اطلاعات جدید از شهادت ۱۷۵غواص

نویسنده

عکاس جنگی،بهزاد پروین قدس، اطلاعات جدیدی از نحوه اعزام ۱۷۵ غواص  شهید در اختیار افکار عمومی گذاشت.

او که از نزدیک شده شاهد به گفته محسن رضایی” عملیات به کلی لو رفته کربلای۴” بوده است،به خبرگزاری برنا گفت:

“فقط چند لحظه از رفتنشان به آب گذشت که فرمانده گفت عملیات لو رفته است. دیگر نمی توانستیم کاری کنیم. فقط دیدیم که رودخانه دیگر، آبی نبود، رنگ خون گرفته بود، بچه ها مثل ماهی در آب غوطه ور می شدند ، موج آن ها را به ساحل می آورد اما نمی گذاشت که آن هارا از آغوشش جدا کنیم، انگار که اصرار داشت خود، تابوتشان باشد . غواص های دلیر ما در آب شهید شدند اما چه شد که آن ها را دست بسته از خاک پس گرفتیم؟

یک عملیات بزرگ در پیش داشتیم ، عملیاتی که طراحی کامل شده بود ، بچه ها همه آماده شروع عملیات بودند، همه چیز مهیای حمله بود که  فرماندهان وقت احساس کردند که یک سری تحرکاتی در دشمن احساس می شود و حکایت از آن  داشت که عملیات لو رفته است . برای اینکه  محکی زده باشند، گفتند یک سری نیروها بروند وضعیت را شناسایی کنند. دوستان اطلاعاتی-عملیاتی هم یک شناسایی هایی قبلا کرده بودند. وقت گذاشته بودند هفت ماه، هشت ماه شناسایی محور داشتیم ، اگر آن عملیات به نتیجه می رسید ، نه تنها فاو دست ما بود ،  حاشیه فاو هم برای ما می شد . عملیات مهمی بود و ممکن بود جنگ همان سال تمام شود ،یعنی کمر صدام می شکست. برای همین عراقی ها هم دنبال اطلاعات بودند و همین باعث شده بود که آماده عملیات شوند ، نیروها به کنار ساحل رفتند ، قرار بود سیزده کیلومتر خلاف جریان آب شنا کنند تا به ابوخصیب برسند. در آن منطقه تنگه ای بود به نام ام الرساس ، به آنجا که رسیدند شواهد نشان داد که عراقی ها از عملیات با خبر هستند ، قبل ازا ینکه وقت بازگشتی باشد، نیروهای عراقی بمباران را شروع کردند و منور ریختند ، همه جا مثل روز روشن شد. اینجا بود که فرماندهان قرارگاه به فرماندهان گردان سریع اطلاع دادند اگر نیروها را رها نکردید ، برگردانید و از آب بیرون بکشید. فرمانده گردان  آقای سیدفاطمی بود که دو گردان را وارد عمل کرده بودند از هر گردان دو گروهان غواص بود که رفتند نیروهای رها شده  را سریع برگردانند ، این برگرداندن و عقب نشینی خودش مراحل ویژه ای دارد،اینطور نیست که به سادگی انجام شود. عقب نشینی هم برنامه و استراتژی دارد.

لحظات اولیه که هنوز عراقی ها منور نریخته بودند ما یک حالت اعتراض گونه داشتیم. می گفتیم شایعه نکنید که عملیات لو رفته است ، اما بعد از آن مسئول ستاد تیپ یک آمد و گفت که حتی شده تا اهواز هم فرار کنید ، چون عملیات لو رفته است . پرسیدیم یعنی چه؟ گفت صبح شود عراقی ها اینجا را شخم می زنند ، بمباران شدید می کنند و تلفات بیشتری می گیرند. برای همین  بچه ها سریع شروع کردند به حرکت. آنجا نیروهای رزمی نبودند نیروهای زرهی و پدافند بود که همه می خواستند تا آفتاب طلوع نکرده از منطقه خارج شوند.”