در پی انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، افراطیون داخلی و خارجی تلاش بی وقفه ای را آغاز کرده اند تا کام مردم از این اتفاق شیرین نگردد. مقابلۀ افراطیون با خواست های مردم مسبوق به سابقه است. در زمان خاتمی هم همین عده، برای دست یابی هواداران اصلاحات به خواست های خود، موانع و مزاحمت های بسیاری ایجاد کردند. اما هجوم و حمله ای که این بار از سوی افراطیون در حال وقوع است از نظر تاکتیک ها، سرعت عمل، وسعت و شدت آن با گذشته دارای تفاوت های فاحش است.
در این مقاله در ابتدا مروری کوتاه و سریع بر تفاوت ها در نحوۀ عملکرد افراطیون داخلی در ابتدای روی کار آمدن خاتمی و روحانی صورت می گیرد. در ادامه می بینیم که چگونه افراطیون، اعم از داخلی، خارجی و آنهایی که در صف مخالفین این نظام قرار دارند، اصرار دارند که هیج گونه تغییری در ایران، چه پیش و چه پس از انتخابات، رخ نداده است و در نتیجه نباید تغییری در سیاست های آنها صورت بگیرد.
برای اثبات این تفاوت ها لازم است ابتدا نگاهی به عملکرد افراطیون داخلی بی اندازیم. پس از پیروزی خاتمی نیروهای افراطی داخلی تا مدتی از ضربه ای که خورده بودند دچار سرگیجه بودند و توان سازماندهی خود را از دست دادند. به همین دلیل خاتمی و دوستانش زمان و مکان کافی برای مانور پیدا کرده بودند. مجلس پنجم با آنکه در اختیار اصولگرایان بود به تمامی اعضای پیشنهادی دولت خاتمی رأی مثبت داد. روزنامه های حامی اصلاحات به بازار آمدند. اصلاح طلبان توانستند فعالیت های تشکیلاتی، تبلیغی، و ترویجی خود را سامان بدهند. جنبش دانشجویی و در رأس آن دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه ها به کار سازماندهی مشغول شدند.
بعد از مدتی افراطیون به آهستگی عکس العمل هایی را آغاز کردند، اما از آنجا که قدرت تحلیل خود را از دست داده بودند، به اعمالی دست زدند که درنهایت، علیرغم خسارت های جبران ناپذیر آن به کشور و ایرانیان، ضررهای هنگفتی را نصیب افراطیون کرد. نمونۀ برجستۀ آن قتل های زنجیره ای بود که با توجه به عکس العمل مناسب آقای خاتمی، موجبات فضاحت آنها را بیش از گذشته فراهم کرد. اما به تدریج، به دلایل گوناگون، که شرح آنها از حوصلۀ این بحث خارج است، افراطیون دوباره تجدید سازمان یافتند و اقدامات خود را سرو سامان بخشیدند و در نهایت موفق شدند بخشی از آب رفته را به جوی بازگردانند.
در انتخابات جدید به نظر می آید از همان ابتدا و قبل از آنکه روحانی در پاستور مستقر شود، افراطیون اسب های خود را زین کرده اند که مبادا از قافله عقب بمانند. آنها این بار روش های تازه ای را ابداع کرده اند. در ابتدا سعی کردند با اصولگرا خواندن روحانی، رأی مردم را به نفع اردوی خود مصادره کنند. چون این روش مؤثر نیفتاد، به روش تهدید روی آوردند. به عنوان مثال سعی کردند واژۀ اعتدال را که بارها توسط آقای روحانی تعریف شده، به نحوی باز تعریف کنند که تو گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. همین چندی پیش آقای نقدی اصطلاح اعتدال را حرکت در خط رهبری تعبیر کرد. آنها با طرح این تعاریف نامربوط با امر اعتدال در واژگان سیاسی، سعی دارند در سیاست های هفتمین رئیس جمهور کشور تغییر ایجاد کنند.
برای فاصله گرفتن از خط اعتدال در سطح جامعه و قطبی کردن فضا، افراطیون تلاش وافری به خرج می دهند تا کوشش های رئیس جمهور منتخب برای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر رهبران جنبش سبز را بی اثر سازند. برای انسداد فضای جامعه به این حد هم بسنده نکردند. محسنی اژه ای، دادستان کل کشور تمام ایرانیان مخالف را که به هر دلیلی از کشور خارج شده اند تهدید می کند که در صورت ورود به کشور مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. در همین مسیر رئیس قوۀ قضاییه از زیردست خود عقب نماند. صادق لاریجانی با ادبیاتی مشمئز کننده، بخشی از مخالفین روند سیاسی حاکم بر کشور را که در جنبش سبز فعال هستند به مار تشبیه کرده، سعی در ارعاب آنها دارد. بیان این سخنان، غیر از آنکه موجبات تشنج در کشور را فراهم می کند، مخالف صحبت های کسی است که این آقایان در ظاهر ادعای تبعیت از او را یدک می کشد. رهبر پیش از انتخابات، حداقل در حد کلام پذیرفته بود که مخالفین جمهوری اسلامی می توانند دوستدار کشورشان باشند. بنابراین ممانعت از حیات سیاسی مخالفان نظام، حداقل بنا بر قول مراد قوۀ قضائیه، می تواند در نهایت به ضرر کشور تمام شود. اما افراطیون برای پیشبرد سیاست های خود نگرانی از ایجاد هزینه برای مُلک و ملت ندارند.
در امتداد همین اهداف برای ایجاد محدودیت بیشتر برای رئیس دولت یازدهم و اثبات هیمنۀ خود، افراطیون در مجلس فعال شده اند. آنها بعد از اینکه با پیغام های متعدد خود نتوانستند در روند انتخاب وزرا تأثیر معنی داری بگذارند، شمشیر را از رو بسته، در قامت فراکسیون اصولگرایان مجلس روحانی را زنهار می دهند که از همکاری با بخش بزرگی از مدیران سابقه دار کشور خودداری کند. در غیر این صورت وی به سد بزرگ رأی اعتماد برخواهد خورد. همۀ این تلاش ها برای این است که بر خلاف دوران خاتمی، روحانی حتی در ابتدای کار مجالی برای نفس کشیدن نیآبد و وادار شود که از مهره های ضعیف مورد نظر آقایان برای کابینۀ خود استفاده کند تا در بر همان پاشنۀ قبلی بچرخد.
متأسفانه برای به بن بست کشیدن بیش از پیش کشور و به مخاطره انداختن حیات و ممات ایران و ایرانی، افراطیون داخلی از مساعدت های رفقای بین المللی خود بی بهره نمانده اند. اولین هدیه را نتانیاهو به شرکای ایرانی خود داد. وی بعد از پیروزی روحانی، با ادبیاتی غیر دیپلماتیک، وی را به گرگی در لباس میش تشبیه کرد. او بارها این شاه بیت را تکرار کرد که در ایران تغییری حاصل نشده است.
واکنش به انتخاب روحانی تنها در مرزهای اسرائیل محدود نشد. دوستان آمریکایی نتانیاهو در هر دو مجلس آمریکا تلاش دارند تا تحریم ها تشدید شود. اگر چه ۱۳۰ نمایندۀ مجلس نمایندگان به همراه 29 تن از شخصیت های دانشگاهی و سیاستمداران با سابقۀ آمریکایی، به روشنی اوباما را به تلاش برای مذاکره با روحانی تشویق می کنند، افراطیون آمریکایی برای ایجاد موانع بزرگتر بر سر راه روحانی سر از پا نمی شناسند. آنها به بهانۀ اینکه در ایران همۀ تصمیمات به عهدۀ رهبری است، انتخاب روحانی یا هر فرد دیگری را در تغییر احتمالی سیاست های بین المللی ایران بی تأثیر می دانند. هم اکنون تلاش زیادی در میان افراطیون مستقر در کنگره در جریان است که تحریم های جدیدی را بر ایران تحمیل کنند. اگر چه از طرف افراد واقع بین داخل کنگره کوشش هایی در جریان است تا این اتفاق به تأخیر بیفتد، اما هیچ بعید نیست تا زمان انتشار این مقاله این تحریم های جدید از تصویب اعضای کنگره گذاشته باشد.
در کنار این روش های افراطی، برخی مخالفین نظام جمهوری اسلامی نیز برای تکمیل تابلوی پر هزینۀ افراطی گری بیکار ننشسته اند. آنها برای به دست آوردن نقاط ضعف بوده و نبودۀ روحانی، به هر دری می زنند. از سر کردن در زندگی خصوصی روحانی تا پی گیری روند تحصیلاتی ایشان، در دستور کار تمامی این افراد قرار گرفته است. این مخالفین افراطی با باقی ماندن در گذشته های دور و نزدیک، تلاش دارند تا نشان دهند که هیچ تغییری رخ نداده است و مردم با دادن رأی به روحانی آب در هاون کوبیده اند. ایشان ادعا دارند، نظر به روابطی که بین رهبری و روحانی وجود دارد و با پیش فرض اینکه روحانی فرمانبردار خامنه ای خواهد بود، امکان هیچ گونه تغییری وجود ندارد. چرا که رهبری اعتقادی به تغییر در مناسبات قدرت و یا سایر زمینه ها ندارد و اخیراً در دیدار با مسئولین عالی رتبۀ نظام، از جمله روحانی به آن اشاره کرد. مشکل اساسی این گروه با امر تغییر، در تعبیر و تفسیر این واژه نهفته است. به عبارت دیگر به نظر می آید در مورد اصطلاح تغییر، مخالفین افراطی نظام، طرفدار قانون صفر و صد هستند.
به هر حال عدم پذیرش تغییر به هر دلیل و بهانه ای، فصل مشترک هر سه گروه افراطی است که در بالا به آنها اشاره شد. عده ای با عمد و عده ای از سر باورهایی دور از واقعیت و خواست هایی ناهمسان با شرائط کنونی، با طرح مباحث افراطی، موجبات یأس در جامعه را فراهم می آورند. افراطیون به درستی می دانند، کاروان روحانی را قبل از حرکت باید از کار بیاندازند تا احتمال تغییرات بعدی را از بین ببرند. آنها بیشتر دوست می داشتند حتی نام روحانی از داخل صندوق بیرون نمی آمد. شاید این عده با خود تصور می کنند که آمدن روحانی موجب تغییراتی شود. اما باید به ایشان با صدای بلند گفت از پیروزی روحانی تا نوع عکس العمل مخالفین افراطی این پیروزی، همه و همه نتیجۀ تغییراتی است که از مدت ها قبل آغاز شده است. تنها باید افراطیون با چشمی بازتر به اطراف خود بنگرند.