وقتی تلفنم شنود می شود، ناراحت نمی شوم

نویسنده

» میشائیل هنکه در مصاحبه با تسایت:

میشائیل هانکه ۱۷ سال در بوندس لیگا کمک مربی بود. او اکنون در ایران کار می کند. او در مصاحبه با تسایت به سؤالاتی درخصوص مسایل مربوط به ایران پاسخ گفته است.

 

آقای هنکه شما در ورزش فوتبال به عنوان شخصیتی تحلیلگر و منطقی شناخته شده اید. می شود قدری در مورد ماجراجویی جدیدتان برای ما بگویید؟

من همیشه به دنبال پیشرفت بوده و رابطه خوبی با مؤسسات آکادمیک داشته ام. شاید از بعضی لحاظ سنت گرا باشم. من تاکنون تنها در باشگاه های آلمانی کار کرده ام. ایران برای من به واقع به مانند یک ماجراجویی است.

 

آیا خاطرتان هست در زمان اولین پروازتان به سوی تهران چه مسایلی ذهن تان را مشغول کرده بود؟

سعی می کردم تجسم کنم ایران چه چیزهایی خوبی دارد. و باید صادقانه بگویم که بیشتر به فکر فوتبال این کشور بودم تا مسایل داخلی و شرایط زندگی در آن. مثلاً فکر می کردم چطور باید زندگی کنم و چه باید بخورم.

 

مهم ترین نگرانی هایتان چه بود؟

از نظر شخصی، یکی از نگرانی هایم این بود که آیا می توانم آزادانه در تهران بگردم یا اینکه باید تحت نظارت دائم باشم. از نظر ورزشی، اینکه آیا فوتبال در ایران از بالا تأثیر می گیرد. آیا با تدبیر و برنامه ریزی پیش می رود؟ بوندس لیگای آلمان یکی از بهترین لیگ های جهان است. من در بورسیا دورتموند، بایرن مونیخ، کایزرس لاترن و کلن کار کرده ام. همان طور که می دانید فوتبال در این شهرها بسیار زنده و پویاست. زمانی که به تهران رسیدم، خیلی کنجکاو بودم ببینم آیا اینجا هم همان طور است.

 

و برداشت تان از چند ماه فعالیت در کار جدید چیست؟

من این احساس را دارم که فوتبال نقش مهمی در زندگی مردم ایفا می کند. فرهنگ طرفداران در استادیوم ها واقعی است. هیچ کس بخاطر کسب پول پرچمی را به اهتزاز درنمی آورد. در یک دربی ۱۰۰ هزار تماشاگر به استادیوم می آیند. البته این تعداد زمانی که بازی میان دو باشگاه بزرگ نباشد، بسیار کاهش می یابد. ولی مسلماً در شهرهای کوچک مردم درگیر مسایل دیگری هستند.

 

بسیاری معتقدند که فوتبال در ایران تنها یک سرگرمی است؟

من نظری کاملاً متفاوت دارم. من در استادیوم هیچ ارتباط مستقیمی با مردم ندارم، ولی مثلاً با مدیر باشگاه بسیار صحبت کرده ام. او می گوید: “اگر زنان می توانستند به استادیوم ها بیایند، بی شک ۲۰۰ هزار تماشاگر می آمد.” ظاهراً دختران و زنانی هستند که با لباس مردانه به تماشای مسابقات می آیند. در سفارت ایران زنان و مردانی را دیدم که نام بازیکنان ایرانی و مربیان را می دانند. ۸ روزنامه هستند که به طور روزانه گزارش فوتبال می دهند. به همین دلیل خیلی زود متوجه می شوید که فوتبال در ایران دارای یک فرهنگ است، حتی اگر دو باشگاه بزرگ استقلال و پرسپولیس بودجه خود را ازسوی دولت بگیرند.

 

آیا کار شما در استقلال از بیرون تحت نظارت است؟

من در کارم به عنوان مربی آزادم و تحت نظارت نیستم. کارم بسیار زیاد است، چون باید هم کار مربیگری و هم مشاور ورزشی را انجام دهم.

 

در مسابقات یک مربی ایرانی هم در کنار شماست. چطور با یکدیگر ارتباط برقرار می کنید؟

من یک مترجم ایرانی-آلمانی دارم که بیش از ۲۰ سال در کلن زندگی کرده است. به علاوه، ما با فریدون زندی هم برای این فصل قرارداد بسته ایم. من او را از زمان کایزرس لاترن می شناسم.

 

آیا شما سازماندهی و سخت گیری خود را که از خصوصیات آلمانی هاست حفظ کرده اید؟

مشکل فوتبال ایران و جامعه ایران در سازماندهی است. به عنوان مثال سر وقت آمدن. در نهایت هم ترافیک تهران را بهانه می کنند. 

 

آیا مشکلات دیگری نیز وجود دارد؟ مانند نبود آزادی بیان و آزادی اطلاع رسانی. آیا مردم از این مسأله رنج می برند؟

ابتدا به من گفتند که تلفنم شنود می شود، ولی من مشکلی از این لحاظ ندارم، چون حرف محرمانه ای ندارم. من می توانم به آلمان فاکس بفرستم، اینترنت هم دارم. برخی از سایت ها که مثلا تصاویر برهنه از زنان نشان می دهد، فیلتر شده اند، ولی من بدون اینها هم می توانم زندگی کنم.

منبع: تسایت، ۱۳ دسامبر