در راه دشوار مبارزات مردم فهیم ایران برای دست یابی به گوهر ارزشمند آزادی، خطرات بسیاری نهفته است. نقش روشنفکران در پیشبرد بهینه ی این کارزار، نقشی بسیار حیاتی است و نمی بایست آلوده به رقابتهای سبک و پیش پاافتاده سیاسی و جناحی شود و رنگ و بوی فرصت طلبی را در اذهان عمومی تقویت نماید.
جریان مبارزه فرسایشی شرایط تفرقه و اشتباه در بیان تفکر را میان هواداران جنبش بیشتر کرده و به همین رو هشیاری نیروهای تاثیر گذار در این کارزار بسیار حیاتی می نماید. از آنجایی که جنبش سبز ملت ایران به واسطه ی تعقل مردم و اعتماد آنان به کاندیدای مشخص و جریانهای فکری اصلاح طلب در ساختارحاکمیت شکل گرفته است، می بایست به جد از هرگونه رفتار و گفتار و عملی که نتیجه ی عکس خواست مردم به همراه داشته باشد پرهیز نمود.
رهبران سیاسی، نیروهای اندیشه ای و عموم هواداران داخل ایران به عنوان سرمایه و ظرفیت اصلی این جنبش در زیر انواع فشارهای امنیتی حاکمیت،تا امروز هزینه های گزافی را پرداخته اند و برای ادامه ی این مسیر طولانی هم نیاز دارند تا با تدبیر رهبران خود از چنین گذرگاه دشواری به سلامت و با کمترین آسیب عبور کنند؛ از این رو به نظر می آید انتشار اعلامیه های پی در پی جریانهای سیاسی خارج از کشور، بار گرانی است بر دوش هم وطنان سبزمان و بهانه ای برای تحمیل فشار و تهدید بیشتر از طرف جریانهای افراطی صاحب اسلحه به رهبران اصلی جنبش.
از آنجا که بسیاری از صاحبان این بیانیه ها نه در رای گیری بیست و دوم خرداد شرکت داشته اند و نه اساساً مسیر و تدبیر اصلاح طلبی مردم ایران را به رسمیت می شناسند بهتر است با تامل و اندیشه بیشتر افکار و دیدگاههای خود را در این شرایط خطرناک مطرح نمایند.
آنچه ما ساحل امن نشینان می توانیم انجام دهیم همان انعکاس و حمایت از اندیشه های آگاهانه ی رهبران و هواداران سبز داخل ایران است. بیانیه ها و اعلامیه هایی که حتی نمی توانند اعضای خانواده صاحبان آن را برای اعتراض به خیابانهای امن لندن جمع آورد، به واقع چه محلی از اعراب نزد مردم ایران دارند؟
گروههای اندیشه ای و روشنفکر با کمی هوشیاری می توانند درک درستی از آشفتگی اوضاع و خطراتی ازقبیل توطئه تفرقه در میان صفوف متحد جنبش سبز، ترور و حذف فیزیکی نزدیکان و معتمدین جنبش پیدا کنند و چنین شتابان درصدد روشن کردن مواضع سیاسی خود بر نیایند چرا که سکوت سنجیده نیز خود یکی از مجاری اعتراض است و می تواند بخش مهمی از فرایند “جلب حمایت” در مسیر مبارزه فرسایشی محسوب شود.
کمک اندیشمندان و آگاهان در تشریح شکست جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران در بستر تاریخ طولانی مدت استبداد، بسیار حیاتی است. جنبش پیروز سبز ایران تا همین مرحله هم بسان سرمایه ای است گرانقدر که می بایست با دقت و احترام برای آیندگان محفوظ بماند؛پس بر تمامی فعالین سیاسی و روشنفکران است تا سرمایه ی مردمی و ملی ایران را بلندگوی تبلیغاتی خویش نپندارند.
آنچه برای ما اهالی فعال و شعور مدار جنبش سبز در خارج از کشور حیاتی است، قدم برداشتن در مسیر حمایت از سرمایه های داخلی کشور و انتقال صدای مظلوم ملتی است که بار گران جهل، ظلم و توطئه را، توامان می بایست تحمل کند.