چرا عملیات سیا به شکست انجامید؟

نویسنده

» افشاگری دی ولت درباره طرح های آمریکا علیه تاسیسات هسته ای ایران

هانس روله

همه چیز آرام و زیبا بود. در زمان شاه، سازمان سیا در تهران در خوبی و خوشی بسر می برد. تیمی کم تعداد که ازسوی چندین هزار مخبر محلی، اطلاعات و اخبار ظاهراً مهم را دریافت می کرد.

گزارش هایی که به مرکز سیا در شهر لانگلی ارسال می گردید کارآمد و رضایت بخش بودند. چند ماه قبل از انقلاب خمینی در سال ۱۹۷۹، عوامل این سازمان که در تهران بسر می بردند برآورد کردند که حداقل تا ۱۰ سال آینده هیچ اتفاقی برای حکومت شاه نخواهد افتاد.

پس از به قدرت رسیدن آیت الله خمینی، دریادار استنسفیلد ترنر، رییس وقت سازمان سیا، با ندامت اظهار داشت: “ما خیلی ساده و راحت خوابیده بودیم.” واقعیت خیلی زود انتقامش را گرفت.

در اواخر سال ۱۹۷۹، گروهی از دانشجویان خط امام سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند. آنها ۵۳ نفر را در ۴۴۴ روز باقیمانده از دوره ریاست جمهوری کارتر به گروگان گرفتند.

 

تیرگی روابط آمریکا و ایران

تلاش گروه نجات به شکل رقت انگیزی به شکست انجامید. سیاست آمریکا در قبال ایران ازهم پاشید؛ اعضای دیپلماتیک از تهران خارج شدند. ولی سازمان سیا وقت کافی به دست نیاورد تا تجهیزات خود را دست نخورده بازگرداند.

در حدود ۱۰۰ دانشجوی ایرانی طی دو سال زد و بندهای بسیاری انجام دادند که نتیجه آن فاجعه ای برای دوستان سابق و مخبران سیا بود.

اکثر آنان قربانی یک پاکسازی عظیم و گسترده شدند. پس از آن حتی اثبات دوستی با آمریکا منجر به تحمل مجازات های سنگین می شد. به همین دلیل، به کار گرفتن مخبرهای جدید در ایران برای سازمان سیا بسیار مشکل شد.

با این حال، موفقیت مجدد سازمان سیا یک دهه بعد به شکلی خوفناک محقق گردید: سیا در سال ۱۹۸۹ شبکه ای متشکل از ۴۰ مخبر ایرانی داشت. تبادل اطلاعات بوسیله نامه نگاری معمولی با استفاده از جوهر نامرئی انجام می شد.

 

اشتباه محرز ازسوی کارمند سیا

آنها ازسوی دفتر سیا در فرانکفورت هدایت می شدند. در پاییز ۱۹۸۹ یکی از کارمندان سیا نامه ای به تمامی عوامل آمریکا ارسال کرد: همه در یک زمان، به یک شکل، به یک آدرس، از یک دفتر پستی، و به یک دست خط. موضوع لو رفت. تمامی گیرندگان نامه دستگیر و بسیاری به جرم خیانت اعدام شدند.

فیل جیرالدی، رییس وقت دفتر سیا در استانبول، در این خصوص گفت: “عوامل دستگیر شده تا سر حد مرگ شکنجه شدند.” پس از آن تیم واینر، نویسنده، در داستان خود مربوط به سازمان سیا نوشت: “پنجره سیا به سوی ایران بسته شد.” و این برای یک مدت طولانی ادامه داشت.

ایالات متحده برای نظارت بر ایران هنوز شیوه های الکترونیکی کارآمدی در محل و همچنین “اطلاعات انسانی” در منطقه سراغ داشت. البته میزان منابع و یافته ها ناچیز بود.

بیش از یک دهه سازمان سیا صرفاً به اطلاعات به دست آمده از کشورهای دوست، مانند اسراییل، و نظامیان پناهنده بسنده می کرد. این مسأله نیز پیامدهایی بر عملکرد داخلی سازمان سیا داشت: بخش ایران به تدریج جذابیت خود را ازدست داد و گماشتن پرسنل کارآمد نیز روز به روز سخت تر می شد.

 

عملیات مرلین، رویداد عجیب سال ۲۰۰۰

رویداد عجیبی در سال ۲۰۰۰ به وقوع پیوست: عملیات مرلین. به دنبال موافقت صریح رییس جمهور بیل کلینتون و هماهنگی او با اسراییل، سازمان سیا یکی از دانشمندان هسته ای شوروی سابق را مسؤول انتقال فن آوری کلاهک اتمی به ایران کرد.

در ظاهر، تمامی نقشه های ساخت به یکی از طرح های مدرن شوروی مربوط می شد، ولی این طرح ها طوری دستکاری شده بودند که درواقع کلاهک هیچ گاه عملیاتی نشود. بدین ترتیب، سازمان سیا می خواست برنامه تسلیحاتی ایران را به شکلی اساسی به تأخیر بیندازد.

زمانی که روس ها طرح ها را دیدند، پس از یک بررسی سطحی متوجه شدند که طرح ها دستکاری شده. از آنجا که سازمان سیا پشت این داستان بود، دانشمند هسته ای احساس امنیت نمی کرد. او که ماهانه حداقل ۵۰۰۰ دلار دریافت می کرد، کاری جز اجرای دستورات نمی توانست انجام دهد.

او با یک پاکت مهر و موم شده به وین پرواز کرد تا مدارک مربوط به هیأت ایرانی را به مقامات آژانس اتمی تسلیم کند. با این حال، او قبل از تسلیم نامه، پاکت را باز کرد و اشکالات و ایرادات را به خط خود نوشت و سپس داخل پاکت گذاشت. او سپس پاکت را به دیپلمات های ایرانی داد و خود به وطن اش بازگشت.

 

آیا روس ها به صورت پنهانی به ایران کمک کردند؟

اینکه آیا دانشمند روس به واقع داده های اشتباه را نوشته و آنها را تصحیح کرده هنوز مشخص نیست. همان طور که انگیزه این کار نیز مشخص نیست. نکته مسلم این است که از آن سال به بعد ایران طرح ساخت کلاهک هسته ای را دراختیار داشته است. حتی اگر پیام آور سازمان سیا اشکالات را تصحیح نکرده باشد، همکار او دانیلنکو که در آن زمان در ایران بسر می برده قادر به انجام این کار بوده است.

این موضوع مدت ها به عنوان یک راز باقی ماند تا اینکه جیمز رایزن، روزنامه نگار آمریکایی، در کتاب خود تحت عنوان “دولت جنگ: روایتی سری از عملکرد سیا در دولت بوش” این راز را برملا ساخت. سر و صدای زیادی به راه افتاد. رایزن تحت تعقیب قرار گرفت و او را مجبور کردند تا منابع اطلاعاتی خود را معرفی کند. این پرونده هنوز بسته نشده بود که دو تن از بازندگان آن مشخص شدند: سازمان سیا و موساد.

فعالیت های ابتدایی و نهایی سازمان سیا در “ارزیابی اطلاعاتی ملی” در سال ۲۰۰۷ منتشر شد که بی شک گذاشتن نام “کودتای دستگاه های اطلاعاتی” بر آن، سهواً انجام نشده بود.

 

گزارش اطلاعاتی نیرنگی ازسوی دولت بوش بود

برخلاف سال ها تبلیغات علیه دستیابی قریب الوقوع ایران به تسلیحات هسته ای، ۱۶ دستگاه اطلاعاتی آمریکایی ناگهان اعلام کردند “با اینکه ایران بین سال های ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۳ برنامه تسلیحات اتمی خود را دنبال می کرده، ولی این برنامه را در سال ۲۰۰۳ متوقف نموده و احتمالاً تا قبل از سال ۲۰۰۷ نیز آن را ازسر نگرفته است”.

این ارزیابی جدید بی پایه و اساس نبود، چرا که آمریکا در سال ۲۰۰۷ موفق شد یک حمله کامپیوتری را به انجام رساند. آنها ماه ها صحبت های روزمره میان نخبگان فنی ایرانی و تصمیماتی را که ازسوی سران سیاسی دیکته می شد شنود کردند و از همان جا به توقف برنامه تسلیحات اتمی در سال ۲۰۰۳ پی بردند.

سر و صدای بسیاری در میان کارشناسان به وجود آمد: دستگاه های اطلاعاتی اکثر کشورهای متحد با آمریکا تردیدها و انتقادات بسیاری را مطرح کردند. بریتانیایی ها با انزجار خاطرنشان ساختند که “نفوذ کامپیوتری” موفق، توسط آنها انجام شده، نه آمریکایی ها. در مورد باقی مسایل نیز دستگاه های اطلاعاتی آمریکایی بیش از حد به تفسیر پرداخته بودند.

ازنظر سیاسی و از دید رسانه های اطلاعاتی، کاملاً مشخص بود که این گزارش دسیسه ای ازسوی دولت بوش و دیگر نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است: درواقع بوش هیچ نیازی به گزارش یا تفسیری در مورد ایران مبنی بر انجام عملیات نظامی نداشت.

 

تا امروز، بسیاری به گزارش های غلط تکیه کرده اند

درحقیقت، نهادهای اطلاعاتی پس از ناکامی در جنگ عراق می خواستند به هر طریق ممکن از پیشروی به سوی یک جنگ دیگر بپرهیزند.

تأثیر این گزارش بر افکار عمومی بسیار قابل توجه بود و همچنان نیز قابل توجه است. تا به امروز هیچ یک از شرکت کنندگان مناظره های عمومی با موضوع برنامه اتمی ایران، به مسایل مربوط به سال ۲۰۰۷ اشاره ای نکرده.

جالب تر آنکه برخی از اظهارات کلیدی این گزارش غیرقابل دفاع است. بی شک این تا حدودی به دلیل شیوه نگارش مبتدی نسخه رسمی این گزارش سرّی بوده، چرا که برخی از اظهارات آن عملاً نادرست و اشتباه است.

به همین دلیل سیا خود را ملزم دید تا چند ماه پس از انتشار گزارش که اظهارات مهم بسیاری در آن تصحیح شده بودند، چندین نشست تشکیل دهد.

 

سیا وجهه خود را تا حد زیادی ازدست داد

به گفته سازمان سیا در آوریل ۲۰۰۸، برنامه تسلیحاتی ایران پس از سال ۲۰۰۳ تقریباً به شکلی نامحدود دنبال شده. عجیب این است که اظهاراتی که تاکنون به صورت عمومی در این نشست ها بیان شده ازسوی هیچ کارشناس کارآمدی مورد استفاده قرار نگرفته است.

نکته مسلم این است که عملکرد سازمان سیا در مورد ایران زیر سؤال رفته و سوء استفاده های سیاسی نیز به شدت بر عملکرد این نهاد و باورپذیری آن تأثیر گذاشته است.

منبع: دی ولت، ۱۸ آوریل