زنان در ورزشگاه

مینو مرتاضی لنگرودی
مینو مرتاضی لنگرودی

بنابر تحقیقات انجام‌گرفته و براساس آمار ارایه‌شده درخصوص ورزش و ورزیدن اندام و ماهیچه‌ها و بهره‌مندی از نشاط و سرخوشی حاصله، کمتر از ۳۰درصد مردم ایران به ورزش از نوع حرفه‌ای یا آماتور یا همگانی آن می‌پردازند. در نگرش سنتی و کهن ایرانی، ورزیدن عملی مردانه و پروریدن کاری زنانه معرفی شده است. ورزش‌های سنتی ایرانی بیشتر ورزش‌های تک‌نفره و نهایتا قهرمانی و پهلوانی هستند. ورزش‌های تیمی و دسته‌‌جمعی مردانه زاییده شرایط و روزگاران نوین است و ورزش‌های تیمی زنان از آن هم جدید‌تر و کم‌سن‌وسال‌تر است. به دلایل متعدد جامعه‌شناختی و روانشناختی که می‌توان با مراجعه به منابع آنها را دریافت، می‌توان گفت رفتار تیمی و گروهی در هر زمینه‌ای از جمله ورزش نسبت و رابطه مستقیمی با فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی در جوامع دارد. 
در همه‌جای دنیا مردم تماشای حرکات ورزشی و ورزش‌های رقابتی و تیمی را بیشتر از ورزش‌کردن دوست دارند. در ایران هم با توجه به میزان بالای بیکاری و اوقات فراغت روزانه برای زنان و مردان جوان و بیکار، شوق سپری‌کردن اوقات‌فراغت در ورزشگاه‌ها بالا می‌گیرد. زیرا حضور دسته‌‌جمعی با گروه همسالان در ورزشگاه نه‌تنها ملال گذران کُند و کشدار حاصل از بیکاری را کم می‌کند بلکه به فرد بیکاری که تیم محبوبش را حمایت می‌کند، احساس خوب حامی‌بودن و به‌کارآمدن و مرئی‌شدن می‌دهد. 
اما شوق حضور دختران جوان در ورزشگاه‌ها علاوه‌بر علل فوق‌الذکر دلایل ریشه‌ای دیگری هم دارد که عمده‌ترینش احساس مظلومیت به‌خاطر اعمال تبعیض و نابرابری‌های جنسی و جنسیتی است که بر زنان اعمال می‌شود. درواقع مطالبه حضور در ورزشگاه‌ها از سوی زنان به‌نوعی اعتراض به نابرابری‌های موجود در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود و در ورزش نیز هست. تجربه زیست و فعالیت در ایران به زنان ایرانی ثابت کرده است برای احقاق حقوق و تحقق کرامت انسانی زنان، که در استعدادهای گوناگون و در استعداد‌های ورزشی نیز تجلی پیدا می‌کند، باید بتوانند در عرصه‌های گوناگون و عرصه ورزش حضور موفق و توانمند داشته باشند. 
بهانه‌هایی که برای عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها می‌آورند پایه‌های استدلالی ندارد. زیرا اگر بنای ممانعت از تماشای ورزش و ورزیدگی‌های زنانه و مردانه ریب و لذت جنسی نامتعارف باشد که باید کلا تماشای هرگونه ورزش به ‌هر صورتی در پارک‌ها و ورزشگاه‌های عمومی و تلویزیون و سینما ممنوع شود. زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند ثابت کند که تماشاگر صحنه‌های ورزشی اعم از زن و مرد هنگام تماشای صحنه‌های برد و باخت ورزشی چه حالی دارند. اما اگر ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه‌ها به بهانه حمایت از زنان دربرابر بی‌اخلاقی‌هایی باشد که در ورزشگاه‌ها توسط مردان صورت می‌گیرد؛ آنگاه باید بررسی کرد و دید آیا تفکیکات جنسیتی اعمال‌شده در حوزه‌های گوناگون و ممانعت زنان از حضور در ورزشگاه‌ها موجب حفظ ارزش‌ها و اجرای هنجارهای اخلاقی در جامعه و ورزشگاه‌ها شده است یا نه؟ 
در بررسی‌های انجام‌گرفته و مشاهدات عینی ثابت شده است که مفهوم کار تیمی بین زنان ورزشکار کاربرد بسیار دارد و روحیه حفظ حرمت هواداری و دشمن‌ندیدن حریف و احترام به او نزد زنان ورزشکار و زنان تماشاچی بیش از مردان است. 
این‌ها همان ایده‌آل‌ها و اخلاق ورزشی و ارزش‌های اجتماعی هستند که با حرفه‌ای‌شدن ورزش و شکل‌گیری مافیای باشگاهی نزد مردان ورزشکار دایم کمرنگ‌تر می‌شوند. به‌جای ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه می‌توان با ایجاد ضوابط و مقرراتی برای حضور ایمن زنان در ورزشگاه‌ها تدابیری اندیشید. مسلما حضور زنان درمقام خواهر و مادر و همسر و همسایه مردان در ورزشگاه‌ها به عنوان تماشاچی و چه ورزشکار، بیش‌ازپیش مردان تماشاچی و ورزشکار را مقید به رعایت اصول اخلاق ورزشی خواهد کرد. 
در ورزش اصل بر ورزیدگی و پرورش جسم و روح است. وقتی در عرصه‌هایی که الزامی به رعایت این اصول وجود ندارد زنان و مردان ناگزیر از کارکردن و کنارهم نشستن هستند؛ بهتر است به آنها که مدعی پایبندی به چنین اصولی هستند اعتماد کنیم. چه‌بسا زنان به مدد حضور ضابطه‌مند در ورزشگاه‌ها بتوانند به مردان ورزشکار و تماشاچیان نشان دهند که ورزش حرفه‌ای اگر با اخلاق و ارزش‌های انسانی همراه نباشد، قادر به حرکت در مسیر درست و توسعه پایدار نخواهد شد. 
زنان می‌توانند نشان دهند ورزشکارانی که در قبال نابرابری سکوت می‌کنند همان‌ها هستند که از نابرابری و بی‌عدالتی سود می‌برند. به‌طوری‌که اگر زنان به‌طور جدی وارد عرصه ورزش حرفه‌ای نمی‌شدند، کسی نمی‌فهمید طبق قرارداد باشگاهی، میزان درآمد یک‌سال زن بازیگر فوتسال که جزو ده‌بازیکن برتر جهان است، به اندازه مبلغی است که یکی از بازیکنان مرد فوتبال در یک‌روز صرف ساختن تیپ و ظاهرش می‌کند. 
هرچند روحیه و اخلاق ورزشی در ورزش آماتور سالم‌تر می‌ماند و حفظ می‌شود ولی امروزه زنان گریزی از مشارکت و حضور در عرصه ورزش حرفه‌ای ندارند. در هر حال دولت موظف به ایجاد زمینه برای حضور زنان به عنوان ورزشکار در میادین ورزشی است. بند ۳ اصل سوم قانون اساسی تامین: «آموزش و پرورش و تربیت‌بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی»را از جمله وظایف دولت بر می‌شمارد. به نظر می‌رسد تاکید قانون اساسی بر تربیت‌بدنی رایگان، تایید ورزش آماتوری در قالب ورزش‌های همگانی و قهرمانی است. اما امروزه روح برابری که قانون اساسی بر آن تاکید می‌کند در فضای ورزش و تربیت‌بدنی حاکم نیست. 
کلمه آماتور که از ریشه لاتینی آمو به معنی دوست‌داشتن و عشق گرفته شده، بر انجام کاری از روی عشق و علاقه قلبی بدون چشمداشت مزد و درآمد دلالت می‌کند. از شاخص‌های مهم توسعه‌یافتگی دستیابی برابر علاقه‌مندان آماتور به ورزش‌های دلخواه در جامعه است.
 به نظر می‌رسد بین تماشاچیان، ورزشکاران آماتور و ورزشکاران حرفه‌ای که ورزش شغلشان است و نانشان را از رقابت در میدان‌های ورزشی کسب می‌کنند نیز تفاوت‌های کیفی وجود داشته باشد. زیرا ورزشکاری که هستی و زندگی‌اش به پیروزی بر رقیب وابسته است قطعا فشار سنگینی را متحمل می‌شود و خواسته یا ناخواسته این فشار را بر تماشاچی تحمیل می‌کند.
 امروزه که ورزش ایران به‌منظور ایجاد درآمد و خودکفایی به بخش خصوصی واگذار شده چون در عمل خود را ناتوان از برآوردن توقعات مردمی که به ورزش حرفه‌ای دلبسته‌اند می‌بیند؛ ورزشگاه‌ها و حتی عرصه رسانه‌ها را جولانگاه رقابت‌های خصمانه و ادبیات آکنده از خشونت کرده است.
 ادبیات حاکم بر این ورزشگاه‌ها بیش از آنکه حماسی و قهرمانی باشد، ادبیاتی عصیانی و خشم‌آلود و متجاوز و ضدزن است. زیرا وقتی نام‌ونان توامان موضوع رقابت مردان در ورزشگری حرفه‌ای می‌شود آن‌دسته از ورزشکارانی که زور بازو را بر قدرت تفکر چربانده‌اند، برای اثبات قدرت مردانگی‌شان و برای تضعیف روحیه رقیب که در اینجا در جایگاه خصم به او نگریسته می‌شود پای زنان را به میان می‌کشند و با زشت‌ترین ادبیات سعی می‌کنند روحیه مردانه رقیب را درهم شکنند. اگر نابرابری در توزیع امکانات ورزشی و پرداخت دستمزد‌ها بین زنان و مردان ورزشکار حرفه‌ای و بین مردان ورزشکار حرفه‌ای در عرصه فوتبال با سایر رشته‌های ورزش حرفه ای را هم به آن اضافه کنید دیگر جایی برای تجلی و رعایت اخلاق و هنجار‌های اجتماعی باقی نمی‌گذارد. زنان و مردان باانصاف و بااخلاق ورزشکار بهتر است مطالبه حضور زنان در ورزشگاه‌ها را از طریق اتحادیه‌ها و نهادها و انجمن‌های صنفی ورزشکاران پیگیری کنند. نهاد‌هایی متشکل از اکثریتی از ورزشکاران صاحب اخلاق و با انصاف که برای زدودن غبار پول‌پرستی و لاقیدی و بی‌مسوولیتی در قبال مطالبات مردم، در برابر مافیای افسارگسیخته ورزش بایستند و میادین ورزشی را چنانکه شایسته حضور انسان ورزشکار به ویژه دختران و پسران جوان باشد، بسازند. 

منبع: اعتماد، ۱۶ فروردین