حجت الاسلام سیدحسن خمینی طی سخنانی از تحریف افکار و اعمال آیت الله روح الله خمینی ابراز نگرانی کرد. او که در جریان برگزاری مراسمی در دانشگاه آزاد سخن می گفت، تاکید کرد: “ متأسفانه امروز اینگونه است که اگر نفع افراد در یک تحریف بود، در قبال آن سکوت می کنند و اگر ضرری به آنها وارد می کند حرف می زنند و اعتراض می کنند و اگر خاطره ای به نفع شان بود سکوت اختیار کرده و در غیر این صورت معترض می شوند.” او اضافه کرد: “امروز گروهی اینگونه بحث می کند که انگار در مکتب امام مردمی نقشی ندارند و گروهی دیگر به گونه ای بحث می کنند که گویی اسلامیت توسط امام کنار گذاشته شده است؛ خیر! همان امامی که می گوید میزان رأی ملت است، نظریه ولایت فقیه را هم مطرح می کند و همان امامی که قید «مطلقه» را برای ولایت فقیه ذکر کرد، در فلسفه سیاسی و ذهنی اش بالاترین نقش و جایگاه را به مردم می دهد.”
سیدحسن خمینی همچنین کنایه زد: “کسانی هستند که وقتی طرفداری از امام نان نداشت و شکنجه و زندان و اعدام داشت، یار ایشان بودند. در حالی که خیلی ها بعدا به سفره آماده رسیدند و شدیدا طرفدار امام شدند و الان کاتولیک تر از پاپ شده اند.”
همزمان با کنایه های سیدحسن خمینی به کسانی که در کنار “سفره آماده” نشسته اند، سایت رسمی اکبر هاشمی رفسنجانی هم خبر داد که وی در جلسه ملاقات با خانواده آیت الله قدوسی، با ذکر خاطراتی از دوره پیش از پیروزی انقلاب، از قهر ده ساله سیدعلی خامنه ای با فردی خاص خبر داده است. در گزارش این سایت از خاطره هاشمی آمده است: “خاطره تلخش امّا از روحانیت کم فروش است. نام شخصیتی را هم می برد در مصداقش– که البته من نمی نویسم!- ،شخصیتی که این روزها خیلی از اسلام و انقلاب می گوید. از امام می گوید. ولی در سال 48 در اوج غربت امام گفت : من دیگر مبارزه نمی کنم. مبارزه حرام است!. می خواهم کار علمی و فرهنگی کنم. هاشمی می گوید از کم فروشی این آقا، کار بجایی رسید که رهبری 10 سال –تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند. هاشمی می گوید اینها خون به دل امام کردند، شاید از همین روست که هاشمی عنوان علامه را فقط برای شخصیتی مثل آیت الله طباطبایی می برد و بس.”
سایت انتخاب که از رسانه های نزدیک به هاشمی رفسنجانی محسوب می شود، متن خاطره هاشمی را دقیق تر منتشر کرد: “دو نفری – به اتفاق حضرت آیت الله خامنه ای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم. برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من این مبارزه را حرام می دانم!، به جامعه مدرسین هم گفته ام، مبارزه با شاه حرام است! حضرت آیت الله خامنه ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه ای که مجاهدین و چپی ها در آن باشند، حرام است!. آقای خامنه ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن! از کم فروشی این آقا، کار بجایی رسید که رهبری 10 سال با او قهر بودند و از سال 48 تا سال 57 با آن آقا یک کلمه هم حرف نزد.”
گرچه در اخبار منتشر شده، اشاره ای به نام فرد مورد نظر نشده است، اما مشخص بود که کنایه های هاشمی رفسنجانی چه کسی را نشانه گرفته است.
سخنان هاشمی بلافاصله واکنش منتقدان او را برانگیخت. حجت الاسلام روحانی زیارتی، رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران تاکید داشت: “اظهارات آقای هاشمی اگر درباره آیتالله مصباح بوده باشد، واقعیت ندارد چرا که درباره سابقه مبارزاتی ایشان چندین جلد کتاب نگاشته شده است و حتی اسناد زیادی از سوی ساواک درباره آقای مصباح منتشر شده است.” او اضافه کرد: “یکی از اختلافات آقای مصباح و هاشمی درباره سازمان مجاهدین یا همان سازمان منافقین بود؛ آیتالله مصباح بنا به بصیرتی که داشتند، حمایت ازسازمان مجاهدین(منافقین) را حرام میدانستند اما آقای هاشمی در برههای برخلاف نظر آقای مصباح بعضاً از این گروه حمایت میکرد. لذا آقای مصباح حمایت از این سازمان را حرام میدانست نه مبارزه با شاه را.”
همزمان سایت رجا نیوز وابسته به جبهه پایداری نیز به اظهارات هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد. این سایت نوشته بود: “ ظاهرا کهولت سن آقای هاشمی رفسنجانی که سال گذشته موجب رد صلاحیت ایشان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری شد، بر موضوع بازگو کردن خاطرات هم تاثیر گذاشته، چرا که روایت واقعی و کامل این خاطره گویای حقایقی جالب توجه و شنیدنی است.”
دفتر مصباح یزدی نیز با انتشار اطلاعیه ای روایتی متفاوت از همان دیدار را از قول مصباح یزدی نقل کرد: “پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند. ایشان در سخنهایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبهای هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟ ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و… را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم.”
دفتر مصباح یزدی این سخنان را “بخشی از گفتوگوی منتشر نشده وی” با عسگراولادی در تاریخ 11/8/1390 دانسته است.
هاشمی چندی پیش هم گفته بود: “یکی از موانع، داخلی است که فرصت طلب ها و آنهایی که «جدیدالاسلام» هستند نسبت به انقلاب زیاده خواهی می کنند و خب آن انقلابیون اصلی که در موقعی که هیچ کس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند می آمدند، میدان و زندان ها را پر کرده بودند، الان اکثر آنها را از میدان بیرون کرده اند.”
رقابت هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی در صحنه سیاسی ایران دیگر چیزی پنهان نیست. گفته می شود که جدال اصلی بر سر سرنوشت آینده کرسی رهبری در حکومت ایران است. چند سال پیش وقتی که هاشمی رفسنجانی پیشنهاد تشکیل شورای فتوای فقهی را داد و احتمال احیای شورای رهبری مطرح شد، آیت الله مصباح یزدی گفته بود: “نمی خواهم کسی را متهم کنم ولی انسان احتمال می دهد که در پشت مطرح کردن مساله شورای رهبری، دست ناصالحی برای تضعیف حکومت و ولایت فقیه در کار می باشد.” او تاکید داشت: “این طرح ممکن است طرحی شیطانی باشد تا کسی که می داند رهبر نمی شود، فکر کند اگر شورایی باشد در آن شورا حضور پیدا خواهد کرد.” مصباح یزدی معتقد بود: “حاکمیت یک فرد پیوسته مورد قبول بوده است و در سیره عقلا و متشرعین، مردم در اجرای حکومت همیشه به فرد مراجعه می کرده اند نه به گروه.” بعدها مشخص شد که در محافل خصوصی وابسته به آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری از او به عنوان قائم مقام رهبر نام می برند.
آینده رهبری در ایران به مهمترین چالش سیاسی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. به نظر می رسد که جنگ سرد هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از مهمترین بازیگران قدرت با مصباح یزدی و هواداران او برای تسخیر چنین جایگاهی است که شدت گرفته است.