نگاه ما

نویسنده

پیامد تخریب کاخ بدون تغییر ساختار

خداحافظ دیکتاتور؛ سلام دیکتاتوری

نسرین تخیری

 

 

شاید آن زنان لیبیایی که همین چند روز پیش آمده بودند تا آخرین کاخ قذافی را ویران کنند، در دل آرزو می‌کردند که با ویرانی این _ به گفته خود _ آخرین نماد قدرت او نقطه پایانی بگذارند بر نظامی که قذافی نیز یک عنصر آن بود.

 هنوز نمی‌توان با اطمینان گفت که آن زنان می‌توانستند پشت کوخ‌های آن کاخ را نیز ببینند. ببینند که فردا از همین کوخ‌ها، کاخ‌های دیگری سر بر نکشد. ببینند که چه بسا ممکن است دیو تبعیض و نابرابری و خط فقر و فلاکت و جنگ قدرت با شکلی متفاوت از دوره قذافی تنوره کشد.

این پرسش زمانی برایم پیش آمد که گزارشی از تخریب این آخرین کاخ بازمانده به دست زنان لیبیایی و با به کارگیری لودرهایی که بیل بر این کاخ می‌‌‌‌‌‌‌زدند، را در تلویزیون دیدم و پرسیدم آیا این زنان پشت دیوارهایی که در حال تخریب آن هستند را هم می‌‌بینند و می‌شناسند.

تجربه تاریخی خود ما در ایران نشان می‌دهد که کاخی خراب می‌شود تا نمادی از قدرت حاکم آن باقی نماند و حاکم بعدی کاخ‌های خود یعنی نمادهای قدرت خود را بر ویرانه‌های آنها می‌سازد تا برای تخریب به دست حاکم بعدی بسپارد. چنین است که با ساختن و ویران کردن مداوم این کاخ‌ها اساس و پایه نظامی که چنین حاکم مقتدری می‌سازد تخریب نمی‌شود.

 اسکندر، تخت‌جمشید را سوزاند تا با از میان برداشتن نماد امپراتوری هخامنشی نماد قدرت و خاطره آنها را محو کند. اما خود به سنت هخامنشیان وفادار ماند و سنت دمکراسی آتنی به ایران راه نیافت. شاید چون ذهنیت استبدادزده ایرانی پذیرای آن دمکراسی کهن نبود، پس او و سلسله اشکانیان بودند که به سنت حکومت‌داری ایرانی تن دادند و فرمانروایی توامان و مشروعیت چندگانه الهی، نظامی، تباری و… را تداوم بخشیدند.

اعراب که با شعار و سلوک برابری انسان‌ها بخشی از ایرانیان خسته از استبداد و جامعه کاستی ساسانی را مجذوب خود کرده بودند، خاک کاخ تیسفون را به توبره کشیدند اما حتی بیش از یکی دو دهه نیاز نداشتند تا کاخ سبز معاویه را بسازند. این سنت تاریخی در میان ما نیز تداوم یافت و تا تخریب مقبره رضاخان هم کشیده شد.

 اما آن دیگران چه می‌کنند! یعنی کاری که جهان مدرن اعم از ژاپن و غرب آن را انجام می‌دهند. نشانه‌هایی از زمان جنگ‌های جهانی، از کلیسای ویران و اردوگاه نگهداری اسرا گرفته تا یک تانک و تفنگ و بمب عمل‌نکرده و… را نگه می‌دارند تا هر سال در سالگردهای شروع و آغاز جنگ‌های جهانی یا هر مناسبت گاه و بیگاه دیگری گرد هم آیند و با یادآوری آنها فرهنگی را تقویت کنند که دیگر به جنگ رو نیاورد تا صلح پیشه سازد و از گذشته عبرت بیاموزد. آنان نمادهای قدرت سرکوبگر در گذشته‌شان را حفظ می‌کنند تا مدام ببینندشان و بدانند اگر غفلت کنند همتای همین نمادها باز هم سر بر خواهد کشید.

ما چه می‌کنیم؟ ذهنیت را حفظ می‌کنیم، بنا و یادبود و هر نشانه مربوط به گذشته نامردمی را لعن و نفرین و تخریب می‌کنیم و در این خیال خوش هستیم که بدون تغییر بنیادین فرهنگ و ذهنیتمان با تخریب این نمادها برگذشته فائق آمده‌ایم.

 آیا زنان لیبیایی که اکنون عزم تخریب آخرین کاخ بازمانده از دوران قذافی را کردند و تصور می‌کنند با خراب کردن این کاخ، 42 سال سیاهی دوران قذافی را پشت سر گذاشته‌اند، به آینده خود آگاهند؟ آیا می‌دانند پشت دیوار آن کاخ‌ها چه در انتظار ملت لیبی است؟

ای کاش آن زن لیبیایی که در مقابل آخرین کاخ بازمانده از دوران سیاه قذافی رو به دوربین‌های تلویزیون سخن از پایان دوران قذافی با تخریب این نماد حکومت او می‌گفت، حق داشت. ای کاش وقتی او داشت به رسانه‌ها می‌گفت همه چیز 42 سال پیش از اینجا شروع شد و ما حالا خرابش می‌کنیم تا آن دوران را به گذشته بسپاریم و فراموش کنیم حق داشت. اما تجربه تاریخی نشان داده آن که از کاخ، کوخ می‌سازد بر ویرانه آن کاخ‌های دیگری بنا خواهد کرد.

 پس ای کاش آن لودرهایی که پایه‌های کاخ قذافی را خراب می‌کردند امکان این را داشتند که فرهنگ و ذهنیت شکل‌یافته نه در این 42 سال که شکل‌یافته از قرن‌ها پیش، یعنی از همان زمانی که معاویه نخستین کاخ سبزش را در دمشق بنا کرد را تخریب می‌کردند. ای کاش معمارانی بودند که نه کاخ جدید برای حاکمان جدید بنا کنند آنچنان که بنابر سنت پیشین برای خلیفه به خلیفه، سپس پادشاه به پادشاه، حاکم به حاکم یا رهبر به رهبر در این منطقه بلازده ساخته بودند، بلکه ذهنیت و فرهنگ و سنتی می‌ساختند که دیگر قذافی نسازد.

اگر با خراب کردن یک کاخ یا صد کاخ، سنت کاخ ساختن و خواستن میان حاکمان بعدی پایان می‌گرفت تا دیگرانی آنها را خراب نکنند، که اکنون جهان گلستان شده بود. فرض محال که محال نیست، اگر این زنان می‌توانستند پشت دیوارهای کاخ سبز معاویه در دمشق را ببینند و ببینند که همین کاخ‌ها ساختار ذهنی آنان را می‌سازند آیا می‌کوشیدند که آن را ویران کنند؟ نه، خراب نمی‌کردند تا باز هم کاخ دیگری برای کوخ شدن ساخته نشود.