تراژدی بی پایان تبعیض علیه زنان

آزاده دواچی
آزاده دواچی

دوران انقلاب مشروطیت به این سو که به تدریج با تلاش جانفرسای جمعی از زنان ایرانی همچون صدیقه دولت آبادی، برای اولین بار خدمات تحصیلی به شکل “مدارس نوین دخترانه” شکل گرفت، همواره بخش اعظمی از جامعه پدرسالار کشورمان در مورد این امر موضع می گرفتند و با تحصیل زنان علناَ به مخالفت می پرداختند. از همان زمان بسیاری از سنت های موجود در جامعه ی ایرانی که عجین شده با بافت مذهبی جامعه ی آن روزگار بود و از سوی برخی از علمای مذهبی ـ از راه هایی مانند صدور فتوا ـ هم حمایت می شد، تحصیل برای زنان را ننگ به حساب می آورد. بسیاری از خانواده های مذهبی از اینکه زنی باسواد داشته باشند در هراس بودند. با این حال بعد از چند دهه مبارزات زنان و مردان برابری خواه با هدف روشنگری در حوزه ی آموزش زنان، در نهایت، موفق شدند بعد از ایستادگی در برابر سنت های موجود و به رغم مخالفت های برخی از روحانیون سخت گیر، برای نخستین بار در دوران رضاشاه پهلوی به دانشگاه راه یابند. اما این تنها آغاز راه پر پیچ و خم آنان بود چرا که حتی در سال های بعد از انقلاب که بسیاری از زنان توانسته بودند به دانشگاه راه یابند و مدارج عالی علمی و دانشگاهی را طی کنند و به حد متعالی از تحصیل در سطح برابر با مردان جامعه برسند، هنوز مشکلات دست و پاگیر (این بار از سوی قوانین تبعیض آمیز) علیه آنان تحمیل می شد که در نهایت، حرکت رو به جلو آن ها را کند می کرد.

 از سوی دیگر، بسیاری از زنان در خانواده های مذهبی و سنتی زندگی می کردند و در نتیجه باید با چالش از سوی پدران و یا برادران خود نیز کنار می آمدند. با وجود موانع بسیاری که برای تحصیل زنان جه از سوی جامعه سنتی، چه مذهب و خانواده (و چه عدم حمایت حکومت اسلامی در ایران بعد از انقلاب)، وجود داشته است اما زنان همچنان در زمینه تحصیل، پیشتازی کرده اند تا اینکه حضور زنان بعد از انقلاب در دانشگاه های ایران رشد چشمگیری کرده است به طوری که در چند سال گذشته تعداد دانشجویان و متقاضیان دختر برای ورود به دانشگاه ها چند برابر پسران افزایش یافته است. رتبه های نخست کنکور نیز چند سالی است که در دست زنان است. علاوه بر این، در طول چند سال گذشته شاهد رشد چشمگیر حضور زنان در مقاطع بالای تحصیلی بوده ایم به گونه ای که در بسیاری از خانواده ها رفته رفته سطح تحصیل زنان از مردان، سبقت گرفته است.

 انگیزه و شور بی بدیل زنان برای تغییر قوانین تبعیض‌‌گستر، و مقاومت در برابرسنت های تبعیض آمیز جامعه ی مردسالار، و همینطور امید برای تغییر در بنیان خانواده ی ایرانی از طریق تحصیل و کسب جایگاه متعالی در جامعه ؛ یکی از قویترین محرکه ها و انگیزه های مشروع برای ادامه ی تحصیل بسیاری از زنان در طول چند دهه ی اخیر بوده است. با به ثمر رسیدن چندین سال تلاش فعالان حقوق زن (برای رساندن وضعیت تحصیلی زنان به جایگاهی برابر) و با در نظر گرفتن اینکه زنان برای رسیدن به جایگاه امروزی در تحصیل، با مشکلات و موانع زیادی جنگیده اند و همچنین با وجود حضور قوانین تبعیض آمیز در ایران بعد از انقلاب (به خصوص رشد زنان در تحصیل علی رغم حضور این قوانین)، در چند سال اخیر این حضور پُر صلابت نه تنها به عنوان امری مثبت از جانب قانون گذاران و دولتمردان تلقی نشده، بلکه بر عکس، مدام به عنوان یکی از دست آویزها برای سرکوب زنان و راندن آنها به پستوی خانه هایشان بهره برداری شده است. قانون گذران و دست اندرکاران امور تحصیلی مدام با تصویب قوانین جدید، فشار بر روی زنان به خصوص از لحاظ حجاب و غیره و همینطور با وضع قوانینی مثل بومی گزینی جنسیتی و تفکیک جنسیتی، از حضور گسترش یابنده آنان برای ورود به دانشگاه ممانعت می کنند. تا جایی که همه شاهد هستیم که در سال تحصیلی پیش رو، برخورداری از حق تحصیل برابر را از زنان سلب کرده اند.

 قوانین تبعیض آمیز تحصیلی (با وجود مخالفت های بیشماری که با آن شده است) هنوز و هر سال با ارائه ی دفترچه های کنکور شکلی تازه می گیرد. در تازه ترین دسته بندی ها در حالی که با وجود همه ی سهمیه بندی های جنسیتی بازهم زنان در میان نفرات برتر کنکور امسال، جایگاه شاخصی کسب کرده اند. اما بسیاری از دانشگاه ها از پذیرش دانشجویان زن در بعضی از رشته هایشان خود داری کرده اند. این رقم به بیش از 60 دانشگاه در کشور می رسد که به گزارش سایت دانشجو نیوز1 حتی برای سهیه بندی جنسیتی باهم رقابت هم می کنند! بسیاری از رشته ها تک جنسیتی شده اند برای مثال در دانشگاه تهران درگروه آزمایشی علوم تجربی در رشته مهندسی منابع طبیعی، جنگل داری (پردیس کشاورزی و منابع طبیعی در کرج) تنها دانشجوی مرد می پذیرد. درگروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی، در رشته مهندسی معدن فقط داوطلبان مرد را می پذیرد. یا در دانشگاه شهید باهنر کرمان درگروه آزمایشی علوم انسانی تنها در رشته کتابداری و اطلاع رسانی اقدام به پذیرش تک جنسیتی داوطلبان زن می کند. درگروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی نیز در رشته های معدن و مکانیک ماشین کشاورزی تنها داوطلب مرد را می پذیرد. درگروه آزمایشی علوم تجربی در رشته زمین شناسی فقط مردان و در کتابداری و اطلاع رسانی تنها زنان مجاز به انتخاب رشته هستند.

 این نوع گزینش تک جنستی در دفترجه های امسال کنکور همه را شگفت زده کرده است، در بسیاری از رشته ها به خصوص رشته های فنی، زنان کمتر از مردان پذیرفته می شوند. بسیاری دیگر از رشته ها تنها زنان را می پذیرند. مشخص نیست اینگونه گزینش جنسیتی بر چه مبنایی استوار بوده است و چرا در بعضی از رشته ها تنها زنان پذیرفته می شوند، و در بعضی از رشته ها تنها مردان. آیا این گزینش بر مبنای اولویت خاصی بوده است یا انگیزه های سیاسی و ایدئولوژیک، پشت آن نهفته است؟ در هر صورت با نگاه کلی به جدول ارائه شده2 توسط سایت دانشجو نیوز و گزارشی که توسط این سایت در مورد درصد تفکیک جنسیتی ارائه شده است می توان نتیجه گرفت که درصد قبولی مردان در اکثر رشته ها در دانشگاه های کشور بیشتر از زنان است، حال آنکه طبق آخرین آمار، میزان زنان شرکت کننده در آزمون ورودی دانشگاه بیشتر از مردان است.

 نگاهی چند به آمار و ارقام در مورد تفکیک جنسیتی حاکی از تلاش بی وقفه مسئولان دولتی و قانون گذاران برای حذف حداکثری زنان از دانشگاه هاست. زنانی که تا به امروز بعد از نیم قرن تلاش برای رسیدن به “حق برابر تحصیل” توانسته اند جایگاه برابری را با مردان کسب کنند این چنین پاداش می گیرند. اما دلیل تفکیک جنسیتی و تبعیض علیه زنان در دانشگاه های ایران نشان از چیست؟

 از سوی دیگر با وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی، بسیاری از زنان در خانواده های ایرانی به عنوان بازوی برابر در کنار همسران خود مشغول به کارند. در چنین وضعیت سخت معیشتی، بسیاری از خانواده ها نیاز دارند تا هر دو عضو خانواده کار کنند اما زمانی که تنها امکان تحصیل برای زنان در بعضی از رشته ها وجود دارد چگونه زنان می توانند به دستیبابی به موقعیت های شغلی برابر در جامعه امیدوار باشند. می توان گفت اینگونه تک جنسیتی کردن دانشگاه ها به نوعی به کلیشه کردن مشاغل مختلف در جامعه نیز دامن می زند و یافتن کار و فرصت های شغلی برای بسیاری از زنان سرپرست خانواده را هم با مشکل مواجه می کند.

 از این گذشته، بسیاری از دختران که با تلاش شبانه روزی و پرداخت هزینه های مادی بسیار، در تلاشند تا در آزمون ورودی پذیرفته شوند و یا آن دسته از دخترانی که از شهرهای کوچکتر در صدد کسب تجربه در شهرهای بزرگ و تحصیل در رشته ی مورد علاقه شان هستند، آیا تک جنسیتی کردن دانشگاه ها و ممانعت از ورود زنان به بسیاری از رشته ها به عنوان عاملی برا ی متوقف کردن زنان در عرصه های آموزشی نیست؟ متاسفانه قانون گذاران و دولت‌‌مردان بدون در نظر گرفتن شرایط جدید جامعه ی امروزی و میل و تقاضای بسیاری از زنان برای تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی (بویژه نیاز جامعه مدرن به ایجاد فرصت های برابر شغلی برای زنان و مردان)، تنها با تحمیل این چنین قوانین تبعیض آمیزی، بیشتر مانع برای زنان ایجاد می کنند و انگیزه ی پیشرفت و حرکت رو به رشد آنها را در اکثر خانواده های ایرانی، از میان می برند.

 تک جنسیتی کردن دانشگاه ها اساسا چه معنایی می تواند داشته باشد آن هم در یک سری از رشته های خاص وقتی که زنان نشان داده اند که در هیچ حوزه ی تحصیلی با مردان تفاوتی ندارند و می توانند به بالاترین رده های آموزشی و تخصصی هم برسند. اما این تنها آغاز یک تراژدی است، وقتی که بسیاری از دختران جوان که نمی توانند در رشته ی مورد علاقه شان درس بخوانند و چه بسا بسیاری که توانایی مالی داشته باشند محبور به ترک اجباری وطن و تحصیل در دانشگاه های خارج از ایران برای رشته های مورد علاقه شان می شوند و آنهایی که توانایی مالی ندارند تنها باید از درک استعدادهایشان چشم بپوشند و علی رغم داشتن استعداد در یک رشته ی خاص و مورد علاقه شان، در رشته ی دیگری ادامه ی تحصیل دهند که در هر دو نوع خود، طعم این تبعیض تحقیرآمیز را حس خواهند کرد.

 به نظر می رسد که این گونه رویکردها تنها هدفش حذف زنان از رشته های فعال و کاربردی و گوشه نشین کردن آنها به بهانه ی تک جنسیتی کردن دانشگاه ها باشد. اما این سیاست ها در عین حال، همزمان با اتخاذ سیاست های دیگر همراه است که به تازگی به صورت علنی ازسوی بالاترین مقامات کشور و دولت اعلام شده است. چند ی پیش آیت الله خامنه ای بر ازدیاد فرزند و همینطور خانم دستجردی بر ازدیاد فرزند و رشد جمعیت تاکید کرده اند. به نظر می رسد که اینگونه برنامه ها در تاثیرگذاری بر یکدیگر و در همپوشانی با هم، برای به بار آوردن زنانی باشد که تنها در “گوشه خانه» معنی پیدا می کنند و پذیرش تک جنسیتی در دانشگاه نیز مهر تاکیدی بر همین سیاست، یعنی سیاست حذف زنان از سطح فعالیت های اجتماعی است. سیاستی که می خواهد زنان را در اکثر زمینه های علمی، کم رنگ ببیند، تابوهای شکسته شده علیه زنان را به سنت های قدیمی باز گرداند و باورها و انگاره های مذهبی و کلیشه ای علیه زنان را در خانواده ها و در سطح لایه های اجتماعی پر رنگ نماید. انگار که قانون گذاران که این چنین قانون های را می گذارند در تلاشند تا کشور ما دوباره به زمان قبل از مشروطه باز گردد!“ 

تبعیض علیه زنان در رشته های دانشگاهی آغاز یک داستان دیگر تبعیض جنسیتی در ایران در بخش آموزشی است که نهایتا تاثیر آن به سایر بخش ها سرایت خواهد کرد. بخشی که فعالان حقوق زنان برای رساندن صدای حق خواهانه شان و با هدف بیدار کردن وجدان خاموش شهروندان ایرانی، سالهای متمادی تلاش کرده اند. آنان به همراه دیگر خواهران شان در سراسر ایران در برابر انواع فشارهای سنتی و مذهبی و حتی در بعضی از موارد در برابر خانواده هایشان ایستاده اند تا مسیر عادلانه و برابر را در تحصیل طی کنند و بتوانند به فرصت های شغلی و اجتماعی برابر با مردان برسند.

 با این حال می توان گفت که تک جنسیتی کردن دانشگاه ها و حذف زنان از اکثر رشته های آموزشی با هر هدفی که صورت گرفته باشد با شرایط جدید جامعه ی ایرانی به هیچ وجه سازگار نیست. اکنون زنان ایران در بسیاری از مقاطع تحصیلی و درتمامی رشته ها (حتی رشته هایی که درعرف، بیشتر در دست مردان بوده اند)، خوشبختانه حضور چشمگیری داشته و دارند، و این امر، نشان از عزم و علاقه ی آنان برای بالا بردن میزان آگاهی و منزلت اجتماعی، و نیز افزایش مشارکت شان در امر تحصیل و کسب مدارج عالی برای بهبود وضعیت شان در جامعه ی ایرانی است. قوانینی که در برابر این عزم راستین، می ایستند یا ناشی از عناد قانون گزاران با حضور زنان در محیط های آموزشی و در کل اجتماع است و یا از بالا رفتن سطح آگاهی و مشارکت زنان ـ که می تواند نظم مردسالار حاکم را برهم زند ـ می هراسند، به همین دلیل مدام در برابر این حضور می ایستد. با این حال تداوم روند این تفکیک ها، خواه ناخواه جامعه را با چالش های بیشتری مواجه خواهد کرد. تخریب و تزلزل در موقعیت های اقتصادی، علمی، شغلی، و آینده ی نیمی از جمعیت کشور، می تواند در حیات و سلامت کل جامعه، نقش مهمی داشته باشد. ناگفته پیداست که چنین روند معکوسی، به نفع هیچ کس نخواهد بود.

 

پی نوشت

1-      لینک

2-      لینک

 منبع: مدرسه فمینیستی