بوف کور

علی اصغرراشدان
علی اصغرراشدان

“آ قای رنه”

علی اصغر راشدان

 

-دادی؟ چی جوری دادی؟ یه کلاسور کامل مدارکتو واسه وکیلت ترجمه کردم ونامه های لازمو نوشتم، قراربود پونصد چوق بدی، مثل جیگرزلیخا تیکه تیکه وچندرغاز چندرغاز دادی، سرآخرم اونقده عزو جزکردی و ندارم بازی درآوردی و امروز وفرداکردی که ازخیرکلیش گذشتم. الان معطل موندم، ته بلویو، کنار دریا چادرنشین شدم، بایداونائی رو که ملاخورکردی، بهم بدی.

 اینا عقل معاش ندارن، دور اندیشی و این حرفا حالیشون نیست. شما شعر خیامو می خونین،اینا باهاش زندگی میکنن.هرچی گیرمیارن همون روز عشق شو میرسن. کیف بزرگشون اینه که عصرا،بعد کارشون،توسینه کش آفتاب کنارمیزای جلو پیاده رو،گیلاس شراب شونو مزمزه کنن و باهم گل بگن وگل بشنفن، گاهیم قهقهه بزنن. فردائی تو ملاجشون نیست اصلا.

تو مجلسم شیشدونگ حواسشون مثلابه انجام وظایف محوله است، حالیشون نیست، باید برن ایران، پیش وکلای مجلس ودولت مردای شما یه دوره چن ماهه تعلیمات ببینن، بعد بیان وکیل مجلس شن.