حجتالاسلام محمدرضا تویسرکانی نماینده آیتالله خامنهای در سازمان بسیج مستضعفین، گفت: “حصر امروز این افراد مطابق با عقل سیاسی و منطق اجتماعی است. البته در این رابطه عدهای نباید خودشان را دلسوزتر از نظام و رهبری نشان دهند. تلاشهایی که افرادی امثال آقای مطهری انجام میدهند به پیچیده شدن موضوع میانجامد و به حل موضوع کمک نمیکند بلکه اگر قرار باشد تلاشی در این موضوع صورت بگیرد باید پنهان بوده و مطابق با عقل و تجربه گذشته باشد و با جنجال و فضا سازی و مظلومنمایی که رفتارهای غیرعقلانی است راه به جایی نمیرسد.”
او طی گفتگویی با سایت بسیجپرس، درباره مطالبه رفع حصر اضافه کرد: “همان کسانی که این فتنه را به وجود آوردند امروز وفاداری خودشان را به این جریان نشان میدهند، این فضای مطالبهگری فضای صهیونیستی آمریکایی است و شبکههای صهیونیستی آمریکایی به دنبال ایجاد فضای مطالبهگری هستند و این خواسته مردم نیست و مردم ایران دنبال چنین مطالبهای نیستند.”
علاقه مسئولان جمهوری اسلامی برای حل پنهانی بحرانهای درونی حکومت، از جمله حصر، چیزی نیست که اولین بار مطرح شده باشد. مهرماه گذشته نیز پس از آنکه علی مطهری نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی نوشت و خواستار اقدام دولت برای رفع حصر رهبران جنبش سبز شد، محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت گفته بود: “آقای مطهری نماینده شجاع، متدین و صریحاللهجهای است که براساس وظایف قانونی خود مطالبی را بیان میکند ولی قطعا همه اطلاعات نیز در اختیار مطهری نیست. دولت در پارهای از موارد ضروری نمیداند که اقدامات خود را رسانهای کند.” او اضافه کرده بود: “ما برخود فرض میدانیم که تعهدات رئیس جمهور در زمان انتخابات عمل شود. گاهی برخی اخبار برای اقناع احساسات منتشر میشود، اما ما میخواهیم در راستای آرامش جامعه و به شکلی که همه گروهها رضایت داشته باشند اقدام کنیم.”
پس از به قدرت رسیدن حسن روحانی در ایران، بارها گفته شد که پشت پرده مسئولان دولتی در حال رایزنی برای حل مساله حصر هستنئد، اما نتیجه آن هیچگاه مشخص نشد. و بالاخره چند هفته پیش هم مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری صریحا اعلام کرد که تصمیمگیری درباره مساله حصر خارج از اختیارات دولت است. با وجود سیاست پنهانکاری و علاقه به اقدامات پشت پرده، این موضوع چیز پنهانی نیست که هم برای حصر رهبران جنبش سبز و هم برای رفع حصر از آنان، آیتالله خامنهای تصمیمگیرنده اصلیاست. به همین دلیل است که چند روز پیش، مصطفی کواکبیان در یک برنامه تلوزیونی زنده از سیدعلی خامنهای خواست که مساله حصر را حل کند. او که در برنامه “دیروز، امروز، فردا” شبکه سوم تلویزیون حکومتی ایران حاضر شده بود، در انتهای برنامه گفت: “از مقام معظم رهبری میخواهم که در هفته وحدت در مورد رفع حصر تدبیر بفرمایند.”
از سوی دیگر و در اقدامی غیرمنتظره، پاسخ کوتاه میرحسین موسوی درباره مساله حصر و اتهاماتی که به وی وارد میشود، نیز منتشر شده است. دیروز پس از مدتها سکوت، متن کوتاهی به عنوان پاسخ میرحسین موسوی منتشر شد که ضمن تکذیب ادعای “تفهیم اتهام”به آنان که اخیرا مطرح شده بود، تصریح کرد: “ما تاکنون چند بار خواستار حضور یک مقام قضایی برای تعیین وضعیت حقوقی و همچنین رسیدگی به ورود غیر قانونی و حضور چندماهه بدون مجوز درون منزل شدهایم که بهرغم قولهای داده شده اما هیچگاه اقدامی صورت نگرفت.” او گفت: “اینجانب و رهنورد از ابتدای حصر بارها از طریق زندانبانان، به مسئولان امر برای حضور در دادگاهی علنی و صالح اعلام آمادگی کردهایم. بنده آمادهام تا ضمن پاسخگویی به اتهامات، حقایق مربوط به سرچشمههای فساد عظیمی که کشور و انقلاب را در خود غرق کرده است، بیان کنم. اگر به جای اتهامزنیهای کذب و بیمعنا، رشد و بلوغ یک ملت را آشوب عدهای بزغاله و گوساله نمیخواندند، امروز مجبور نبودند مفاسد بزرگ را انکار کنند و با جنگهای روانی و راه اندازی کاروانهای روایت، افکار عمومی را از خطرات اینهمه فساد و تباهی منحرف سازند.” به گزارش سایت خبری کلمه، که رسانه نزدیک به میرحسین موسوی محسوب میشود، او همچنین اضافه کرد: “برانداز کسانی هستند که از جیب مستضعفان و پابرهنگان و فقرا فسادهای عظیم را در کشور ایجاد کردهاند.”
سخنان موسوی در حالی بیان شده است که طی هفتههای اخیر اظهارات و ادعاهای جدیدی درباره حصر رهبران جنبش سبز منتشر شد. از جمله سعید جلیلی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی طی سخنانی ادعا کرده بود: “حصر ربطی به فتنه ندارد، فتنه در سال ۸۸ اتفاق افتاد اما حصر پس از آن بود، کسانی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد میشود افرادی هستند که یک سال بعد حصر شدند چون دیدیم که این افراد در حال شکلدهی فتنه جدیدی هستند.”
همزمان هفتهنامه صبحصادق، نشریه رسمی دفتر سیاسی سپاه پاسداران نیز در گزارشی با عنوان “فتنه زمینه حصر بود نه علت و دلیل آن” با اشاره به اینکه حصر سران جنبش سبز ماهها بعد از بحران انتخابات ۸۸ صورت گرفت، علت آن را چنین توصیف کرد: “مسئله جدید از این قرار بود که در سال ۸۹، حرکت بیداری اسلامی در شمال آفریقا بهویژه در تونس و مصر شروع شده بود و این حرکت در آستانه ۲۲ بهمن سال ۸۹ در مصر به اوج رسیده بود و در حالی که مردم ایران آماده برگزاری مراسم بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب و حمایت از قیام مردم مصر بودند، سران فتنه(موسوی و کروبی) با درخواست مشترکی در ۱۶ بهمن خواستار راهپیمایی در ۲۵ بهمن شدند، تا به زعم خود «روز خشم ملت ایران» علیه نظام شود. رسانههای داخلی و خارجی حامی فتنه با اعلام این خبر به اشکال مختلف آن را پردازش میکردند و بر اهمیت این روز کذایی میافزودند. بهانه موجهی هم که برای این راهپیمایی تراشیده بودند، حمایت از قیام مردم مصر علیه دیکتاتوری مبارک بود. این اقدام فتنهگران نشانه روشن و قطعی بود که فتنه کاملاً تغییر روش و هدف داده و در حال برنامهریزی برای براندازی از طریق آشوب اجتماعی و به پشتوانه فضایی است که حرکت بیداری اسلامی ایجاد کرده بود. اگر در تونس و مصر شمشیر حق و عدالت بر سر مزدوران و دیکتاتوران فرود آمده و آنها را سرنگون ساخته بود فتنهگران و حامیانشان قصد داشتند در حرکتی وارونه در ایران، شمشیر مزدوری آمریکا را بر سر حق و عدالت فرود آورند.”
نویسنده این هفتهنامه اضافه کرده بود: “شاید با ارائه این توضیحات هنوز هم افراد لجوجی خواستار رفع حصر باشند، اما بدانند که از این به بعد صحبت تکلیفی با نظام برای رفع حصر سران فتنه به معنای حمایت از براندازان است!”