خشونت و ترور، بیست سال بعد

مرتضی سیمیاری
مرتضی سیمیاری

1- وین همچنان حادثه تلخ ترور قاسملو را در خاطر خود دارد و دانشگاه وین در ژوئیه امسال مراسمی را به همین مناسبت برگزار نموده است. کردستان ایران نیز در این روزها و در اعتراض به ترور رهبر مردمی خود در تلاطم به سر می برد. 

حزب دمکرات کردستان در سراسر تاریخ خود استراتژی صبر و مقاومت را طی نموده است و ترور قاسملو، فاضل رسول وسایر رهبران این حزب در پایداری در برابر حفظ این استراتژی بوده است. حتی جدایی حزب دموکرات از شورای ملی مقاومت در سیر همین تحلیل قابل بررسی است. حزب دموکرات با دارا بودن بستر اجتماعی متمایل به مبارزه قانونی و هدفمند بوده است که در دوره های متفاوت دچار ترور و خشونت شده و اتش ان دامن مردم کردستان را نیز گرفته است. خشونت وتروری که ابشخور ان تحقیر های مکرر حکومت مرکزی و نیز نیروهای رادیکال با مشی مبارزه مسلحانه بوده اند.

2- با وجود پیروزی انقلاب اسلامی که تبلور ازادی، عدالت و استقلال ملی بود، ایران همچنان کانون ترور، قتل و خشونت است در حالی که محتوای انقلاب ایران پیروزی گل بر گلوله بوده است. اندک زمانی در پس انقلاب با شعار اسلام انقلابی بجای انقلاب اسلامی و در واقع تغییر در محتوای حکومت دینی به دین حکومتی و گسترش شعار “النصر بالرعب”، عملا تمامی دستاوردهای انقلاب زیر سوال رفت و ترور قاسملو و نیز قتل های زنجیره ای و نیز شهداء دانشجو که همگی نماد مبارزه مسالمت امیز و قانونی بوده اند بخشی از درون مایه خشونت نهادینه شده در ایران هستند؛خشونتی که در مختصات خود تبلوری از مافیا و ایدئولوژی را دارد.

تقدیس خشونت و نفرت از دشمن در ایران دچار توجیه ایدئولوژیک گردیده است، یعنی ضرورت استفاده از خشونت برای رسیدن به هدف که همان ساختن جامعه اسلامی می باشد. در کتاب جنگ و جهاد در قران به قلم مصباح یزدی امده است: “سرنوشت انسان خشونت است لذا کاربرد خشونت اجتناب نا پذیر است و خشونت با هدف خوب از خشونت با هدف بد قابل تمییز است و خشونت برای اسلام خوب است”.

بدیهی است که این نظریه جعل معنی در قران است که ترور و خشونت باعث تهی گردیدن دستگاه فکری مبلغین ان گردیده، تا ترور قاسملو از یک سو با توجیه فوق و نیز یکسان سازی و ایجاد هویت تک پایه ای در توجیه دستگاه حاکم از سوی دیگر صورت پذیرد.

3- پیروزی اصلاحات در ایران یک حرکت رو به جلو در مبارزه با خشونت و ترور بود به طوری که تشکیلات امنیتی ایران بخشی از بدنه خود را بعنوان نیروی خود سر به مردم معرفی نمود. اما این شجاعت اولیه به مرور زمان رنگ باخت و بعد از اعترافات همسر سعید امامی به کلی از مسیر خود خارج گردید به طوری که روز به روز بیشتر احساس می شود سوار اتوبوس ارمنستان هستیم و روز از نو در حال سقوط؛ در حالی که روح سعید امامی بر اسمان ایران همچنان پرواز می کند و مظلو مانی چون ندا اقا سلطان، قربانی ان هستند.

تنها قاسملو و فروهر ها قربانی این خشونت سازمان یافته در ایران نیستند، خشونت در ایران زمینه تخریب نیروی محرکه اجتماعی بوده است؛ جامعه ای که امروز حتی اختیار رای دادن و انتخاب کردن را نیز از دست داده و به طور دائم سرکوب شده است.

خشونت در ایران تنها به گلوله ختم نمی شود؛ خشونت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در ایران ارام ارام جز زمین سوخته چیزی باقی نخواهد گذاشت.