جنبش سبز همچنان زنده است

نویسنده

» مقاله تحلیلی گلف نیوز درباره روند حرکت جنبش مخالفان ایران

ده ها هزار طرفدار جنبش سبز که در 14 فوریه برای مطالبه دموکراسی به پایتخت ایران سرازیر شدند، قرار بود مدت ها پیش زمین گیر شده باشند.

رهبران جمهوری اسلامی سال گذشته را به شادمانی از سرکوب “فتنه ای” گذراندند که به گفته آنها، چیزی بیش از اقلیتی متوهم و خائن از ایرانیان وابسته به غرب نبودند. به گفته آیت الله علی خامنه ای، رهبر عالی کشور، جامعه در برابر این “میکروب ها”، “واکسینه” شده بود.

معترضان در پاسخ به فراخوان دو رهبر اصلی خود، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، برای قدردانی از آزادی خواهان مصر و تونس وارد صحنه شده بودند.

ظاهراً مسؤولان ایران که این دو رهبر را در حصر خانگی قرار داده اند، غافلگیر شده اند. معترضان که از رهگذران معمولی غیرقابل تشخیص بودند، در اجتماعات بزرگ گرد هم آمدند و پیش از آنکه نیروهای امنیتی فرصت عکس العمل پیدا کنند، اقدام به راهپیمایی توام با سکوت کردند.  

مداخله نیروهای امنیتی خشونت آمیز بود. پلیس و اعضای شبه نظامیان بسیج با استفاده از باتون و گاز اشک آور به جان معترضان افتادند. مسؤولان بعداً در کمال تعجب ادعا کردند که معترضان دست به شلیک گلوله واقعی زده اند و دو نفر از اعضای نیروهای امنیتی را کشته اند.

شاهدان عینی می گویند پلیس دست به شلیک گلوله زده و دو فرد کشته شده از معترضان بودند. با فرارسیدن غروب، خیابان ها شاهد چنان صحنه هایی بودند که از زمان اعتراضات متعاقب انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 بی سابقه بود. معترضان سطل های زباله را به آتش کشیدند و به مقابله با نیروهای امنیتی پرداختند. گزارش شده است که ده ها نفر بازداشت شده اند.

علیرغم حمام خون به راه افتاده، جنبش سبز دوباره به صحنه بازگشته است. موسوی در مواجهه با خشونت دولتی و “افراد خوش خیالی” که می نوشتند جنبش از میان رفته است، به “دستاورد بزرگی” رسید. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا برخلاف رویکرد محافظه کارانه اش در سال 2009، این بار از ایران خواست اجازه ابراز عقیده را به مردمش بدهد.

میل به دموکراسی در ایران غیرعرب، از موفقیت همسایه های عرب تأثیر پذیرفته است. اما مقایسه آنها چندان آسان نیست.

فعالان مخالف ایران علیرغم آنکه به مدت طولانی تری اعتراض کرده اند و تقریباً به مدت یک قرن در برابر دولت های سرکوبگر مبارزه کرده اند، اما در مقایسه با همتایان مصری و تونسی خود بهای بیشتری پرداخته اند و دستاورد کمتری داشته اند.

جمع زیادی از آنها زندگی خود را در خیابان ها از دست دادند و یا در فضای متعاقب انتخاب مجدد احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری در سال 2009، روانه زندان ها شده اند. در جریان سرکوب حکومتی، هزاران نفر بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفتند و نظام سیاسی خامنه ای و احمدی نژاد توانست معترضان را قلع و قمح کنند.

به نظر می رسید راهپیمایی بزرگ طرفداران رژیم در دسامبر 2009 جنبش سبز را به حاشیه رانده باشد.

حتی همین حالا هم سخت است که بگوئیم کدام گروه در ایران از حوادث شمال آفریقا سود می برد. رهبران کشور انتظار دارند دولت های عربی جدید موضع خصمانه تری را در برابر غرب اتخاذ کنند و سیاست های ضد اسرائیلی در پیش بگیرند، چیزی که با نگاه جنبش سبز تفاوت دارد. گذشته از آن، فشار غرب که ممکن است به سرعت بخشیدن تغییرات در مصر و تونس کمک کرده باشد، معنای خوشایندی برای ایران ندارد.

سرنوشت ایران عمدتاً در دست مخالفان داخلی است. کروبی و موسوی که مشکلات خاص خود را دارند، از تبیین یک برنامه بازمانده اند، چه برسد به مطالبه تغییرات اساسی در قانون اساسی کشور که خواستۀ طرفداران آنهاست.

در واقع این دو رهبر نسبت به هر زمان دیگری از سال 2009 تا کنون، آسیب پذیرتر شده اند. افراط گرایان مجلس به دلیل آنچه از سوی رئیس مجلس، نقش آنها در “جنبش کاذب و توهم انگیز همراستا با اهداف آمریکا و صهیونیسم” خوانده شده است، خواستار اعدام این دو رهبر شده اند.

ممکن است وقایع اخیر آغازی تازه برای جنبش سبز و یا پیش قراول اتفاقاتی از آینده دور باشد. مراسم تدفین یکی از کشته شدگان که دانشجوی دانشگاه تهران بود، با برخورد میان معترضان و دانشجویان طرفدار دولت همراه شد.

جمهوری اسلامی منابع گسترده ای دارد، اما خامنه ای 71 ساله باید از میل به دموکراسی که منطقه را دربرگرفته است و تنفر عمومی از دیکتاتورهای سالخورده، نگران و مستأصل شده باشد.

منبع: گلف نیوز- 21 فوریه