نخستین گام رسمی در خصوص رسـیدگی قضایی به پرونده اصلاح طلبان بازداشتی، دیروز در حالی آغاز شد که ظاهراً هیچ کس از این “آغاز” با خبر نبود. در این مرحله، کلیاتی مطرح و این وعده به مردم داده شد که کیفرخواست متهمان نیز به صورت تفکیکی تهیه و اعلام شود.
مفهوم این سخن آن است که هنوز هیچ کس جز دست اندرکاران پرونده، اطلاعاتی از اتهامات - و نه جرایم - بازداشتیها ندارد و هر آنچه ادعا توسط تعدادی از رسانهها و روزنامههای پرونده ساز مطرح شد گمانهزنی غیراخلاقی و غیرقانونی بوده است. البته اگر آنچه طی دو سال گذشته تحت عنوان “انقلاب مخملی” به تعدادی از اصلاح طلبان منتسب گردید مبتنی بر اسناد و مدارک محکمه پسند بوده است مقامات اطلاعاتی و قضایی بایستی پاسخ دهند چرا در رسیدگی به این اتهامات تعلل کردهاند؟ ضمن آنکه اقدام آن رسانهها، به صورت خواسته یا ناخواسته وجود انگیزه سیاسی در تلاش برای برخی پرونده سازیهای رسانهای را به اذهان متبادر میکند. اما به هر حال فضای فعلی، دیر یا زود تغییر خواهد کرد و اثبات جرایم جز با ارائه اسناد و مدارک خداپسند و محکمه پسند، امکان پذیر نخواهد بود. اتهام انقلاب مخملی، درست باشد یا نباشد و اصلاح طلبان بازداشتی - که هـــنوز اتـــهام واقعی هر یک از آنها مشخص نیست - در این پروژه نقشی داشته باشند یا نه، تقریباً همه اعتراف دارند که انقلاب مخملی در کشوری مانند ایران به نتیجه نمیرسد. کیفرخواست اخیر نیز اذعـان مـیکـنـد کـه اگـر پـروژهای هم وجود داشته شکست خورده است اما به نظر میرسد در کنار این پروژه شکست خورده، یک انقلاب پنبهای در ایران به پیروزی رسیده است. نام انقلاب پنبهای از ضرب المثل ایرانی “با پنبه سربریدن” عاریه گرفته شده است. این انقلاب پنبهای تحت الشعاع تبلیغات وسیع و گاه غیرمنصفانه علیه اصلاحطلبان قرار گرفت اما برای دیدن آثار آن، تلاش زیادی لازم نیست. در اثر این انقلاب پنبهای، به راحتی میتوان دستور رهبری را نادیده گرفت و در عین حال مدافعانی در میان مدعیان سینه چاک حمایت از رهبری پیدا کرد. در شرایط پس از انقلاب پنبهای، دستور صریح رهبری تاویل و تفسیرهای متفاوت پیدا میکند و حتی ادعا میشود که “نامه رهبری، سرّی بوده و ایشان از انتشار آن رضایت نداشتهاند!” هیچ کس هم توضیح نمیدهد که “انقلاب پنبهای چه بر سر کشور آورده است که نامه سرّی رهبری - آنهم به دستخط ایشان- به خبرگزاریهای رسمی کشور راه پیدا میکند!؟”انقلاب پنبهای آنقدر کشور را متحول کرده است که دربرابر تعلل در اجرای دستور رهبری تنها به چند تذکر دوستانه -آنهم با قربان صدقه رفتن نسبت به کسی که عامل اصلی این تعلل است- اکتفا میشود. در حالی که دو سال قبل، عدهای آنقدر نسبت به رهبری حساسیت داشتند که حامیان ولایت را به تلاش بـرای کـشـف مـافیالضمیر ایشان تشویق میکردند.روز سیام اردیبهشت ماه 86، مدیر مسئول کیهان با اشاره به مذاکرات ایران و آمریکا بر سر عراق و اعلام موافقت شفاهی رهبری با آن، در سرمقاله آن روزنامه نوشت: “ممکن است آقا اجازه داده باشند ولی باید حضرت ایشان از ژرفای قلب مبارک خویش راضی باشند. آیا راضی هستند؟ بعید به نظر میرسد…“ البته در کشوری که احکام صریح خدا و پیامبر او (ص) نادیده گرفته میشود و به خاطر دشمنی با یک قوم و قبیله، اتهام افکنیهای تلویزیونی علیه آنها، مباح بلکه واجب میشود قاعدتاً بی توجهی به دستور رهبری چندان سخت نیست و تنها مردم را آگاه خواهد ساخت که برخی سینهچاککردنهای سابق، نه از سر اعتقاد بلکه با هدف حذف رقیب بوده است! کسانی که در یک موضوع “نه چندان مهم” به دنبال کشف منویات قلبی مقامرهبری بودند اکنون در برابر موضوعی که قطعیت نظر رهبری بر همگان آشکار است به راحتی تغییر رویه دادهاند. آنها ظاهراً مخاطب دستور رهبری را مورد انتقاد قرار میدهند اما هیچگاه حاضر نیستند او را از خود دلخور کنند و اندکی از شأن نسبتاً آسمانی که برای او قائل شدهاند بکاهند. تغییر رویه نسبت به دستورات رهبری، تنها دستاورد انقلاب پنبهای اخیر نیست. بر اثر این انقلاب، حق گروههای سیاسی برای برگزاری تجمعات،نادیده گرفته میشود و در برابر این نقض صریح قانون اساسی،هیچ کس از خود تحرکی نشان نمیدهد. از تأثیرات دیگر این انقلاب پنبهای آن است که حتی تذکرات همفکران در خصوص خون بناحق ریخته شده تعدادی از جوانان، مورد بی توجهی قرار میگیرد. فضای ایجاد شده پس از انقلاب پنبهای، آنقدر بیتفاوتی در کشور ایجاد میکند که وقتی یکی از مراجع تقلید خواستار آزادی زندانیانبی گناه میشود هیچ کس سوال نمیکند مگر قرار است زندانی بیگناه هم وجود داشته باشد؟! کیفرخواستی که دیروز در جریان دادگاه تعدادی از اصلاح طلبان قرائت شد نشان داد که پروژه انقلاب مخملی، حتی به فرض وجود شکست خورده است. از سطوح بالای نظام نیز نشانههایی بروز داده شده است که نشان میدهد برخی حوادث اخیر و پیامدهای آن را نمیپسندند. اگر این اراده جدی گرفته شود و مواردی از نقض صریح قانون اساسی که در فضای انقلاب پنبهای به وقوع پیوسته است ترمیم گردد میتوان به آرامش فضای کشور امیدوار بود. همه میدانند کشور به شدت نیازمند آرامش است که البته برخی حوادث ناگوار بعد از انتخابات، رسیدن به این آرامش را مشکل کرده است اما توجه به توصیه بزرگان و مراجع تقلید از جمله توصیه دو روز قبل آیت الله مکارم شیرازی که آزادی زندانیان یکی از آنهاست میتواند تا حدی به بازگشت تدریجی آرامش کمک کند؛ اگر چه شناخت ریشههای اصلی ناآرامیها به ویژه مسائل مرتبط با انتخابات و تلاش برای جبران آنها، راه اصلی و شاید تنها راه رسیدن به آرامش واقعی و پایدار باشد. منبع: اعتمادملی، یازده مرداد |
اتهام انقلاب مخملی، درست باشد یا نباشد و اصلاح طلبان بازداشتی - که هـــنوز اتـــهام واقعی هر یک از آنها مشخص نیست - در این پروژه نقشی داشته باشند یا نه، تقریباً همه اعتراف دارند که انقلاب مخملی در کشوری مانند ایران به نتیجه نمیرسد. کیفرخواست اخیر نیز اذعـان مـیکـنـد کـه اگـر پـروژهای هم وجود داشته شکست خورده است اما به نظر میرسد در کنار این پروژه شکست خورده، یک انقلاب پنبهای در ایران به پیروزی رسیده است. نام انقلاب پنبهای از ضرب المثل ایرانی “با پنبه سربریدن” عاریه گرفته شده است. این انقلاب پنبهای تحت الشعاع تبلیغات وسیع و گاه غیرمنصفانه علیه اصلاحطلبان قرار گرفت اما برای دیدن آثار آن، تلاش زیادی لازم نیست.
البته در کشوری که احکام صریح خدا و پیامبر او (ص) نادیده گرفته میشود و به خاطر دشمنی با یک قوم و قبیله، اتهام افکنیهای تلویزیونی علیه آنها، مباح بلکه واجب میشود قاعدتاً بی توجهی به دستور رهبری چندان سخت نیست و تنها مردم را آگاه خواهد ساخت که برخی سینهچاککردنهای سابق، نه از سر اعتقاد بلکه با هدف حذف رقیب بوده است! کسانی که در یک موضوع “نه چندان مهم” به دنبال کشف منویات قلبی مقامرهبری بودند اکنون در برابر موضوعی که قطعیت نظر رهبری بر همگان آشکار است به راحتی تغییر رویه دادهاند. آنها ظاهراً مخاطب دستور رهبری را مورد انتقاد قرار میدهند اما هیچگاه حاضر نیستند او را از خود دلخور کنند و اندکی از شأن نسبتاً آسمانی که برای او قائل شدهاند بکاهند.
کیفرخواستی که دیروز در جریان دادگاه تعدادی از اصلاح طلبان قرائت شد نشان داد که پروژه انقلاب مخملی، حتی به فرض وجود شکست خورده است. از سطوح بالای نظام نیز نشانههایی بروز داده شده است که نشان میدهد برخی حوادث اخیر و پیامدهای آن را نمیپسندند.
منبع: اعتمادملی، یازده مرداد
|
|
|