گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گلایه های محمود استاد محمد از وضعیت نابسامان تئاتر ایران  

بی‌مبنا بودن نگاه مدیران تئاتر…  

محمود استاد محمد، با نمایش “ کافه مک آدم ” به صحنه ی تئاتر ایران باز گشته است. در حاشیه ی اجرای نمایش، به سراغ این کارگردان قدیمی رفته ایم. او که در تهران و در نشست خبری این نمایش، پاسخگوی پرسش های خبرنگار روز شه بود، از وضعیت نابسامان تئاتر گله های بسیاری دارد و می گوید که هنر اگر به قدرت معترض نباشد روح هنری خود را از دست می دهد. مشروح گفته های محمود استاد محمد را در ادامه ی این صفحه از پی بگیرید…

 

 

آقای استاد محمد در این سال های سخت فرهنگ و هنر ایران سکوت کرده اید. داستان چیست؟

نه. سکوت نکرده ام. من اگر مانند بسیاری از دوستان سکوت می کردم امروز در خانه نشسته بودم وبه بهانه های مختلف می پرداختم نه آنکه با “ کافه مک آدم ” به دیدار مخاطبانم بیایم.اما واقعیت این است که نمی‌خواهم در مورد نمایش”کافه مک آدم” صحبت کنم بلکه می‌خواهم درباره موجودیت خودم در تئاتر سخن بگویم.
اولین کسی هستم که در ایران و در سال 55 براساس یک قصه قرآنی نمایشنامه‌ای را نوشتم و اولین کسی هستم که قبل از انقلاب فیلمنامه‌ای را با موازین سینمای اسلامی نگاشتم و این فیلمنامه با نام “جنگ اطهر” ساخته شد. البته سخن من بر سر اولین بودن‌ها و مطرح کردن خودم نیست، بلکه مقصودم این است فردی که بیش از انقلاب نمایش “آسید کاظم” را نوشته و در آن زمان هم منتشر شده و یا نمایش “دقیانوس” را نوشته چرا بعد از انقلاب نتوانسته یک نمایش مذهبی بنویسد و آن را اجرا کند و کسی هم از او در این باره سؤال نکرده.

مثل اینکه دلتان حسابی پر است…

بله.هیچ کس بعد از انقلاب به من اهمیت نداد. منی که قبل از انقلاب در اعتراض به قدرت کار می‌کردم. از مهمترین دلایل مهاجرتم همین نگاه غریبانه‌ای بود که به من شد. من قبل از انقلاب  با کسانی کار می‌کردم، که بعد از انقلاب مدیران رسانه‌ها و وزارتخانه‌ها شدند اما من از همان سال 58 به بعد، در میان آنها غریبه شدم این غریبگی باعث آزارم شد و تحملش برایم سخت بود. برای همین هم غربت را به آن ترجیح دادم.

 

این غریبگی و تنهایی از چه فاکتورهایی سرچشمه دارد؟
متأسفانه نا برابری‌های زیادی در تئاتر دیدم. در آن دوران نمایشی با قرارداد 80 میلیون تومان اجرا شد و من در همان دوران با قرارداد 2 میلیون و 800 هزار تومانی کار کردم و این اتفاق‌ها ادامه داشت. می‌دانستم که اینها قراردادهای کمتر در برابرم می‌گذارند تا من به اعتراض امضا نکنم اما من همیشه آن‌ها را امضا می‌کردم.

یعنی شما با وضعیت اقتصادی تئاتر مشکل دارید؟
خیر.دقت کنید.مشکل من تنها پول نیست بلکه برخوردهای بی‌مبنایی است که در تئاتر وجود دارد. همه چیز بر پایه زد و بند در تئاتر وجود دارد. در نمایشنامه طهرن که چند سال پیش اجرا کردم 25 نفر بازی می‌کردند اما با کوچکی تالار هیچ میزانسنی در آن وجود نداشت در حال حاضر نگاهی به تئاتر شهر بیندازید از همه هنرمندان پوسترهای تئاتر دیده می‌شود اما هیچ اثری از کارهای من در دیوارهای تئاتر شهر وجود ندارد. از این صحبت‌ها شرم دارم، از این که مدام از خودم حرف می‌زنم و از حضورم در تئاتر سخن می‌گویم. ببخشید اما تحملم تمام شده است.

 

به نظرتان این نوع تبعیض ها در تئاتر به کجا خواهد انجامید؟ آیا نسل آینده تئاتر هم با این شرایط کنار خواهند آمد؟

نمی دانم.امیدوارم که با این وضعیت روبرو نشوند.آن ها این روزها صبر کمتری دارند و قطعا عکس العمل های شدیدی نشان خواهند داد. کسانی که بعد از ما کار می‌کنند، بدانند که براساس روابط و ضوابط تئاتر مملکت چه مبنایی وجود دارد چرا یک نمایش با قرارداد 250 میلیون تومانی اجرا می‌شود و یک قرارداد دیگر با مبلغ 15 میلیون تومان روی صحنه می‌رود. بر چه مبنایی یک کار با تمام نیروهای تبلیغاتی اجرا شده و یک کار در یک سکوت خبری روی صحنه می‌رود؟ در چه صورت است که یک نفر خودی می‌شود و یک نفر غیرخودی، اگر قرار است اینگونه رفتار شود بنابراین یک فرمول و مبنا را برای ما تعریف کنند که چه‌کار کنیم راه‌مان به ترکستان نرود.

 

وضعیت قرارداد نمایش “کافه مک آدم ” با 15 بازیگر و 20 نفر از عوامل پشت صحنه تا کنون چگونه بوده است؟
در تئاتر ما یک کارگردان هنگامی که اجرایی دارد تمام مرکز هنرهای نمایشی و حتی مدیر آن بسیج می‌شوند تا کار روی صحنه برود اما کسی مانند من کارش اجرا می‌شود علاوه بر تمام طول تمرین حتی کسی از ما سراغی نمی‌گیرد. مرکز هنرهای نمایشی خود تولید کننده اثرم است اما هیچ سراغی از ما نمی‌گیرد. مسئله قرارداد، مخارج دکور و تهیه لباس کنار بماند چرا برای سالن تمرین ما کاری نمی‌کنند.
بازیگران من با چه برآوردی روی صحنه خواهند رفت و مخارج دکور و لباس را چه کسی می‌پردازد ما برای مولد تئاتر مهم نیستیم؟ حسین مسافر آستانه، مدیر مرکز هنرهای نمایشی از صمیمی‌ترین دوستان من است که هیچگاه خللی در روابط دوستانه‌اش با من وجود ندشته اما در قامت یک مدیر من چند بار به مرکز رفته و تأکید کردم که یک‌بار هم شده سر تمرین‌های ما حاضر شود اما او این کار را نکرد و هنگامی که به دستیارم گفتم برای قرارداد به مرکز برود با وجود قرارهایی که گذاشتیم، او موفق به دیدن رئیس مرکز نشد.

 

چه تفاوت هایی وجود دارد میان تئاتر قبل و پس از انقلاب؟
در آن دوران وضعیت هنرمندان مشخص بود. معتقدم هنر اگر به قدرت معترض نباشد روح هنری در آن وجود ندارد و در آن زمان این مسئله وجود داشت. من در آن دوران با توجه به این که در یک خانواده مذهبی متولد شده بودم نسبت به درک و دریافتم از زندگی تابع هیچ تز و آنتی ‌تزی نبودم و مستقیما از زندگی اطرافم حس گرفته و معطوف به آن بودم. هرگز تصویر نماز خواندن مادرم را نمی‌توانستم فراموش کنم و حال به جایی رسیده‌ام که نمی‌توانم کاری انجام دهم. بی‌مبنا بودن نگاه مدیران مشکلات زیادی را برای هنرمندان به‌وجود آورده است مشکلاتی که بدون تردید ضربه زننده است و این ضربه‌ها بر پیکر استعدادهای جوان ما وارد می‌شود چرا که کسانی مانند من جایی برای این زخم‌ها ندارند. تا زمانی که به تئاتر و هنرمندان تئاتر این چنین نگاه کنیم هرگز به ماهیت فرهنگی دست نخواهیم یافت. تئاتر از مؤثرترین افعال فرهنگی شناخته شده است و اگر از آن به عنوان ابزار بد استفاده شود تأثیر ضد فرهنگی خواهد داشت. هیچ حرکت فرهنگی به اندازه تئاتر نمی‌تواند بر مردم و جامعه تأثیر بگذارد اما متولیان فرهنگی ما این عامل خیر را از دست می‌دهند و این جای تأسف دارد.