از تاریخ بیداری ایرانیان تا روایتی زنانه از انقلاب

سام محمودی سرابی
سام محمودی سرابی

» پشت ویترین

نگاهی به چند کتاب در باره انقلاب مشروطه

رخ‌داد مشروطه یک نقطه عطف در تاریخ ایران به‌شمار می‌آید و اگر آن را در مقیاس تاریخی-فرهنگی-اجتماعی ایران با تاریخ غرب مقایسه کنیم می‌توانست رنسانس ایرانی باشد اما این تلاش خردمندانه روشنفکران ایرانی به دلیل نابخردی حاکم بر جامعه و فرهنگ مسلط جز شکستن نهال آزادی‌ و عدالت زبر مشت استبداد فرجام دیگری نیافت.

باری عطش برای بازخوانی تاریخ بی‌قراری ایرانیان برای عدالت و آزادی، همه‌ساله در سالگشت ۱۴ مرداد بیش از پیش اذهان شوریدگان فرهنگ استبدادستیز را به خود مشغول می‌دارد و گزارش پیش رو تلاشی‌ست برای پاسخگویی به این عطش.

اگر بخواهیم آثار مرتبط با این انقلاب را در یک دسته‌بندی ساده به کتابهایی که توسط ایرانیان درباره مشروطه و گزارش مستشرقان از این انقلاب تقسیم‌بندی کنیم به مجموعه کتاب‌هایی برخواهیم خورد که هرکدام از منظر و رویکردی به آن نگریسته و روایتی گاه کاملا متفاوت با دیگر گزارش‌ها ارایه کرده‌اند. اما یافتن آثاری که بتوانند از مولفه‌هایی نظیر جامعیت، روشمندی در تحقیق و اجتناب از ارزش‌داروی تاریخی-ایدئولوژیک برخوردار باشند بسیار دشوار است. از این حیث شاید گزارش حاضر نتواند به تمام خواسته‌های مخاطب پاسخ بگوید اما این گزارش با تمام گزارش‌هایی که تاکنون خوانده‌اید یک تفاوت عمده دارد و آن اینکه سعی کرده‌ایم تا هم کتاب و هم بررسی آن را در یک گزارش بگنجانیم.

در این گزارش باوجود همه کتاب‌های قابل اشاره درباره مشروطیت ازجمله تلاش‌های سهراب یزدانی درباره مجاهدان مشروطه یا گزارش اردوارد براون از مشروطیت و آثار دیگری که به دلیل مجال بسیار اندک پیش‌رو ذکر نام‌شان در این فرصت نمی‌گنجد، سعی خواهیم داشت تا ضمن ارائه و مروری کوتاه بر ۳ گزارش‌ و بررسی‌ مهم تاریخ‌پژوهان ایرانی از این رخداد، به معرفی و ارائه نسخه الکترونیکی ۳کتاب نسبتا جدید مبنایی و مهم تاریخ‌پژوهان ایرانی بپردازیم که ضمن ارائه روایت و گزارش دقیق این انقلاب، روش‌شناسی پژوهش پیرامون این رخداد تاریخی را متحول کردند.

پیشامشروطیت، مشروطه و چند اثر کلاسیک

طبعا بازگویی این نکته که نخستین کتابی که در باره مشروطه نوشته شده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان ناظم الاسلام کرمانی است، چیزی به یافته‌های پیشین ما نمی‌افزاید. به‌گفته زنده‌یاد ایرج افشار، ناظم الاسلام این کتاب را ابتدا جزوه جزوه و به صورت هفتگی چاپ می کرد. و در زمان خودش مجلس اول را تا اواسط آن در بر می گرفت.

 

 

آنچه که در این مجال باید مدنظر قرار داد این است که بخش عمده‌ای از این کتاب درباره قبل از مشروطه است و آنچه در ایران با تصحیح و کوشش زنده‌یاد سعیدی سیرجانی توسط انتشارات امیرکبیر در دو بخش (که بخش اول  مجلدات اول تا سوم و بخش دوم مجلدات چهارم و پنجم را دربرمی‌گیرد) منتشر شده، بخش دوم و کم‌حجم‌تر این کتاب مفصل است که وقایع روزانه دوره مشروطه را در خود دارد.

پیرامون مقدمات مشروطه و رویدادهایی که به صدور فرمان مشروطیت انجامید تاکنون کتاب‌های بسیاری منتشر شده است اما شاید بتوان مدعی شد که کماکان بهترین و جامع‌‌‌ترین گزارش‌ها ازآن فریدون آدمیت است که در کتابها و رسالات و مقالات مستقلی که درباره چهره‌های برجسته و موثر آن دوره به رشته تحریر درآورده شما و تصویری کلی و درعین‌حال جامع از چهره‌های اثرگذار مشروطه پیش روی مخاطب می‌گذارد. به تعبیری می‌توان مدعی شد که او  بود که توانست مخاطبان و پژوهشگران پس از خودش را از اعتماد صرف به زاویه دید بازیگران آن میدان یا وابستگان آنها (نظیر ملک زاده، کسروی، کاتوزیان، یحیی دولت‌آبادی، ناظم‌الاسلام کرمانی، مجدالاسلام کرمانی، مهدی کاشانی و…) بازداشته روایتی دقیق و درعین حال تحلیلی‌تر از این رخداد پیش چشم مخاطب بگذارد. کتاب‌هایی نظیراندیشه های طالبوف تبریزی، اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی ، اندیشه ترقی و حکومت قانون، عصر سپهسالار یا ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ازجمله آثاری هستند که روایتی دقیق، جامع و مستند از آنچه به مشروطه انجامید و کسانی که نقشی به‌سزا در بیداری ایرانیان ایفا کردند پیش روی مخاطب می‌گذارد.

درمیان این کتاب‌ها مجلد نخست « ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» به‌دلیل جامعیت نگرش و تحلیل پدیدارشناسانه مشروطیت جایگاهی ویژه دارد. او در این کتاب سعی می‌کند تا سیر مشروطه‌خواهی را از پیش از صدور فرمان مشروطیت تا جنجال مشروطه مشروعه شیخ فضل‌الله نوری و پس از آن بازخوانی و تحلیل کند. از این حیث شاید نتوان این کتاب را صرفا اثری دانست که به پیشامشروطه پرداخته اما از حیث پرداختن به بنیادهای مشروطیت جزو معدود آثاری به‌شمار می‌آید که این رویداد را صرفا به دوران خیزش ایرانیان برعلیه استبداد قاجاریه محدود نکرده و سعی دارد تحولات نظری-سیاسی-اجتماعی منتج به صدور فرمان مشروطیت را واکاوی کند.  

او در این کتاب به شکلی کاملا مستند برابر این جعل تاریخی که سعی می‌کند نقش شریعت را در زایل شدن خواست برابری‌طلبی و آزادی‌خواهی ایرانیان کمرنگ کرده این نهاد مذهبی را از خبط تاریخی‌اش تبرئه کند می‌ایستد چراکه به باور آدمیت ایدئولوژی نهضت مشروطه را دموکراسی سیاسی می ساخت و این روندی تاریخی-جغرافیایی بود که به دنبال رنسانس و روشنگری اروپا کم کم دیگر کشورهای جهان (که اغلب غیر دموکراتیک بودند) را به‌دنبال هم در امتداد خود قرار می داد؛ به اعتقاد آدمیت؛ دمکراسی سیاسی که «نیرومندترین عناصر ایدئولوژی حرکت مشروطه خواهی را می سازد و حاکم بر هیأت مجموع عقاید و آرای سیاسی است. در حاشیه راست آن مفهوم مشروطگی طبقه روحانی جای گرفته که روی آن به دموکراسی است؛ امّا قوّه شریعت آن را می هراساند و از مرکز می گریزاند. …در حاشیه چپ آن، فکر دموکراسی اجتماعی جلوه می نماید … و بالاخره در راست افراطی، نظریه مطلقیت و همچنین عقیده «مشروطیت مشروعه» وجود دارند که در عین تمایز با هم مؤتلفند و هر کدام به وجهی با فلسفه دموکراسی تعارض ذاتی دارند»(ص 193).

حاملان ایدئولوژی مشروطه، به باور آدمیت طبقه ای بودند که تحوّلات اروپا را دیده یا شنیده و به‌ محصول و دستاوردهای دموکراسی نظیر آزادی سیاسی و… معتقد بودند. او به شکلی کاملا مستند و براساس متون و آثار بجای مانده از چهره‌های اثرگذار نهاد روحانیت اثبات می‌کند این نهاد که به اصلاحات سکولار اروپایی اعتقادی نداشتند نمی توانستند رهبری فکری و عملی این نهضت را به عهده گیرند؛ امّا از آن جایی که در جامعه سنّتی ایران سیاست عقلی هنوز رواج نیافته بود و عالمان نفوذ قابل توجّهی بین مردم داشتند، می بایست به همکاری طبقه روشنفکر فراخوانده می شدند. او در صفحه ۱۶۱ این کتاب می‌نویسد:« آن بیان خردمندانه، منطق آرایش سیاسی گروه روشنفکر آزادی خواه را در همکاری با علما می نمایاند. طبقه روشنفکری که نماینده اندیشه ترقّی و سیاست عقلی است، نمی خواهد حرکت مشروطیت به بستر شریعت خواهی بیفتد؛ امّا یاری دستگاه روحانی را در حدّ معیّنی می طلبد»

از این حیث مقصود آدمیت از نویسندگان، صاحب نظران و رهبران مشروطه، کسانی هستند که مشروطه خواهی را از منظر و بستر شریعت و اصول فقهی نمی طلبند و دموکراسی مورد نظر آن ها زمینی است و به‌جای رضایت خدا و نمایندگانش بیشتر به رضایت و آسایش انسان‌های گوشت و پوست و استخوان‌دار می‌اندیشند که به آزادی، رفاه و برابری سیاسی- اجتماعی نیازمندند. و طبیعی‌ست که این خواست در تضاد با شریعت قرار می‌گیرد. او در صفحه ۲۲۷ به‌صراحت می‌نویسد«به هر حال، فکر آزادی و اصول مشروطگی و نظام دمکراسی، نه از شریعت نشأت می گرفتند، نه نوآوری های ملاّیان بودند. مشروطیت بر پایه نظریه حاکمیت مردم بنا گردیده بود … چنین فلسفه سیاسی با بنیاد احکام شرعی مُنْزَل لایتغیر و رّبانی تعارض ذاتی داشت… کلام معروف مجتهد شیعی که: «ای گاو مجسَّم! مشروطه، مشروعه نمی شود» حقیقت محض است»

طبیعی‌ست که نمی‌توان از مشروطه سخن گفت و از کار ماندگار زنده‌یاد احمد کسروی غافل شد.

به‌جرات می‌توان مدعی شد که درمیان خوانش‌ها و روایت‌های بی‌شماری که از انقلاب مشروطه شده کتاب « انقلاب مشروطه» کسروی جایگاهی ممتاز دارد و به تعبیری باید گفت این کتاب برچکادنشین تاریخ‌نگاری مشروطه است و تاکنون بسیار گفته و نوشته‌اند درباره ارج و جایگاه شایسته آن و هر گون بازخوانی و معرفی این کتاب چیزی به داشته‌های پیشین مخاطبان نخواهد افزود.

خوانشی امروزی و مستقل از مشروطیت

از میان کتاب‌های بیشماری که درباره مشروطه در ایران منتشر شده شاید بتوان کار منحصربه‌فرد زنده‌یاد خسروشاکری با عنوان «پیشینه‌های اقتصادی - اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی در آن عهد» را در میان دیگر آثار منتشر شده در بعد از انقلاب ۵۷ کم‌نظیر دانست.

این کتاب تلاشی است در بازخوانی روش‌مند تاریخ سیاسی سوسیال دموکراسی ایرانی و پیشینه‌های نظری-عملی تلاشگران این نحله فکری که نقشی غیرقابل انکار در انقلاب مشروطیت ایران، ایفا کردند. شاکری در بازخوانی‌های خود در کتاب حاضر (با استفاده از اسناد دست‌اولی‌ که نخستین‌بار در کتاب او منتشر شده‌اند) هم‌چنین تاریخ سال‌های شکل‌گیری جنبش سوسیالیستی در این کشور بین انقلاب نخست روسیه در 1905 (1248 ش) و انقلاب اکتبر را بررسی کرده است. از این حیث باید گفت کتاب حاضر علاوه بر بررسی پیشینه‌های سوسیال دموکراتیک انقلاب مشروطه، اوج و فرود این دوره تاریخی و ماجرای سرکوب آن با سرنیزه‌های قزاق‌های دولت تزاری و در سایه‌ی حمایت دولت بریتانیا در پایان 1911 (نیمه‌ دوم 1290 ش)  و در نهایت بیداری شوق آزادی خواهی در ایرانیان را روایت می‌کند. دلیل اصلی مبنا قرار گرفتن انقلاب‌ ۱۹۰۵ نیز شاید آن باشد که باکو به‌عنوان معبر ورود اندیشه‌های سوسیالیستی به ایران به‌شمار می‌آید  و در این دوره است که ایران برای نخستین بار تحت تاثیر سازمان یافته‌ی ـ مارکسیسم روسی قرار گرفت. او در کتاب خود براساس اسناد نویافته موجود، نقش غیرقابل انکار طبقه کارگر و پیشه‌ور ایران بر پیگیری خواست‌های دموکراتیک مشروطیت را بازخوانی کرده یک تذکار تاریخی بسیار بزرگ و مهم به مخاطب دارد: اگر بخواهیم مشروطیت را انقلاب دموکراتیک ملتی تحت ستم بدانیم ناگزی خواهیم بود تا پایگاه اجتماعی آن را دریابیم: طبقه متوسط جدید و کارگران شهری!

به‌گفته مارک فرو، استاد مدرسه مطالعات عالی علوم اجتماعی پاریس و سردبیر مجله آنال «خسرو شاکری، در این اثر، ریشه‌های جنبش ملی و دموکراتیکی را که در آغاز قرن بیستم پدید آمد، می‌کاود. پیشینه‌ آن در نخستین دهه‌های قرن نوزدهم ردیابی می‌شود، یعنی در زمانی که پیامدهای فشارهای توامان روسیه و انگلیس برای وارد کردن ایران به بازار جهانی، این کشور را دچار آشفتگی ساخته بود. البته کشور نه اشغال شد و نه مستعمره، اما اقتدار دولت سست شد و بالاتر از همه، تعادل اجتماعی اقتصادی کشور به هم خورد که به خانه خرابی تعدادی از صنف‌های سنتی انجامید. این بحران، که در سراسر قرن نوزدهم ادامه یافت باعث مهاجرت گسترده‌ی دهقانان و پیشه‌وران از هستی ساقط شده به قفقاز شد… مهاجران ایرانی در دوره‌ حکومت تزاری، پایه‌گذار یک جنبش سوسیالیستی و نه لزوما مارکسیستی شدند که پایه‌های زندگی سیاسی سنتی را در ایران به لرزه درآورد».

اما دومین کتابی که در این مجال بدان‌ می‌پردازیم اثری‌ست از دکتر ماشاالله آجودانی رئیس کتابخانه مطالعات ایرانی در لندن تحت عنوان « مشروطه ایرانی ».

 او در این کتاب تلاش کرده است تا در یک گزارش دقیق و فشرده اسناد و مدارک و نوشته‌های روشنگران و اصلاح طلبان دوره مشروطه را بدون هیچ ارزشداوری پیشینی پیش روی مخاطب بگذارد. از دیگر سو باید گفت آجودانی در این کتاب سعی کرده است تا از حیث روش‌شناختی، روشی منحصر به‌فرد در بررسی آثار کوشندگان اندیشه تغییر در عهد مشروطه ارائه کند.

نویسنده در مشروطه ایرانی با استناد به اعلان‌های موجود در میان اسناد مشروطه و نوشتارهای اثرگذار روحانیون شاخص این دوره نظیر شیخ فضل‌الله نوری اثبات کند که در هنگام “ورود” فکر مشروطیت و دمکراسی و عدالت به ایران، اندیشه مذهبی باوجود مدعاهایی که در بحث عدالت دارد به طرق گوناگون در برابر اندیشه تغییر و مهم‌تر از همه عدالت قد علم کرده و هرگون تغییر خارج از محدوده تسلط خود بر جامعه و دربار را به انحراف می کشد. مشروطه ایرانی اساسا روی یک تز کلی استوار است و آن اینکه اساسا هر رخداد و تغییری نیازمند بنیان فرهنگی است به این معنا که از نظر او وقتی ما تربیت مدرن نداریم نمی‌توانیم خاستگاه مدرن داشته باشیم و خاستگاه مدرن نیازمند طبقه و ادبیات مدرن است.

در نهایت باید به کتاب انقلاب مشروطه ایران نوشته ژانت آفاری اشاره کرد که در این کتاب سعی کرده نقش طبقه متوسط و سازمان‌های مردم‌نهاد(البته نه با تعریف امروزی) را در انقلاب مشروطه بازبینی کرده این‌بار باوجود بررسی اسناد مربوط به حکما و خاطرات سیاست‌مداران به ادعای نویسنده تاریخ مشروطه را نه از زاویه دید حاکمان و سیاست‌مداران که از منظر بازندگان تاریخ روایت کرده است.

از نگاه آفاری آنچه که به صدور فرمان مشروطیت انجامید یک انقلاب چند فرهنگی و چند ایدئولوژی بود که نقش سوسیال دموکرات ها و زنان در آن همان قدر پررنگ بوده که روحانیان و تجار. از این جهت باید کتاب او را در میان دیگر آثار موجود یگانه دانست که سعی دارد سویه‌های کمتر دیده‌شده‌ی مشروطه را از سایه به روشنی آورد.