سیب گندیده

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

“نظام” به گفته رئیس جمهور پیشین اش در خطر فروپاشی است. پرتگاهی که نوه “امام راحل” از آن سخن گفت، در یک اتاق فکر آمریکائی فرموله می شودو بازجوی قلم بدست در روزنامه ضد ملی کیهان “پرتگاه” را “صخره” ترجمه می کند تا صلابت را استعاره ای از صلابت نظامی ببیند که به سالگرددیگری می رسد. تحلیل گری می نویسد: آمریکا انتظار می کشد تا این “سیب گندیده” فروبیفتد.

در آخرین روزهای سی و سومین “سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی”، چنین است اوضاع “ابر قدرت معنوی” و “ام ا لقرا” ی اسلام:

 آفتابه دزدها را تحت نام “زورگیر” در ملاء عام بر دار می کشند، چون “برای امنیت روانی کشور خوب است” و “همه می فهمند کشور بدون صاحب نیست”؛ طبق فرمایشات رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس که عبدالرضا عزیزی نامی باشد. محمد اسماعیل سعیدی هم سخن رئیس اش را تمام می کند: “از منظری که ما به مسائل اجتماعی نگاه می کنیم، شاید سایر کشورها نگاه نکنند. از این رو آنها از این مسائل به عنوان کوباندن ایران استفاده می‌کنند.”

کشورهای دیگر هم نگاهشان به نمایش وحشت در پارک هنرمندان است و هرچقدر پلیس جمهوری اسلامی ـ– این بزرگ‌ترین “زورگیر” به تعبیر دکتر کریم لاهیجی ـ خبرنگاران را “کتک” می زند که عکس “ناجور” نگیرند، تصویر جوان محکوم به اعدام که از بی پناهی سر بر شانه دژخیم خود می نهد و زار می زند، به جهان مخابره می شود.

مجلسیان بعد از “تامین امنیت روانی جامعه” به زندان اوین می روند و بعداز دیدار از این قتلگاه معروف جهانی، نامش را “هتل” می گذارند. این پرسش به میان می آید که چرا اجازه ندادند رئیس جمهور خودشان سری به این “هتل” بزند.یک سایت فارسی زبان هم تحت عنوان “گزارش وقیحانه عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس” می نویسد که اگر اوین “هتل” است، خوب “نمایندگان مجلس، دسته جمعی بروند، ساکن هتل اوین شوند!”

غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندان‌های جمهوری اسلامی که در تیر ماه گفته بود در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، این بار وجود هر گونه زندان عقیدتی در زندانهای کشور را هم انکار می کند. در روزهای “شاه رفت” کپی دست دوم همه امور “رژیم ستمشاهی” رو می شود، حتی سخنان معروف آخرین پادشاه ایران.

شورای نگهبان هم برای اینکه مُهر “سلطان اسلام” بر همه چیز بخورد، مجلس را ملزم به افزدون مجازات “رجم” – سنگسار-به اصلاحیه‌ قانون “مجازات اسلامی”، می کند و با این دقت: “مقرر گردید در همه مواردی که عبارت «سلب حیات» جایگزین کلمه «رجم» شده است، اصلاح گردد.”

این دستور، تازه به مجلس رسیده است که محمود احمدی نژاد رو دست دیگری به “نمایندگان مستقل” می زند تا نشان دهد که مرتضوی و احمدی نژادجداشدنی نیستند.

و درست در همین روزها معلوم می شود که دولت احمدی نژاد به افراد درجه دو و سه مانند مرتضوی علاقه زیادی دارد و تعداد زیادی ازآنها را در دانشگاه منزل و منزلت داده است: “پس ازهفت سال، تلاش دولت برای دستکاری در ترکیب هیات علمی دانشگاه های کشور به چیزی بدتر از فاجعه منجر شده است. با اخراج و بازنشسته کردن اساتید توانمند، تعداد زیادی از فارغ التحصیلان درجه دو وسه به جای آنان بکار گرفته شدند. ایجاد سامانه جذب هیات علمی توسط وزارت علوم تبدیل به پوششی شد تا نورچشمی‌ها یا به تعبیر یکی از دانشجویان «آقازاده های فرهنگی» با قوانینی که یادآور کاپیتولاسیون بود، به عنوان دانشجوی دکترا و بورسیه پذیرفته شوند.”

شرایط بحرانی معلمان را هم می توان در آخرین گزارش کانون صنفی معلمان ایران، یافت: “در این شرایط و وضعیت نابهنجار، چندین ماه است که حق التدریس(اضافه کار) آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آنها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه‌ها(مدیران، معاونان و…) پرداخت نشده، چهار ماه است که اضافه کار فرهنگیان و به ویژه معلمان واریز نگردیده است، چندین ماه است که آموزش و پرورش، سهم بیمه‌ی طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته، دستمزد آموزگارانی که در آزمون های نهایی خردادماه گذشته، حضور داشته و یافته‌اند- چه در حوزه‌های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح برگه - واریز نشده، پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفته‌ی وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود، هنوز پس از گذشت ماه‌ها به دست‌شان نرسیده است. دو سال است که از سرانه‌ آموزشی مدرسه‌ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه‌ها داده شده، و بسی مطالبات دیگری که هم اکنون ماه‌هاست به تعویق افتاده است.”

و همه اینها از برکات مدیریت جهانی رئیس جمهور امام زمانی است.بیهوده نیست که حمید رسایی، امنیتی دست پرورده سعید امامی، برای طرح یکی از

 ”دغدغه” های “صاحب مملکت” که همان “مقام معظم رهبری” باشد، به رئیس جمهور می رسد و از “هشدار خامنه‌ای به احمدی‌نژاد و مجلس” خبر می دهد: “آیت‌الله خامنه‌ای، پیش از حضور احمدی‌نژاد در مجلس، با رییس دولت دهم و علی لاریجانی، اتمام حجت کرده بود که کشاندن اختلاف قوا به درون جامعه عین خیانت است.”

این تهدید برای احمدی نژاد ۲ میلیارد دلارناقابل نان می کند که به اسم کمک به “اقشار کم در آمد” دریافت و به قول عباس عبدی مبارزه انتخاباتی را با “چراغ بالا” دنبال کند.

انتخاباتی که “دغدغه” دیگر “مقام معظم” است والبته از نو ع آزادش. امری که یکی دیگر از پایوران رسانه ایش می کند. عبدالرضا داوری رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور،  اعتراف می کند که “دغدغه” رهبر معظم انقلاب درباره کلید واژه “انتخابات آزاد” از کنفرانس پراگ که در آبان ماه سال ۹۱ برگزار شد نشات می گیرد.

سپاه پاسداران که کمی پیشتر از “مهندسی معقول” انتخابات خبر داده بود، حالا از زبان گوینده همان خبر، یعنی حجت الاسلام علی سعیدی، حرفی می زند که جان می دهد برای برنامه های “خنده بازار”: “سپاه هیچ تریبون و امکاناتی برای اظهارات و توانایی «دخالت» در مسایل کشور را ندارد.”

یکی از دکترهای مقیم درگاه که ضمنا شوهر داماد “سلطان علی” هم هست می گوید: “۶۰ درصد آرا، مال ما سه نفر.” منظورحدادعادل خودش و محمد باقر قالیباف و دکتر علی اکبر ولایتی ـ– دیگر سفره نشین دیر سال بیت ـ– است که می فرماید: “با یک تیم هماهنگ وارد انتخابات می‌شویم.”

معلوم است همه چیز به دقت مهندسی وحتی میزان آراء هم تعیین شده است.به همین خاطر هم یکی از سه نفر که پیشتر نامزد نخست وزیری آیت اله خامنه ای بود و حالا منتظر رخت ریاست جمهوری است، به سراغ انجام ماموریت های خارجی می رود.

همزمان با وزیر خارجه مصر که “شرط بهبود موقعیت ایران در جهان عرب” را “هماهنگی در حل بحران سوریه” اعلام می کند، دکتر علی اکبر ولایتی -مشاور بین الملل علی خامنه ای- بشار اسد را “خط قرمز” نظام برمی شمارد و می گوید که جمهوری اسلامی “تا آخر” از او حمایت می کند.

کلاینه سایتونگ تحت عنوان “چالش طلبی های ایران و سوریه” می نویسد:

“سوریه از یکی از آخرین متحدان خود، ایران، خواسته است تا همچنان از این حکومت در رویارویی با شورشیان و مخالفان داخلی و خارجی اش حمایت کند. تأمین تسلیحات، حمایت مالی، تأمین پرسنل و تجربیات فنی در «لیست خواسته ها»ی اسد است تا بدین ترتیب غرب را به چالش بکشد”.

هدف اصلی نخست وزیر سوریه، وائل نادر الحلقی، که هفته قبل به تهران سفر کرد، هماهنگی درخصوص کمک های بیشتر تهران به حکومت بشاراسد بود.مقامات دو کشور طی این دیدار خاطرنشان کردند که “دشمنان دو کشور برادر هیچ شانسی برای پیروزی ندارند”.

 هفته ایست که “پارچین باز هم گفت‌وگوها را شکست” می دهد و بن‌بست در مذاکرات ایران و آژانس رسما اعلام می شود.

واشنگتن پست “بازی دوگانه ایران در بحران هسته‌ای” را چنین تحلیل می کند: “ایران برای مذاکرات دوباره با آمریکا و دیگر قدرت‌های جهانی بر سر مسئله هسته‌ای خود ابراز تمایل کرده است. در همین حال دست بازرسان سازمان ملل را که خواستار تحقیق در مورد آزمایش سلاح‌های هسته‌ای هستند خالی گذاشته است.”

هرمان ناکارتس، معاون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اعلام می کند: “مذاکرات بعدی روز ۲۴ بهمن‌ماه سال جاری د رتهران برگزار می‌شود.”

وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی می گوید که تهران خواستار انجام مذاکرات هسته‌ای با گروه ۱+۵ در مصر است و محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری، نیز روز ۱۸ بهمن ماه به قاهره سفر می کند.

آمریکا مذاکرات دو طرف را “عمیقا مأیوس‌کننده” می خواند و اعلام می کند: “ایران باز هم فرصت دیگری را از دست داد.”

بازار بلافاصله واکنش نشان می دهد. فقط دو روز طول می کشد تا دلار از مرز ۳۵۰۰ تومان عبور کند.

کاخ سفید به اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد، در صحن علنی مجلس واکنش نشان می دهد: “این سخنان گویای «تاثیر عمیق» تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی است.”

واشینگتن پست از تحریم‌های جدید آمریکا خبر می دهد: “تا دو هفته دیگر، دولت اوباما تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال می‌کند که می‌تواند آخرین منابع درآمد نفتی ایران را خشک کند.”

دراولین ساعات پنجشنبه دو خبر داغ دیگر اقتصادی می رسد: خبرگزاری فارس از “پرش‌های ۵۰۰ هزار تا ۲۰ میلیون تومانی قیمت در کمتر از ۹ ساعت” در بازار اتوموبیل خبر می‌دهد.

اسماعیل جلیلی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از “توافق نسبی” در نشست‌های مشترک دولت و مجلس برای اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها و ازجمله افزایش ۴.۵ برابری قیمت حامل‌های انرژی خبر می دهد و حال یک مقام وزارت صنعت نیز از بازگشت سهمیه‌بندی کوپنی کالاها سخن می گوید.

حاصل این “ توافق” که بر اثر دخالت مقام “رهبری” انجام شده “بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان” درآمد برای دولت است.

محمود احمدی نژاد که تحریم ها را “ورق پاره” خوانده بود، حالا می گوید: “به جهنم که غرب از ما نفت نخرد. با ابداعات جدید می‌توانیم ۱۰ برابر پول فروش نفت را بدست آوریم.”

درهفته نخست بهمن ماه، سردار سرتیپ پاسدار احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، می گوید: “اگر چه امروز شاهد تجمیع قدرت‌های باطل علیه نظام جمهوری اسلامی هستیم اما انقلاب ما آینده‌‌ای روشن و درخشان خواهد داشت.”

یک سایت فارسی زبان، چهار شرطی راکه نمایندگان دو مجلس کشور محوری “قدرت های باطل” یعنی آمریکا برای مذاکره مستقیم با “نظام” تعیین و پیش از دوره جدید ریاست جمهوری اوباما در اختیار او گذاشته اند، منتشر می کند:

- ایران باید غنی سازی را تعطیل و اورانیوم غنی شده خود را به یکی از کشور های ۱ + ۵ - خارج از ایران- منتقل کند.

- تا تصویب قوانین جدیدتر حلقه تحریم ها با استفاده از اختیارات رئیس جمهوری تنگ تر گردد.

- دولت با سایر کشور ها ائتلاف نظامی برای جنگ احتمالی با ایران تشکیل بدهد.

بنیامین نتانیاهو، به محض اینکه حزبش در انتخابات کنست- مجلس اسرائیل- از رقبا پیشی می گیرد، می گوید:“ایران نخستین اولویت در میان پنج اولویت اصلی اوست.”

در این شرایط، باراک اوباما طی مراسم با شکوهی، دومین دور ریاست جمهوری خود را آغاز می کند. او پس از ادای سوگند، در برابر بیش از یک میلیون نفر، می گوید: “آمریکا از استقرار دمکراسی در جهان حمایت و از کسانی که برای آزادی تلاش می کنند، پشتیبانی می کند.”

 رضا تقی زاده ـ تحلیل گر سیاسی- دوردوم ریاست جمهوری باراک اوباما را در رابطه با ایران چنین می بیند:“طی چهار سال گذشته امیدواری اوباما برای آشتی با تهران تدریجا کاهش یافت و نگرانی های ناشی از رفتار های ایران در منطقه و نا سازگاری با جامعه جهانی افزوده شد.به نسبت این تغییرات، اقدامات تنبیهی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی نیز به افزایش گذاشت. در فاصله دسامبر سال ۲۰۱۱ تا دسامبر سال ۲۰۱۲ اوج این تنبیهات از راه تحمیل جنگ سرد علیه نظام بانکی و صادرات نفت خام جمهوری اسلامی دیده شد.

اقدام نا محسوس دیگری که در نتیجه افزایش قیمت نفت در فاصله سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ و تا حدودی با زمینه سازی تشویقی آمریکا صورت گرفت ( خروج از عراق و کاهش نیرو در افغانستان)، دمیدن به پرچم افزایش قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی از کابل تا بغداد، دمشق و جنوب لبنان تا نوار غزه بود که به همان نسبت منجر به گسترده شدن حضور و تعهدات خارجی تهران شد.

اعمال تنبیهات اقتصادی و محروم ساختن جمهوری اسلامی از درآمدهای ارزی و ادامه تجارت خارجی، در داخل به ایجاد نارضایتی های فزاینده و توسعه اختلاف مابین شاخه های حاکمیت انجامید و در رابطه با سیاست خارجی، کاهش تدریجی درآمد های ارزی از سال ۲۰۱۱ به بعد ادامه تعهدات گسترش یافته جمهوری اسلامی را با دشواری های جدی روبرو ساخت.بی شک مثلث اوباما، جان کری و چاک هیگل، که نتایج اعمال سیاست های تنبیهی واشنگتن علیه تهران را با سیاست نفی جنگ در منطقه خاورمیانه همسو می بینند، در صورت تداوم قابل انتظار بی تصمیمی جمهوری اسلامی برای تن دادن به سازش با جامعه جهانی، این سیاست را همچنان پیگیری خواهند کرد، به این امید که سیب گندیده در زمان لازم از درخت فرو افتد.پیشتر و در تجربه ای نه چندان متفاوت اجرای صبورانه سیاست «دربر گیری و کمک به افزایش گسترش تعهدات» به سهم خود فروپاشی اتحاد شوروی را زمینه سازی کرده است.”

 به صحنه آوردن دکتر علی اکبرولایتی، نظریه پرداز همسانی پروژه فروپاشی شوروی و جمهوری اسلامی- بعنوان یکی از نامزدهای بیت برای ریاست جمهوری که ازدیگران شانس بسیار بیشتری هم دارد، صحت تحلیل بالا را بازهم بیشتر تائید می کند: کارشناس ضد فروپاشی رسما به میدان می آید.

 

درآستانه سی و چهارمین سالگرد “انقلاب اسلامی”صحنه سیاسی ایران را می توان درحال تفکیک به دو بخش کاملا متمایز دید.

ولی فقیه و کارگزاران و پایورانش پشت مبارزه با “فتنه 92” سنگر گرفته اند و با همه نیرو بجنگ کلید واژه این “فتنه” یعنی “ انتخابات آزاد” آمده اند که بانظریه فروپاشی به سبک شوروی ارتباط ارگانیک دارد. آخرین آنها دوحجت الاسلام اند. یکی عبدالله حاج‌صادقی جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه که در گردهمایی بزرگ حقوقدانان بسیجی سراسر کشور می گوید: “احساس می‌کنم فتنه آینده در راهبرد کلان با فتنه‌های گذشته به ویژه فتنه 88 تشابهات زیادی دارد.”

و دیگری عبدالعلی گواهی، مسئول نمایندگی آیت الله خامنه ای در سپاه محمدرسول الله تهران. او اعلام می کند: “از ۱۵ فروردین شاهد یکسری مسائل در درون کشور بخاطر این جریان خواهیم بود.”

در بخش مقابل، نیروهای سیاسی هستند که برای ممانعت از ایجاد کمترین شانس برای حضور یک “گورباچف” یا” یلتسین” ایرانی حذف شده اند و با همه تلاش کمترین روزن برای حضور در صحنه عملی سیاسی نمی یابند.

محمد خاتمی، می گوید: “وضع کنونی را خیلی بد می‌دانم. فکر می‌کنم مساله تحریم‌ها و مشکلاتی که هست، یا ایران را به تسلیم وا دارد یا خود به خود مثل شمعی که آب می‌شود از بین برود و این خطر بسیار بزرگی است. از هرج و مرج تا تجزیه مسائلی است که می‌تواند ایران را تهدید کند.به همین دلیل ما نه اصلا می‌توانیم تصور کنیم با حمله خارجی و دخالت بیگانه که هیچ منافع ما را نمی‌خواهد ایران شکل دیگری را پیدا کند، نه به صورت‌های دیگر به عنوان فروپاشی و از بین رفتن. آدم احساس می‌کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود! امروز تا صحبت از انتخابات آزاد می‌شود حمله می کنند! ما می‌گوئیم انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود.”

اکبر هاشمی رفسنجانی که باز هم در مرکز حملات بیسابقه ای قرار می گیرد، سخنانی را که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط آیت الله خمینی و پایان جنگ با عراق، در جمع فرماندهان سپاه ایراد کرده و تا کنون منتشر نشده بود، روی وب سایت خود قرار می دهد. بسیاری از ناظران، مخاطب این سخنان را علی خامنه ای می دانند: “انقلابی گری کلّه شقی متحجرانه نیست، تحول پذیری منطقی است. انسان انقلابی مقتدر است امّا جمود ندارد، تعصب ندارد. وقتی حق را تشخیص داد ـ– حتی خلاف نظرش-ـ در مقابل حق خاضع است و می پذیرد.”

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدارهای این هفته خود می گوید: “دموکراسی «سرنوشت قطعی جوامع امروزی، تجربه صحیح بشری» است و احزاب و انتخابات دو مولفه جامعه دموکراتیک اند. امروزه اداره جامعه بدون تحزب غیرممکن است و اگر کسی ادعا کند که می‌توان بدون حزب، تشکل و برنامه جمعی جامعه را اداره کرد، سخنی گزاف و از سر بی‌تدبیری زده است.”

عبدالرضا داوری، در سخنان خود علیه انتخابا ت آزاد، هاشمی رفسنجانی را مستقیما به این پروژه پیوند می زند: “طی سه ماه گذشته در سخنان منعکس شده یکی مسئولان عالی نظام بیش از ۷۴۲ بار از واژه انتخابات آزاد استفاده شده است.”

بهمن ماه دیگر آغاز شده است. قدر تهای جهانی که بر اثر سیاست های نابخردانه “نظام” دندان تیز کرده اند، منتظرند تا سیب سرخ ایران که نصیب دست چلاق “طالبان شیعه” شده است، بگندد و فرو بیافتد. فرزندان ایران گرد شعار “انتخابات آزاد” گرد می آیند تاسیب سرخ وطن به دامان هزار رنگ آزادی در غلتد.

دراین فضا، دو شاعر نامدار ایران، از سیب و عشق می گویند تا شاید بتوان بر وحشت آب شدن ایران، غلبه کرد.

سیب

حمید مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

 

سیب

 فروغ فرخ زاد

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت