گزارشی از مراسم خاکسپاری فهیمه راستکار
بدرقه بانوی صدای ایران
صبح روزجمعه ۳ آذرماه، منزل نجف دریابندری میزبان هنرمندانی بود که برای بدرقه با پیکر بانوی صدای ایران گرد هم آمده بودند و حلقهٔ غم و اشک را تا قبرستان “بیبیسکینه” کرج با خود به همراه داشتند… غمی که برای از دست دادن فهیمه راستکار، هنرپیشه و صدا پیشهٔ مهربان ودلسوزایرانی سرازیر شده بود و فضای سرد خیابانهای تهران را سوزناکتر از همیشه به خود میدید.
مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید از نخستین ساعات ۸ صبح جمعه آغاز شد. تعداد افراد حاضر در منزل ایشان ۵۰ تا ۷۰ نفر بودند و با گذشت زمان بر تعداد میهمانان افزوده میشد.
داوود رشیدی، سیروس همتی، محمد یعقوبی، علیرضا نادری، احترام برومند، محمدرضا شفیعی کدکنی، ناصر ممدوح، قطبالدین صادقی، فرهاد قائمیان، هومن برق نورد، فرزاد حسنی، سعید شیخزاده، مهرداد رئیسی، امیر دژاکام و… در مراسم تشییع پیکر بانوی صدای ایران حضور داشتند.
نجف دریابندری و پسرش پس از مدتی کوتاه با حضور در محوطه باز حیات از حاضرین مراسم قدردانی کردند و ضمن تسلیت همگان را برای بدرقه پیکر خانم راستکار به سوی «بیبیسکینه» همراهی نمودند.
سهراب دریابندی فرزند وی در گفتگو با خبرآنلاین گفته است: “مادرم بیش از ۴ سال در بستر بیماری بود و ساعت ۴ بعد از ظهر روز پنجشنبه درگذشت”.
به گفته اطرافیان ایشان وضعیت جسمانی فهیمه راستکار، پس از عمل جراحی که در سال ۸۹ انجام داده بود، از شکل طبیعی خارج شده و مساعد نبود. او روزهای آخر عمر خود را روی ویلچر سپری میکرد.
فهیمه راستکار از چندی پیش به بیماری آلزایمرمبتلا بود و پس از ۷۹ سال زندگی، روز پنجشنبه ۲ آذر، در سن۷۹ سالگی در خانه مسکونی خود واقع در خیابان ولیعصر و کوچه رحیمی، با زندگی بدرود گفت. پیکر ایشان ساعت ۱۱ صبح روز جمعه درقطعه ۱۲ و ردیف سوم قبرستان بیبی سکینه به خاک سپرده شد.
فهیمه راستکار در مدت حیات خود فعالیتهای هنری بسیاری را انجام داده بود. وی دراین دوران با هنرپیشگان و هنرمندان متعددی همکاری داشت. پس از مرگ وی، عدهای از اهالی فرهنگ و هنر در گفتگوهای مختلفی با رسانههای جمعی به تمجید از شخصیت و هنر این بزرگ بانوی ایرانی پرداختند:
عزتالله انتظامی : متاسفانه شرایطی پیش آمده است که همه هنرمندان غریبانه به سرای باقی میشتابند. چند روز پیش من پیشنهادی ارائه کردم مبنی بر آنکه سرای سالمندان هنرمند تاسیس شود تا هم هنرمندان در روزگار پیری وضعیت مناسبی داشته باشند و هم جامعه هنری و مردم از وضعیت جسمانی و روحی آنان با خبر باشند.
علی نصیریان: سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۴، من و خانم راستکار در هنرستان هنرپیشگی همکلاس بودیم که همان ابتدای آشنایی، سواد ادبی و فرهنگی او در کنار استعداد بازیگریاش مرا شگفتزده کرد.
داود رشیدی: تواناییها و تسلطش بر ادبیات دراماتیک و رموز و فنون بازیگری باعث میشد که بتواند از پس بازی در هر نقشی به خوبی برآید. فهیمه از درامهای کلاسیک شکسپیری گرفته تا نمایشنامههای مدرن آمریکایی و متنهای نویسندگان ایرانی را به خوبی درک و تحلیل میکرد و شخصیتهایش را به درستی از کار در میآورد.
قطبالدین صادقی: این هنرمند بزرگ اگرچه از چهار سال پیش به بیماری آلزایمر مبتلا شده بود، اما متاسفانه مسئولان، رسانهها و جامعه هنری مدتها بود که او را فراموش کرده بودند.
مسعود جعفریجوزانی: هنرمندان هر کدام از لحاظ هنر، دانش، تجربه یا فیزیک مورد توجه قرار میگیرند، اما بعضی از هرمندان هستند که به طور بالقوه انگار دانشی را در منش و شخصیت خود حمل میکنند. خانم راستکار از این دسته بود.