تصویر پارک ملی دریاچه ارومیه در اولین سفر استانی سال 1376 با آبهای نیلگون، جزایری سرسبز و فلامینگوهای بال سرخ و سینه سرخ هرگز از یادم نمیرود. نگرانی از افزایش شوری و نوسان مساحت آب (که البته در آن زمان بیشتر دچار نوسان بود تا روند کاهش دایمی) از همان موقع مطرح شده بود، در سال 1377 مطالعات جامع مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی کشور کلید خورد و با دخالت مستقیم و نظارت سازمان حفاظت محیط زیست مطالعات پارک ملی ارومیه در کنار دیگر زیستگاهها به سرعت تکمیل شد. انجام ارزیابی زیستمحیطی برای هر گونه فعالیت گردشگری یا بهرهبرداری در این نواحی مورد توجه جدی واقع شد…
تصویر پارک ملی دریاچه ارومیه در اولین سفر استانی سال 1376 با آبهای نیلگون، جزایری سرسبز و فلامینگوهای بال سرخ و سینه سرخ هرگز از یادم نمیرود. نگرانی از افزایش شوری و نوسان مساحت آب (که البته در آن زمان بیشتر دچار نوسان بود تا روند کاهش دایمی) از همان موقع مطرح شده بود، در سال 1377 مطالعات جامع مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی کشور کلید خورد و با دخالت مستقیم و نظارت سازمان حفاظت محیط زیست مطالعات پارک ملی ارومیه در کنار دیگر زیستگاهها به سرعت تکمیل شد. انجام ارزیابی زیستمحیطی برای هر گونه فعالیت گردشگری یا بهرهبرداری در این نواحی مورد توجه جدی واقع شد. در سال 1380، کارشناسان داخلی و بینالمللی بهطور قطع اعلام کردند که خطر افزایش شوری و تکرار پدیده شوم دریاچه آرال، در ایران هم ممکن است، اتفاق بیفتد. در این خصوص مکاتبههای متعددی با رییسجمهور و وزیر نیرو برای تامین حقابه دریاچه انجام شد و طی بازدیدی که در سالهای پایانی دولت هشتم صورت گرفت، تفاهمنامهای هم با وزارت نیرو جهت تامین آب مورد نیاز دریاچه امضا شد. ولی مشکل اصلی، برداشت غیرمجاز آب توسط پمپهای کشاورزی عنوان میشد. در این میان، موضوع احداث میانگذر دریاچه که سالها مسکوت مانده بود، مزید بر علت شد و فشار فوقالعاده و انتقاد مستمر نمایندگان استانی جهت اجرایی شدن میانگذر باعث توجه دوباره به موضوع شد. سازمان حفاظت محیط زیست نیز ضمن مخالفت با اصل احداث میانگذر، شرط انجام مطالعات ارزیابی و تایید از سوی سازمان را مطرح کرد. در واقع پل نباید روی جریان تبادل جنوب به شمال آب دریاچه اثر منفی میگذاشت، چون این مساله میتوانست به رسوبگذاری و انسداد تدریجی این مسیر حیاتی منجر شود. نمونه این موضوع همزمان در مورد تنگه ورودی دریای بالتیک مطرح بود که مسوولان اروپای شمالی تصمیم داشتند میان مالمو، شهر جنوبی سوئد و کپنهاگ دانمارک پلی احداث کنند، ولی گروههای محیط زیست و بخشی از مردم که نگران محدود شدن عبور آب و آسیب زیستمحیطی به دریای بالتیک بودند، موافق اجرای این طرح نبودند که در نهایت پل با رعایت ضوابط سختگیرانه محیط زیستی به اجرا درآمد.
بنابراین پس از بازدید از شهر مالمو در سال 1381، گروهی از کارشناسان سازمان محیط زیست، مامور بررسی دقیق شرایط با تاکید بر ارزیابی زیست محیطی برای میانگذر ارومیه و کنارگذرانزلی شدند. در عین حال فشارهای منطقه ای و محلی که گاهی متاسفانه رنگ و لعاب سیاسی هم میگرفت، دشواریهای فراوانی را پیش پای فرآیند کارشناسی قرار میداد. از آنجاییکه گزارش ارزیابی محیط زیستی مشاور وزارت راه ناقص بود، سازمان حفاظت محیط زیست با احداث میانگذر با پایه های متعدد مخالفت کرد و تا شهریور سال 84 هیچگاه احداث این راه که راه آهن هم در مراحل بعدی به آن اضافه شد، مورد تایید سازمان واقع نشد. همچنین برنامه مدیریت و طرح تفصیلی دریاچه ارومیه و تشکیل اولین کمیته مشترک مدیریت دریاچه در اولین ماههای سال 84 )ماههای پایانی کار دولت هشتم( شکل گرفت. علاوه بر آن، مراحل تدوین برنامه چهارم با حضور کارشناسان فرابخشی، اساتید دانشگاه و سازمانهای مردمنهاد صورت میگرفت که در نهایت به بند »الف« ماده 67 قانون برنامه چهارم منجر شد: »برنامه مدیریت زیست بومی در زیست بومهای حساس و ویژه دریاچه ارومیه تهیه و به مرحله اجرا در میآید.
سازمان حفاظت محیط زیست با همکاری سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و وزارتخانه های نیرو و جهاد کشاورزی، آیین نامه اجرایی این ماده را تهیه و به تصویب هیات وزیران میرسانند. «از طرفی در همان سالها با پیشنهاد سازمان، طرحهای احداث سد ملزم به ارایه ارزیابی زیست محیطی شدند و در خصوص سدهای واقع شده بر رودهای منتهی به دریاچه ارومیه هم به این مساله توجه نشان داده شد. البته نمیتوان این واقعیت را نیز نادیده گرفت که تغییرات اقلیمی، افزایش دما و در نتیجه تبخیر، کاهش میزان بارندگی سالانه و در نتیجه کاهش میزان روان آبهای شمال غرب کشور در این میان اثرگذار بوده است. البته بسیاری از این طرحها در سالها بعد متاسفانه با رکود و حتی توقف مواجه شد و در شرایطی موضوع محیط زیست از اولویتهای ملی خارج شد. مساله اجرای برنامه چهارم با تردید شورایعالی حفاظت محیط زیست با انحلال مواجه شد. متاسفانه موضوع حفاظت از ارومیه هم به بوته فراموشی سپرده شد تا اینکه در سالهای اخیر ندای وجدان بیدار سازمانهای مردم نهاد و نمایندگان غیردولتی و خبرنگاران این حوزه سبب طرح مساله شد. در سال 81 “پروفسور موزر” که یکی از کارشناسان مشهور بین المللی بود و در مطالعات به تیم کارشناسی ایرانی کمک میکرد، پیش بینی کرد که این روند باعث خواهد شد که طی 20 تا 30 سال آینده فاجعه آرال تکرار شود و مزیت رطوبت منتشره از طرف دریاچه ارومیه برای کشاورزی اطراف از بین میرود و در نتیجه منطقه تدریجا بیابانی میشود و گرد و غبار ناشی از دریاچه، زندگی در شهرهای اطراف را با معضلات بهداشتی مواجه خواهد کرد. متاسفانه پیشگویی “موزر” که کارشناسان و مدیران زیادی شاهد آن بودند، به دلیل عدم پیگیری و استمرار یاستها و مقررات و قوانین و کاهش نزولات و بی توجهی به مدیریت یکپارچه پیشنهادی، امروز در کمتر از یک دهه به واقعیت نزدیک شده است. امروز برای نجات دریاچه باید به تشکیل ساز و کار مدیریتی فرابخشی در عالیترین سطح اجرایی ممکن و اتخاذ تصمیمات ضربتی و سریع برای تامین حق آب دریاچه به صورت سیلابی و حفظ جریان عبور آب از میانگذر دریاچه و حفاظت از عرصه های طبیعی اطراف و تالاب های حاشیه دریاچه در قالب مطالعات جامع و تفصیلی اقدام کرد. تعلل در این زمینه یقینا عواقب و آثار جبران ناپذیری برای محیط زیست کشورمان به دنبال خواهد داشت.
منبع: شرق 23 فروردین