واشنگتن و ریاض در برابر ایران

نویسنده

» تحلیل واشنگتن تایمز در باره مهار برنامه هسته ای

بنجامین را

از میان کلیه سرخط های خبری روزهای اخیر شاید یک اشاره کوتاه به همکاری هسته ای آمریکا و عربستان سعودی از همه جالب تر باشد. هرچند این مطلب هنوز به عناوین بزرگ تبدیل نشده است ولی مسلما به زودی به یکی از مسائل اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد.

برنامه هسته ای عربستان سعودی، ماندد نمونه ایران یک برنامه «غیر نظامی» هسته ای است، هرچند مرز میان برنامه غیر نظامی و نظامی این روزها مبهم تر شده است.

اگر دولت اوباما در مورد همکاری هسته ای با عربستان جدی باشد احتمالا از دو طرف مورد فشار قرار خواهد گرفت. سعودی ها هم درست به اندازه ایران آمریکائیان را نگران می کنند. همکاری آنها با تروریست ها و پناه دادن به اسامه بن لادن، نفرت آنها از اسرائیل و سیاست داخلی سرکوبگرانه همه از عوامل این نگرانی است.

شاید دفاع از همکاری آمریکا در برنامه «غیر نظامی» عربستان سعودی کمی تعجب برانگیز باشد ولی این کاری است که در این مقاله می خواهیم انجام دهیم.

ابتدا باید بگوئیم این بحث با این فرض انجام می شود که تلاش های هسته ای ایران برای ایجاد توان تولید بمب هسته ای صورت می گیرد و اینکه این امر بر خلاف منافع آمریکا بوده و باید به هر قیمت جلوی آن گرفته شود.

آنها که تصور می کنند تهدید ایران جدی است در اینجا با فهرستی از ابزار های موجود برای مقابله با آن روبرو خواهند بود.  

تا کنون سیاست های آمریکا در قبال ایران تدریجی بوده است و از تحریم های ساده تا تحریم های فلج کننده و احتمالا اقدام نظامی را در بر می گیرد. در حال حاضر تحریم های علی ایران نه تنها توسط آمریکا بلکه توسط متحدان آمریکا و اروپا در مقیاس بی سابقه ای اعمال شده است. حتی روسیه و چین هم تا حدی در آن شریک هستند.

فرض کنیم تحریم ها موفق شود و ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. آیا موضوع در همین جا خاتمه می یابد؟ این هم مانند هر تعهد دیگر هر کشور دیگری تا زمانی به قوت خود باقی است که عواملی که باعث آن تعهد شده اند پابرجا بمانند. اگر تحریم ها باعث بازگشت ایران به پای میز مذاکره شده باشد، پس کاهش تحریم ها می تواند شروع مجدد غنی سازی و پشت کردن به تعهدات را در بر داشته باشد.

هیچ تضمینی برای اتفاق نیافتادن این امر وجود ندارد.

آیا منافع همان شش کشوری که ابتکار عمل تحریم  ها را در دست داشتند به محض برداشته شدن تحریم ها با یکدیگر تعارض پیدا نمی کند؟ اگر اختلافات آنها بالا بگیرد چه؟ و اگر ایران از این اختلافات به سود خود بهره برداری کند چه؟

 موفقیت تحریم ها تنها با همکاری همه کشورها و اتحاد آنها قابل تصور است.

اما اقدام نظامی بازدارنده چه؟

معمولا اقدام نظامی پیشگیرانه یا بازدارنده به معنی اقدام نظامی در حالتی است که حمله کشور مورد نظر قریب الوقوع باشد و برای جلوگیری از آن به آن کشور حمله نظامی شود.

این تعریف در مورد ایران صدق نمی کند. حمله بازدارند در مورد ایران به معنی عملیات مخفیانه و حمله غافلگیرانه برای نابودی فیزیکی تاسیسات هسته ای این کشور است.

مسلما چنین اقدامی بی پاسخ نمی تواند باقی بماند. حتی اگر رهبران ایران از تلافی خودداری کنند، افکار عمومی ایران عدم تلافی را نخواهد پذیرفت. تفاوت ایران با کشوری مثل سوریه و عراق در زمان صدام حسین همین است. اسرائیل در هر دو مورد فوق دست به حمله نظامی زد. در سال 1981 به تاسیسات هسته ای عراق و در سال 2007 به تاسیسات هسته ای سوریه. هیچ یک تلافی نکردند.

آمریکا و اسرائیل در مورد ایران با موضوع مشابهی روبرو نیستند. مساله رویارویی با ایران علنا مطرح شده است و تبدیل به یک مساله ملی شده است.

هرگونه حمله به تاسیسات هسته ای ایران حمله به مردم ایران تلقی می شود.

هرگونه حمله به دولت ایران حمله به مردم ایران تلقی می شود. پیش از هر عملیاتی آمریکا باید بداند که نمی تواند بخشی از ایران را از سایر بخشهای آن جدا کند.

در برابر گزینه حمله بازدارند حمله نظامی تمام عیار قرار دارد یعنی درگیری کامل و تمام عیار با نیروهای زمینی.

چنین چیزی کاملا بعید است و دولت اوباما با انتخاب گزینه خروج نیروهای آمریکا از عراق عملا احتمال این گزینه را به صفر تقلیل داده است. عراق راه طبیعی هر گونه تهاجم علیه ایران است؛ بدون حضور سنگین نیروهای نظامی تهاجم زمینی میسر نیست.

 به نظر می آید امروز مردم آمریکا که دست به گریبان مسائل متعدد هستند تحمل وارد شدن به یک جنگ دیگر را نداشته باشند. ایران هم بالطبع این مساله را بخوبی درک می کند.

تهدید ایران دو گانه است. اول اینکه این کشور در حال تلاش برای تولید بمب هسته ای است و دوم اینکه علاقه زیادی به تامین مالی و کنترل افراط گرایان خاورمیانه دارد. این دو وجه به یکدیگر مربوط هستند. اگر ایران بمب هسته ای داشته باشد قادر خواهد بود فعالیت های خود را در خاورمیانه بدون ترس گسترش دهد.

پس ظاهرا سیاست ایجاد تعادل شاید تنها راه برای مقابله با ایران باشد. سال گذشته دولت اوباما فروش 60 میلیارد دلار اسلحه به عربستان سعودی را اعلام کرد. البته این اقدام تاثیری بر برنامه هسته ای ایران نداشت.

مسلما نباید فرض کرد که تنها حرکات آمریکاست که باید تهدید ایران را مهار کند.

تنها تعادل واقعی قدرت در خاورمیانه در صورتی اتفاق می افتد که توان هسته ای ایران با توان مشابهی در یکی از همسایگان این کشور خنثی شود.

تامین جنگنده های اف-15 برای عربستان سعودی نمی تواند قدرت غنی سازی ایران راخنثی کند. غنی سازی را باید با غنی سازی پاسخ گفت. هدف آمریکا باید این باشد که در صورتی که ایران موفق به رسیدن به سلاح هسته ای شود در همان زمان همسایگان آن هم این توان را داشته باشند. این تنها در صورتی عملی است که اعراب هم توان غنی سازی را در حد ایران داشته باشند.

منبع: واشنگتن تایمز– 5  اوت