احسان نراقی مشاورفرهنگی سابق یونسکو وجامعه شناس در گفت وگو با روز در خصوص دستاوردهای حضورباراک اوباما درسفراخیرش به اروپا و لزوم انعطاف پذیری مقامات ایرانی در مواجهه با رییس جمهوری جدید آمریکا سخن گفته است. به گفته وی اگر ایران به پیام های مثبتی که توسط واشینگتن فرستاده می شود بی توجهی کند، از لحاظ افکار عمومی داخلی و بین المللی با مشکل جدی مواجه خواهد شد. او همچنین از بی تدبیری محموداحمدی نژاد درخصوص مواجهه با چالش های بین المللی سخن گفته است است. این گفت وگو را می خوانید.
به نظر شما مهمترین دستاورد سفر باراک اوباما در اجلاس سران بیست کشورمهم دنیا چیست؟
دراین نشستها باراک اوباما از تدابیر مسالمت آمیز خود در روابط بین المللی سخن گفت. او از یک برنامه حساب شده برای سامان دادن به بحران اقتصادی- مالی جهان خبرداد که می تواند تغییرات مهمی را در آینده نزدیک نوید دهد. او در قدم اول موفق شد برای کمک به اقتصاد جهان، با استفاده از اجتماع بیست کشور مهم اقتصادی، یک هزار وصد میلیارد دلار تامین اعتبار و ماه سپتامبررا برای بررسی نتیجه عملی این قرار معین کند. ضامن اجرایی این موافقت نامه توافق ایالات متحده، اروپا، چین و روسیه است.
اهمیت حضور این چهار کشور درکنار یکدیگر چیست؟
این نیروی چهارگانه قدرت اقتصادی و مالی جهان را تشکیل خواهند داد. نتیجه مهم این اقدام این است که براساس برداشت عاقلانه آقای اوباما آمریکا دیگر تنها قدرت جهانی نخواهد بود. به خصوص که دو کشور غیرسرمایه داری دنیا یعنی چین وروسیه به این توافق نامه ملحق شدند.
به لحاظ ساختاری این دیدار چه تحولاتی در سازمان های بین المللی و منطقه ای به دنبال دارد؟
اولین نتیجه دراین مذاکرات این بود که تقریبا سازمان ها وسازوکارهای منطقه ای که به خاطر دلایل سیاسی و در درجه اول برای مقابله باخطر کمونیست به وجود آمده بودند، همه به یک سازمان مقتدرسیاسی و اقتصادی جهانی ملحق شدند. که درحقیقت قسمت عمده آنها وابسته به سازمان ملل است. یعنی یک اقدام موثر برای تقویت سازمان ملل. مثلا ذخیره ارزی صندوق بین المللی پول -که وابسته به سازمان ملل است - با تصمیمی که بیست کشور مهم دنیا در لندن اتخادکردند سه برابر شد و از ۲۵۰ میلیارد به ۷۵۰ میلیارد رسید. بانک جهانی هم در این تصمیم سهمی نظیر صندوق بین المللی پول به دست آورد. آنها این کمک را دریافت کردند تا به کشورهایی که به کمک مالی نیازدارند کمک کنند.
آیا درخصوص مساپل عمده جهانی توافق جدی صورت گرفته است؟
شکی نیست که رهبران دنیا تحت تاثیر جاذبه اوباما و رویه مسالمت آمیز وی قرار گرفتند. اگرچه نمی توان از این جلسات متعدد نتیجه گرفت که دنیا در صلح و صفای کامل قرارگرفته است. هنوز مساپلی مانند محیط زیست، اختلاف آمریکا وایران، مساله خلع سلاح اتمی، مساله فلسطین و موضوع تروریسم مورد موافقت کشورهای شرکت کننده قرار نگرفته است. یعنی در کلیات توافق هایی شده است اما در مورد جزییات اختلاف نظر وجود دارد.
باراک اوباما از تغییر سخن گفته است. آیا این تغییرجدی است؟
شما می بینید که اوباما در جلسه ای که درحضور چهار هزار دانشجوی فرانسوی وآلمانی و دیگر کشورهای اروپایی در استراسبورگ تشکیل شد وقتی به اتفاق همسرش از پله های تریبون بالا می رفت با تحسین فوق العاده حضار مواجه شدند و هنگامی که به عنوان تشکر از حضار اوباما همسرش را بوسید، فریاد شادی به هوا بلندشد که نشان می دهد مردم جهان شعار تغییر او را جدی می گیرند. او خطاب به جوانان گفت که آمریکا درحال تغییر است. اما در این دنیا آمریکا نمی تواند به تنهایی تغییر کند. بقیه هم باید برای همزیستی با یکدیگر صادقانه تغییر کنند. او تاکید کرد که برقراری آرامش و پایان دادن به ترور وظیفه همه دنیاست و آمریکا نمی تواند این بار را به تنهایی به منزل برساند. وقتی از از مبارزه با تروریسم در افغانستان صحبت کرد برای مثال گفت که آمریکا نمی توانداین کارا به تنهایی به آخر برساند. او سخنش را با بیان سه شعارانقلاب فرانسه آزادی، برابری و برادری پایان داد.
سفر اوباما به ترکیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
وی ظاهرا در این سفر می خواهد برخی از دلخوری های مقامات ترک را دررابطه با اتحادیه اروپا برطرف کند. مقامات ترکیه از ماجرای توهینی که به پیامبراسلام با انتشار یک کاریکاتورشده بود و عدم پیگیری مقامات دانمارک دلخور هستند. وی همچنین مایل است دولت آنکارا در حل اختلافات ایران وآمریکا هم شرکت داشته باشد.
با توجه به سخنان اوباما در شهر پراگ در خصوص اینکه آمریکا حق ایران را برای دستیابی به انرژی هسته ای به رسمیت می شناسد، و طرح موضوع خلع سلاح اتمی همگانی، رهبران ایرانی باید چه واکنشی در این خصوص داشته باشند؟
رهبران ایران باید در این باب انعطاف پذیرتر باشند. مخصوصا با این روحیه ای که اوباما ایجاد کرده تا مشکلاتی که چندین سال جمع شده بود را به یکباره مطرح و روسیه وچین را هم با خود همراه کند. آنها به آسانی در بحثی که در شکل گیری آینده دنیا خیلی مهم است شرکت کردند. اگر ایران برای حل مشکلش با آمریکاحسن نیت کامل به کار نبرد از نظر جهانی وضع نامطلوبی خواهد داشت.
فکر می کنید چرا مقامات ایرانی چنین اظهاراتی را جدی نمی گیرند؟ واقعا چه اتفاقی باید بیافتد که آنها از این بدبینی دست بردارند و به صورت حرفه ای به طرح مشکلات بپردازند و در جستجوی راه حل باشند؟ متاسفانه جمهوری اسلامی بهانه دیگری جز حمله و اعتراض به آمریکا و اسراییل ندارد و به همین دلیل همواره از اختلاف حرف می زند. اختلاف روسیه و چین بیشتر از اختلاف ایران وآمریکا بوده است. اما آنها وارد مذاکره شدند و وضعیت مسالمت آمیزی پیش گرفتند. هم از لحاظ افکار عمومی داخلی و هم از لحاظ افکار عمومی جهانی، ایران مجبور خواهد شد راه مسالمت جویی در پیش بگیرد. واقعیت این است که یک مقداری از مباحثی که ایرانی ها مطرح می کنند بهانه است. چون تا به حال از این بهانه ها استفاده کرده اند. به خصوص که در ممالک عربی وفلسطین بر سردفاع از ماجرای غزه محبوبیتی کسب کرده اند. برای حل مساله آمریکا یک جرات سیاسی خاصی لازم است. من نمی بینم که احمدی نژاد قهرمان این داستان بشود. چون چیز دیگری از او باقی نمی ماند. او تنها بهانه زندگی سیاسی اش مبارزه با اسراییل وآمریکاست و اگر بخواهدبا آمریکا آشتی کند باید فکری هم برای اسراییل کند. وقتی رییس جمهوری از محو اسراییل سخن می گوید برایش مشکل است تغییر کند. باید افکار عمومی دراین زمینه کمک کند. امیدوارم عقلای نظام در فکر این باشند که این مشکل را حل کنند. خصوصا با توجه به محبوبیت اوباما در جهان این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند. باید توجه داشته باشیم که سخنان اوباما خیلی مهم است. چرا که نوعی نظام جدید در همکاری بین ملت هاست وایران نمی تواند آن را رد کند و بنابراین باید راهی برای مذاکره پیدا کند.