امشب روی پشت بام

نویسنده
سهراب اشرف

در وبگردی این شماره روز از خواب هایی  که همسران زندانیان سیاسی برای آزادی آنان می بینند می خوانیم. همچنین با واکنش وبلاگ نویسان به اظهارات اخیر رئیس دولت در خصوص جایگاه مجلس آشنا می شویم. دعوت یک وبلاگ نویس برای رفتن به پشت بام ها را از نظر می گذرانیم و همچنین نگاه به دلایل گریزانی مراجع از سیاست پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان. از سویی وبلاگی را می خوانیم که حوادث هفته گذشته ایران را بررسی کرده است.

 

نگذاریم تاریخ تکرار شود

“مدتی است که در ظاهر همه چیز آرام است، گویی کسی را سودای بازپس گیری پرچم ایرانش نیست.” این جمله نخستین آخرین نوشته وبلاگ spinooza  است که در آن تصویری نمادین از روزگار تبعید محمد مصدق را می بینیم که در کنار آن مهدی کروبی و میرحسین موسوی قرار گرفته اند. نویسنده هراسش از “کرختی” جنبش سبز است که یکسال پیش شعار “مرگ بر دیکتاتور” سر می داده است: “میترسم یادمان رفته باشد که سال گذشته همه با هم، فریاد میزدیم “موسوی، موسوی پرچم ایرانم رو پس بگیر.”

او به فراخوان سایت “تحول سبز” برای سر دادن شعار “الله اکبر” بر روی بام خانه ها  در ساعت ده شب دوشنبه اشاره می کند و آن را فرصتی می داند برای حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو رهبر اصلی مخالفان دولت. او با اشاره به عملکرد یکسال گذشته رهبران سیاسی جنبش سبز می نویسد: “کروبی میدانست که  هزینه این افشاگری و ریختن هیمنه جبروتی مقام عظمی که خطابه های عتاب آلود می خواند، کمتر از جانش نخواهد بود، اما ایستاد و مردانه هم ایستاد. از ایستادن موسوی چه گویم که خواهرزاده اش را شهید کردند، ولی خم به ابرو نیاورد و گفت خونش رنگین تر از ندا و سهراب و اشکان نبود. آیا ما نیز ایستاده ایم؟.”

نویسنده اضافه کرده است: “میخواهم که نگذاریم تاریخ تکرار شود، شاید صدای فریاد ما در نیمه شب دوشنبه، دیوار ظلم را بشکند.”

 

تو از خواب آمدی

ژیلا بنی یعقوب در فراغ همسر خود بهمن امویی وبلاگش را به روز می کند. آقای امویی بیش از یکسال است در زندان حبس شده است. او یکی از ده ها روزنامه نگاری بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد. حالا خانم بنی بعقوب نوشته است که صبح روز جمعه برخی از دوستانش به وی زنگ زده و گفته اند خواب دیده اند که آقای امویی آزاده شده است: “و چقدر هم همه به خاطر این خواب خوشحال بودند. جالب اینجاست که خودم هم دیشب خواب دیدم بهمن آزاد شده، حتی اگر واقعیت هم پیدا نکند خواب شیرینی است و خیالی نیست !”

خانم بنی بعقوب ادامه  می دهد: “ما دلمان را به همین خواب ها هم می توانیم خوش کنیم.”

اگر از من بپرسید این هجران ها و بی قراری ها خانم هایی مثل ژیلا بنی یعقوب، مهسا امر آبادی(همسر مسعود باستانی)، فاطمه آدینه وند(همسر عبدالله مومنی) و مهدیه گرگانی( همسر احمد زیدآبادی) مرا یاد ترانه ای از ایرج جنتی عطایی می اندازد که می گفت “ نه از دور و نه از نزدیک، تو از خواب آمدی ای عشق” یا آن بخشی که می گوید”چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب.”

باری خانم بنی یعقوب  از امین احمدیان همسر “بهاره هدایت” نیز می نویسد که برای دلداری ژیلا بنی یعقوب به او گوشزد می کند: “گرچه همیشه اول بهمن می آید و بعد بهار…اما این بار به خاطر دل ما هم که شده امیدواریم بهار و بهمن با هم بیایند”.

 

مجلس دیگر در راس امور نیست

آخرین مطلب وبلاگ هوای تهران به بهانه اظهارات تازه محمود احمدی نژاد نگاشته شده، آنجا که گفته است: “بعضی ها یک جمله امام (ره) را [مجلس در راس امور است] برجسته میکنند، … آن موقع مجلس بالاترین بود.”

این جملات رئیس دولت، نویسنده وبلاگ هوای تهران را به یاد استعفای نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم انداخته است، آنجا که محسن میردامادی دبیر کل فعلی جبهه مشارکت در متن استعفا نامه اش نوشته بود: “مجلس شورا، بعنوان بارز ترین تجلی حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش، و مهمترین دستاورد مبارزات آزادیخواهانه و ضد استبدادی تاریخ معاصر ایران، همواره در معرض خشم و کین استبداد طلبان بوده است.”

نویسنده وبلاگ ساختار جایگاه مجلس هفتم و هشتم را پررنگ می کند و می پندارد اظهارات اخیر رئیس دولت دهم، درست ترین اظهارنظر وی در سال های اخیر بوده چرا که به باور نویسنده   این “مجلس دیگر در راس امور نیست”، و این همان است که “مستی زدگان قدرت” میخواستند.

نگارنده وبلاگ هوای تهران به معرفی برخی از مختصات مجلس هفتم و هشتم می پردازد و  آنها را مجالسی می نامد که با رد صلاحیت گسترده تشکیل شده  و  از جانب رهبری موظف می شود تا قانونی وضع کند که دولت بتواند آنرا اجرا کند.

 

احمدی نژاد در برابر خامنه ای؟

اظهارات اخیر احمدی نژاد همچنین مورد توجه مهدی محسنی وبلاگ نویس پرسابقه قرار گرفته است. او در وبلاگ جمهور از قول محمود احمدی نژاد می نویسد: “حالا این قوه مجریه است که در راس امور کشور است.”

به باور آقای محسنی تعابیر اخیر رئیس دولت دهم به این معناست که “دولت” متشکل از قوه مجریه، مقننه و قضائیه است و آن ها زیر نظر رئیس جمهور باید اداره شوند.  در وبلاگ جمهور آمده است: “در اینجا قدرت رهبر و رییس دولت در عرض هم قرار می گیرد. تنها در جایی که بحث تنفیذ حکم رییس جمهور طرح می گردد رهبر نسبت به رییس دولت دستی بالاتر دارد.”

او همچنین با اشاره به اختلاف نظرهای رئیس جمهور با رهبر جمهوری اسلامی در خصوص مذاکره با ایالات متحده تاکید کرده است: “اختلاف میان احمدی نژاد و رهبر در حال افزایش است. در  بحث روابط خارجی و ریاست جمهوری آینده این ماجرا شکل علنی تر به خود گرفت.”

تحلیل آقای محسنی این است که چیدمان نیروهای سیاسی به گونه ای است که قدرت آیت الله خامنه ای همچنان بیش از محمود احمدی نژاد است.

 

پس از مشروطه

علی اشرف فتحی، نویسنده وبلاگ تورجان است، که علاقه وافر به واکاوی اوضاع حوزه های علمیه؛ مراجع و تاریخ نگاری آنان دارد. وی در آخرین پست خود به سرخوردگی سیاسی اشاره می کند که پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان دامان مراجع را گرفت و باعث شد آنان به سوی کار “فرهنگی” روند و از دخالت در سیاست بپرهیزند. آقای فتحی این مطلب را به مناسب سالروز درگذشت آیت الله بروجردی نوشته و در وصف او خاطرنشان کرده است: “آیت الله بروجردی از پیامدهای حوادث مشروطه در حوزه نجف متأثر بود و همچون استادانش سعی داشت تا حد ممکن به کار فرهنگی و حوزوی بپردازد و از دخالت در سیاست بپرهیزد.”

نویسنده تورجان همچنین به تاثیرات اعدام شیخ فضل الله نوری بر مراجع پس از استبداد صغیر اشاره  و تاکید می کند: “هر چه که بود دیگر بزرگانی چون آخوند خراسانی و میرزای نائینی توان دفاع از مشروطه را نداشتند.”

 

اخبار مملکت طنز خالص است

نسوان معتقد است طنز نویسی کار دشواری است. او در وبلاگ خود نسوان “مطلقه معلقه” که از قضا شرط و شروط عقیدتی برای ورود خوانندگان در نظر گرفته است می نویسد: “طنز نوشتن کار سختی است. مشکل ترین قسمتش هم یافتن موضوع است.اگر موضوع مناسبی پیدا کنی نصف بیشتر راه را رفته ای. اما شکر خدا ما در این مملکت مشکل موضوع  نداریم فقط کافی است نگاهی به اخبار مملکت کنیم.لامصب طنز خالص است.”

  از همین رو نگارنده به بررسی اتفاقات هفته گذشته از شنبه تا پنجشنبه پرداخته است و در این مسیر نگاه انداخته است به اتفاقاتی همچون تعطیلی روز شنبه، اظهارنظر های اصولگرایان پیرامون کوروش، سوزاندن قرآن، آزادی ساراشورد، پیوستن دیپلمات های ایرانی به جنبش سبز و یورش نیروهای امنیتی به دفتر میرحسین موسوی.

 

آخر

حسن ختام وبگردی این شماره، پست خیلی خیلی کوتاه وبلاگ ژاژ است که نویسنده آن  امین ریاحی از فعالین دانشگاه فردوسی مشهد می نویسد: “رفتم کمیته انضباطی بگم نامه تعلیقم رو بدین می خوام قاب بگیرم یه برگه می ذارن جلوم می گن شما متهم به تبلیغ علیه نظام هستید، دانش گا هه داریم؟”

 

یاد

وبگردی امروز به یاد کوهیار گودرزی نوشته شد. وبلاگ نویسی که در آخرین روزهای پاییز گذشته زمانی که برای شرکت در مراسم تشییع آیت الله منتظری رهسپار شهر قم بود بازداشت شد و روزهای آزگاری است که در کنج زندان فرصتی برای به روز کردن وبلاگ وسوسه ای برای بودن نیافته است. کوهیار اندکی پیش از بازداشت وبلاگ خود را به روز کرده بود:

” شب،

باز این تیرگی و ملال تمام.

دلم عجیب گرفته و می‌خواهم تمام گذشته را قی کنم.

جکایت منحی‌وار هیچ بودن را.

خسته از تلاش مدام. خسته از جستن معنا. حسی که نیست. حسی که هیچ وقت نبوده است.

من این را زندگی کردم. تنها میان تخدیر دقایق. میان تحقیر محیط. و انگار هیچ کس درد را چنین نزیسته است.”