“آ قای رنه”
علی اصغر راشدان
بفرما، اینم سه تاساندویچ سالامی ناب،آقای رنه.
بالحن خیرات کننده ها نگو بفرما، تو خیلی بیشتر از اینا بهم بدهکاری.
برداشت شما اونجوریه، من هنوزم خیلی ازشما ممنونم،آقای رنه.
بایدم ممنونم باشی، کم نامه واسه ت نوشتم؟، تموم مدارکتو واسه اداره مهاجرت ترجمه نکردم؟ هراشکالی تواداره ای داشتی وتموم درخواستها تو ننوشتم؟ هرنامه یا فرمی ازاداره مهاجرت یا ادارات دیگه اومد نخوند م وتوضیحات کافی وشافی واسه ت نداد م؟ گرفتارشما هاشدم که خیابون خواب شدم.
تموم کارائی که گفتی، کردی وقبولم دارم، هرکدومشم پیشاپیش خودت می گفتی فلان مبلغ میشه و میدادم. حالاواسه چی سه تا ساندویچ خواستی،آقای رنه ؟
صبحونه نخورده م، الانم دوساعت ازظهرگذشته ونهارنخورده م، یکیشم مال شامم.
حرفی نیست، فرمایش دیگه ای نداری، آقای رنه؟
آهم ندارم که باناله سودا کنم، باید پنجاه چوقم بهم بدی واسه روزای بعدم.
میشه بگی واسه چی رو این باید تاکید میکنی،آقای رنه؟ من پول هرکاری رو واسه م میکردی، داده م که.
-دادی؟ چی جوری دادی؟ یه کلاسور کامل مدارکتو واسه وکیلت ترجمه کردم ونامه های لازمو نوشتم، قراربود پونصد چوق بدی، مثل جیگرزلیخا تیکه تیکه وچندرغاز چندرغاز دادی، سرآخرم اونقده عزو جزکردی و ندارم بازی درآوردی و امروز وفرداکردی که ازخیرکلیش گذشتم. الان معطل موندم، ته بلویو، کنار دریا چادرنشین شدم، بایداونائی رو که ملاخورکردی، بهم بدی.
توروزنامه عکستو دیدم وگله وشکایتاتو خوندم، اومدم اینجا ببینم چی جوری شد که چادرنشین رو چمنای کنارخیابون ودریا شدی؟
خیلی ساده، دوماه کرایه خونه مو نداشته م بدم، یه چمدون اسبابمو ریختن کنارپیاده رو. هرچیم نامه مینویسم ومیگم بابا من دو دوره وکیل مجلس بوده م، کسرشان ممکلته وکلیش خیابون خواب باشه. دوسه ماه هواگرم بود وتونستم روچمنا توچادر زندگی کنم، داره سرد میشه، چار روز دیگه تو سرمای ده درجه زیرصفر، چی جوری میتونم تواین چادر یه نفره با سگم زندگی کنم! شماکه اینهمه دم از حمایت از حیونامیزنین، لااقل فکری به حال سگ زبون بسته م بکنین! حق وحقوقمو بدین، یه چاردیواری بهم بدین که تو سرمای سگ کش زمستونی سقط نشم، کو گوش شنوا.
حرف وحسابشون چیه آقای رنه؟واسه چی تموم حق وحقوقتو قطع کردن ؟
هیچی، میگن تو به عوض درستی تو انجام وظایف امروزیت، توفکر فرداهای خودت بودی. ازمجلس انداختنم بیرون و تموم حق وحقوقمو قطع کردن. الانم باماهی صدوپنجاه چوق مستمری سگم خودمو زنده نگا میدارم.
تومملکت ما یه وکیل مجلس قصرداره، چن تا ماشین آخرین مدل ضد گلوله تحت اختیارشه، هرجا میخواد تشیف ببره مدتها پیش پاک سازی میشه، یه اکیپ کامل گاردوبپای شخصی پوش عینک دودی زده داره که پرنده وخزنده وچرنده هاروهم تو مسیرو اطراف قصرش باذره بین زیرنظر می گیرن وکنترل میکنن. دورو اطراف مجلس مثل قلعه مادرفولادزره دیو بانگهباناو شخصی پوشا بیست وچارساعته محافظت میشه.
مملکت شما کارش درسته! دوهزاروپونصدسال واندی سابقه تاریخی داره، بااین جاها مقایسه ش میکنی؟دور و اطراف مجلسش پرنده پر نمیزنه. وکلاش مثل همه مردم ساده یه کیف ویاکوله پشتی باخودشون دارن، باترم واتوبوس وقاطی مردم عادی رفت وآمد میکنن، کسی نمیدونه که وکیل محلسن، تو مجلس رو مسایل مملکت و گرفت وگیراش دایم باهم بگومگو وجدال دارن. ساعت نهار که میشه مثل همه مردم و دانشجوها، میان بیرون از رستوران یه چیزی میخرن، کنارهمین بلویو قاطی مردم رو نیمکت یا جدول می شینن وساندیچ شونو گاز میزنن.
وکیل مجلس نماینده مردمه و تومردم وبا اونا بودنش خیلیم بد نیست، آقای رنه که!
وکیل مجلس ایران کارش درسته، آدمیزاد باید کمی دور اندیش باشه، این فرصتا همیشگی نیست، باید حداکثراستفاده رو ازش کرد. آتیه بچه ها، نوه و نبیره ها رو ساخت.
شمام خواستی دوراندیشی کنی، دستت روشد و به گفته خودت انداختنت بیرون و شدی خیابون خواب،آقای رنه.
اینا عقل معاش ندارن، دور اندیشی و این حرفا حالیشون نیست. شما شعر خیامو می خونین،اینا باهاش زندگی میکنن.هرچی گیرمیارن همون روز عشق شو میرسن. کیف بزرگشون اینه که عصرا،بعد کارشون،توسینه کش آفتاب کنارمیزای جلو پیاده رو،گیلاس شراب شونو مزمزه کنن و باهم گل بگن وگل بشنفن، گاهیم قهقهه بزنن. فردائی تو ملاجشون نیست اصلا.
- اونام اگه دور اندیشی کنن و به فکرآتیه باشن،مثل شما خیابون خواب میشن، آقای رنه که!
تو مجلسم شیشدونگ حواسشون مثلابه انجام وظایف محوله است، حالیشون نیست، باید برن ایران، پیش وکلای مجلس ودولت مردای شما یه دوره چن ماهه تعلیمات ببینن، بعد بیان وکیل مجلس شن.
تازه خبرنداری، رئیس جمهورمااز اون هواپیماهای شخصی داره که توش مثل هتله وتختخواب داره، یه عده سگای هار داره که بوی آدمای مشکوک رو از چن کیلو متری تشخیص میدن و مورا از ماست بیرون میکشن، واسه اونام توهواپیماهه تختخواب خصوصی داره. واسه علیامخدره حاجیه خانوم، عمه قزیها وخاله خانوم باجیها که نگو، تو هواپیماهه قصرومهمونخونه اختصاصی داره. هرجا وکشورم که بخواد تشیف ببره، یه لشکرچاقو کش وبپای شخصی پوش و عمله واکره داره،اونام ازمیون قصابا انتخاب میشن، آدمو تو یه چش به هم زدن با یه کارد به اسم مکافات مثل گوسفندسرمیبرن.
به این میگن مملکت بادوهزارو پونصد و اندی سال سابقه. رئیس جمهورش واسه خودش عظمتی داره، کارش درسته.
مگه رئیس جمهورشما غیرازاینه، آقای رنه؟
رئیس جمهورما حالیش نیست، شان و مقام ریاست جمهوری رو رعایت نمیکنه، نه گاردی داره، نه بپای شخصی وغیرشخصی داره، مثل یه آدم عادی تو مردم رفت و آمد میکنه، گاهی خریدشم خودش میکنه. زمستونی سیل اومد و خونه های چن تا ده پائین کوههای آلپو برد.رئیس جمهور مملکت همینجوری صاف وساده رفت تومردم. وسط کوروکچلای دهات شلوارشو بالازد، بیلو ور داشت وشرو ع کرد به سیل بند ساختن! نه این که بخواد تظاهر کنه، واقعا بامردم عملگی میکرد. سیل بند میساخت، تاکمرش توسیل وآب وگل فر ورفته بود. شبا از غذاهای کمکی میخورد، باهاشون زندگی میکردو توچادرای موقتشون میخوابید. اینم شد رئیس جمهورمملکت؟ منم خواستم مثل وکلای مجلس شما دوراندیشی کنم، غافل ازاینکه اینا این مقولات حالیشون نیست. دستمو گرفتن وانداختنم از مجلس بیرون. اینم شد مجلس مردمی؟تا جیم نشدی، اون پنجا چوقو بده که یکی دو روز دیگه م اداره شم…..