هنری سولوسکی
هفته گذشته و در آستانه مذاکرات ایران با گروه کشورهای 5+1 در بغداد، گفته شد که باراک اوباما، رئیس جهمورآمریکا موافقت کرده است که ایران به غنی سازی 5 درصدی اورانیوم، که قابل استفاده در سلاح هسته ای نیست، ادامه دهد. این امتیاز که به رسانه ها درز کرد در هیچ جا مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. این امتیاز نه تنها به تهران اجازه می دهد که به راه خود ادامه دهد و هر زمان که بخواهد به تولید سلاح هسته ای بپردازد، بلکه همچنین به تمام همسایگان ایران اجازه می دهد که درخواست ماشبهی را برای «حق» غنی سازی مطرح کنند. در این حال کنگره که در حال تدوین قوانین محدود کردن سلاح های هسته ای است، باید مشغول کار شود.
ولی آیا موضع ریئس جمهور تا این اندازه نامناسب است؟ مدافعان او می گویند راه حل 5 درصدی او صرفا مصلحت گرایانه است. قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل از تهران خواست غنی سازی را متوقف کند. ولی خواست توقف غنی سازی مغایر حق ایران برای غنی سازی اورانیوم تحت پیمان ان پی تی است. مدافعان اوباما همچنین می گویند ایران می باید سایت های نظامی خود را برای بازرسی در دسترس قرار دهد و همچنین بیشترین مزیان اورانیوم غنی شده خود را به کشور ثالثی ارسال کند. ایران از هم اکنون از این خواسته ها شانه خالی کرده است. به نظر آنان این پیشنهاد رئیس جمهور به آژانس بین المللی انرژی هسته ای این امکان را می دهد که جلوی حرکت برنامه هسته ای ایران را به سوی تولید سلاح هسته ای بگیرد.
این استدلال چه مشکلی دارد؟
اول آنکه در پیمان ان پی تی نامی از تولید سوخت هسته ای برده نشده؛ و از آن کمتر در باره حق چنین تولیدی. آنچه در این پیمان آمده حق توسعه و تولید “انرژی صلح آمیز هسته ای” است. از این دیدگاه رسیدن به فاصله ای چند هفته ای از دست یابی به بمب هسته ای از طریق سوخت هسته ای - بخصوص که این کاربه روشی بسیار غیر اقتصادی و از نظر فنی غیر ضروری برای تولید انرژی انجام می شود - چیزی است که مغایر پیمان خواهد بود.
ثانیا، حتی اگر آژانس هسته ای ادعا کند که می تواند جلوی ایران را در حرکت به سوی تسلیحاتی شده برنامه هسته اش بگیرد، باز هم باید گفت نمی تواند این کار را انجام دهد.
اگر آژانس چنین کاری را می توانست انجام دهد مساله به اینجا نمی کشید. اگر تهران درگذشته در این زمینه فریبکاری کرده است، باز هم به این کار دست خواهد زد و آنگاه باید در انتطار معجزه آژانس باشیم.
متاسفانه آژانس هسته ای این یک کار را نمی تواند انجام دهد. سوابق آژانس در دو دهه اخیر نشان داده است که این آژانس قادر به کشف انحرافات از پیمان های منع گسترش سلاح هسته است نیست. ساخت تاسیسات هسته ای سوریه و ساختمان تاسیسات غنی سازی نطنز برای سال ها از دید آژانس پنهان مانده بود.
ثالثا آنکه اگر ایران پیشنهاد اوباما را بپذیرد، آنگاه آزاد خواهد بود هر تعداد سانتریفوژ که مایل است مستقر ساخته و با خیالی آسوده مواد غنی شده بیشتری ذخیره سازد تا راحت تر بتواند به مقادیر به مراتب بیشتری سلاح هسته ای دست یابد. در واقع محدودکردن ایران به غنی سازی در حد 5 درصد در واقع به معنی عدم محدودیت ایران است.
مسائل یاد شده تنها بعد فنی موضوع هستند. ایران با کشورهای عربی و اسرائیل دشمن است و از سرکوبگران و تروریست ها در سوریه، لبنان، غزه، کرانه غربی، لیبی و خلیج فارس پشتیبانی می کند. تمام این موارد با نزدیک تر شدن ایران به بمب هسته ای وخیم تر می شود.از سوی دیگر ما با غیر هسته ای نگاه داشتن ایران نمی توانیم بر مسائل یاد شده فائق آئیم. مساله در اینجا ملاهای ایران هستند و تنها راه، خلاصی از آن هاست. اگر آمریکا و دوستان آن اگر در زمینه تغییراتی در ایران و کشورهای سوریه، لبنان، غزه و غیره داشتند، سیاست های آنان بهتر می توانست پذیرفته شود. ولی این کار تنها در صورتی عملی است که واشنگتن و دوستان آن در عین حال که با ملایان کنار می آیند، همواره مشخص کنند که رژیم آنها نامشروع است؛ سیاستی که آمریکا در دوران جنگ سرد با شوروی در پیش گرفته بود.
از این نقطه به بعد باید پیشنهاد اوباما در مذاکرات هسته ای را پذیرفت. هرچند این سیاست قابل انتقاد است ولی اکنون دیگر به روش غالب دیپلماسی بدل شده است. اکنون مساله ظریف آن است که ما به شرایط بدتر تن ندهیم و بسته شدن سایت فردو و بازرسی از پارچین را در دستور کار نگاه داریم و مطمئن شویم که دیپلمات های ما به خواست ایران مبنی بر عدم حمایت غرب از مخالفان دولت ایران توجهی نخواهند کرد.
اگر ما بر سر این مواضع ایستادگی کنیم، به احتمال زیاد ایران مخالفت خواهد کرد.
در این صورت آمریکا باید اعلام کند که رد کردن پیشنهاد عدم گسترش سلاح های هسته ای از سوی تهران نقطه ای است که از آن به بعد آمریکا هر چه در توان دارد، با همکاری سایر کشورها انجام خواهد داد تا ادامه تولید سوخت هسته ای را متوقف سازد. این به معنی جلوبردن برنامه عدم گسترش سلاح هسته ای است که از طریق همکاری آمریکا در تولید انرژی هسته ای غیر نظامی دنبال می شود، اقدامی که در توافق هسته ای واشنگتن و امارات متحده عربی انجام شده است.
این به معنی آن است که دریافت کنندگان همکاری آمریکا در زمینه انرژی هسته ای غیر نظامی کلیه تاسیسات خود را برای بازرسی های دائمی گشوده نگاه می دارند و به پروتکل الحاقیه می پیوندند.
کاخ سفید اکنون در حال بررسی این سیاست است. در صورت عدم پذیرش تهران قدم بعدی پیگیری این سیاست خواهد بود. در این زمینه تصویب کنگره آمریکا نیز ضروری خواهد بود.
منبع : نشنال ریویو – 13 مه