکمان سیاسی از شرق تا غرب خاورمیانه، در حال حاضر درگیری سیاسی با اسرائیل را موهبتی آنجهانی تلقی کنند؛ موهبتی که ممکن است توجه افکار عمومی مسلمانان را دوباره از داخل متوجه خارج کند.
9- تحصیل هر توافق بین فلسطینیها و اسرائیل از این به بعد با دشواری بیشتری مواجه خواهد شد. مهمترین دغدغه فعلی هم اسرائیلیها و هم فلسطینیها تامین و حفظ ثبات داخلی است. اسرائیلیها نمیدانند تکلیف قرارداد صلح با مصر چه خواهد شد یا ادامه قیام مردم سوریه چه تاثیری بر ادامه روند اشغال بلندیهای جولان خواهد داشت. توافق صلح حماس با فتح نیزحاکی از این است که اولویت اصلی فلسطینیها وحدت در برابر تحولاتی است که قادر به پیشبینی آن نیستند. اسرائیلیها نیز سیاست صبر و انتظار پیشه خواهند کرد و تا روشن شدن نسبی تکلیف قیام اعراب پرهیز از هر ریسکی را مبنای سیاست خارجی خود قرار خواهند داد.
10- جدا از اینکه بهار اعراب به سرنگونی حاکمیت سیاسی منجر شده یا نشده باشد، سرنوشت قیام اعراب بستگی تام و تمام به رفتار حاکمان سیاسی در تامین انتظارات مردم خواهد داشت. دیکتاتورها ممکن است با فنسالاران بیخاصیت یا دولتمردان ناکارا جابهجا شوند. در آن صورت و در شرائطی که قیام اعراب توان خود را از دست داده است 300 میلیون عرب دوباره به لاک یأس و ناامیدی از آینده پناه خواهند برد. به نظر میرسد نهضت اصلاح طلبی مردم ایرانپس از دو سال با چنین بحرانی مواجه باشد.
قیام اعراب را مصری ها آغاز کردند.شاید آینده خاورمیانه را هم تحولات بعدی جنبش مردم مصر تعیین کند. اینکه دولت انتقالی مصر به تامین خواستههای مردم چقدر پایبند باشد، دستگاه قضائی مصر تا چه حد در برخورد با عوامل فساد سیاسی اقتصادی رژیم مبارک صادق باشد و اینکه انتخابات آتی این کشور تا چه حد شفاف سالم برگزار شود، در شکلدهی آینده خاورمیانه نقش بسزایی خواهد داشت. سوریها قیام مردم مصر را کپی کردند، اصلاحات سیاسی مصرنیز کپی خواهد شد. آنچه در سوریه اصلاح میشود، تاثیر ماندگاری در معادلات سیاسی عراق خواهد گذاشت و معادلات تهران را تغییر خواهد داد.
اینکه سعودیها از فعل و انفعالهای سیاسی اجتماعی مصر، لیبی و سوریهچه تاثیری را تا چه حد خواهندپذیرفت در معادلات خاورمیانه ماندگار خواهد بود. و نیز اینکه فقر و فساد در عراق درمان خواهد شد و آثار زخمهای ناشی از 40 سال حکومت صدام حسین التیام خواهد یافت از عوامل زنجیره ای شکلگیری آینده خاورمیانه خواهد بود. به همین دلیل : اینکه آینده خاورمیانه و قیام موسوم به “بهار اعراب” به کجا خواهد انجامید، غیرقابل پیشبینیتر از هر زمان دیگری است.
نگاه کنید به:
The Arab Uprising: Initial Observations
Council of Foreign Relation